6 دقیقه
اپل در مسیر بازپسگیری جایگاه پیشروی در ارسال جهانی گوشیهای هوشمند از سامسونگ قرار دارد؛ روندی که با تقاضای قوی برای آیفون 17 و چرخهٔ ارتقا میان خریداران پس از دوران همهگیری تقویت میشود. پیشبینیهای Counterpoint Research نشان میدهد که تغییر سهم بازار در سال 2025 فشرده اما قاطع خواهد بود و میتواند جایگاه رقبا را جابهجا کند. این حرکت نه تنها منعکسکنندهٔ محبوبیت یک محصول جدید است بلکه نشان میدهد که عوامل کلان مثل چرخهٔ ارتقا، تقاضای منطقهای و استراتژیهای بازاریابی چگونه میتوانند نتایج سالانهٔ بازار جهانی گوشی هوشمند را شکل دهند.
چرا شتاب آیفون 17 اهمیت دارد
براساس تحلیلها و برآوردهای Counterpoint Research، انتظار میرود اپل در سال 2025 حدود 243 میلیون دستگاه آیفون عرضه کند که در مجموع حدود 19.4٪ از بازار جهانی گوشیهای هوشمند را در اختیار خواهد گرفت. در سمت مقابل، سامسونگ که در حال حاضر بزرگترین عرضهکننده است پیشبینی میشود حدود 235 میلیون دستگاه یا نزدیک به 18.7٪ سهم بازار داشته باشد. این اختلاف، هرچند بزرگ نیست، اما اگر محقق شود نشاندهندهٔ بازگشت اپل به صدر طی 14 سال خواهد بود؛ تغییری که پیامدهای استراتژیک و اقتصادی مهمی برای اکوسیستم موبایل، زنجیرهٔ تأمین قطعات و بازیگران بازار دارد.
نسخههای آیفون 17 بهعنوان کاتالیزوری روشن برای این جهش مطرح شدهاند. دادههای Counterpoint نشان میدهد که ارسالها در سهماههٔ سوم نسبت به سری آیفون 16 سال قبل نزدیک به 9٪ افزایش داشته است؛ همچنین تقاضای اولیه در چهار هفتهٔ نخست عرضه در ایالات متحده 12٪ و در چین 18٪ افزایش یافته است. این جهشهای منطقهای نشان میدهد که بهروزرسانیهای پرچمدار و «مومنتوم» بازار در نواحی کلیدی میتوانند به سرعت ارقام سالانه را کجومعوج کرده و سهم بازار را به نفع یک سازنده ببُرد.
تحلیل دقیقتر نشان میدهد عوامل متعددی در پشت این شتاب وجود دارد: بهبود مشخصات فنی مانند پردازندهٔ نسل جدید، بهینهسازیهای نرمافزاری در iOS، ارتقای دوربین و عمر باتری، به همراه پیشنهادهای تجاری مثل برنامههای فروش اعتباری، طرحهای تعویض و همکاریهای اپراتورها. این عناصر در کنار تصویر برند قوی اپل و وفاداری بالای مشتریان، ترکیبی پربازده برای افزایش فروش و حفظ نرخ بازگشت سرمایهٔ کاربران ایجاد میکنند. در بازارهای رقابتی همچون چین و ایالات متحده، بستههای بازاریابی محلی و همکاری با اپراتورها و فروشگاههای بزرگ نیز نقش تعیینکنندهای در افزایش تقاضای اولیه داشتهاند.

علاوهبر چرخههای تولید محصول، زمانبندی نیز به نفع اپل عمل میکند. بخش قابلتوجهی از مصرفکنندگانی که در دوران همهگیری گوشی خریدهاند اکنون واجد شرایط ارتقا هستند و ترکیب یک مدل موفق جدید با تقاضای تجمعی برای جایگزینی میتواند اپل را جلوتر نگه دارد. از سوی دیگر، الزامات زنجیرهٔ تامین، ظرفیت تولید قطعات کلیدی مانند تراشه و نمایشگر، و توانایی اپل در مدیریت موجودی و توزیع جهانی نیز نقش محوری در تحقق این پیشبینیها دارند. تحلیلگران بازار معتقدند اگر روند فعلی ادامه یابد و عوامل بیرونی بزرگی مانند اختلالات زنجیرهٔ تأمین یا کاهش ناگهانی تقاضا رخ ندهد، اپل میتواند این برتری را تا سال 2029 حفظ کند.
این تحول چه پیامدهایی برای بازار دارد؟ ابتدا باید انتظار رقابت فشردهتر میان پرچمداران بزرگ را داشت؛ سامسونگ و دیگر تولیدکنندگان آسیایی و چینی احتمالاً با ترکیبی از کاهش قیمت هدفمند، تبلیغات منطقهای و پیشنهادهای جذاب خدماتی تلاش میکنند سهم خود را پس بگیرند. دوم اینکه تمرکز بر خدمات دیجیتال، اشتراکها، فروش لوازم جانبی و اکوسیستم نرمافزاری افزایش خواهد یافت؛ چرا که وقتی فروش سختافزار به مرز اشباع میرسد، شرکتها برای کسب درآمد بیشتر روی خدمات پس از فروش و اکوسیستم سرمایهگذاری میکنند. سوم، مدلهای تجاری پیرامون «تعویض گوشی» و برنامههای بازگشت بخشی از هزینه (trade-in)، تخفیفهای اپراتوری و بستههای اشتراکی احتمالاً بیشتر شدنی و متنوعتر خواهند شد تا انگیزهٔ کاربران برای ارتقا تقویت شود.
در سطح ساختاریتر بازار، بازگشت اپل به صدر میتواند به تغییراتی در رابطهٔ بین تولیدکنندگان قطعات و شرکتها منجر شود؛ تأمینکنندگان قطعات پیشرو که بخش قابلتوجهی از سفارشات خود را از اپل دریافت میکنند ممکن است توان مالی و استراتژیک بیشتری پیدا کنند و در نتیجه قیمتها و اولویتهای توسعهٔ قطعات تحت تأثیر قرار گیرد. همچنین رقبا برای مقابله با مزیتهای اپل ممکن است رویکردهای نوآورانهتری در طراحی، خدمات پس از فروش و شخصیسازی تجربهٔ کاربری اتخاذ کنند، از جمله بهبود روابط با اپراتورها، افزایش سرمایهگذاری در بازاریابی دیجیتال و ارائهٔ مشوقهای متمرکز بر جوانان و کاربران حرفهای.
برای سرمایهگذاران و تحلیلگران بازار گوشیهای هوشمند، چند نکتهٔ کلیدی وجود دارد: نخست، تمرکز بر معیارهای فروش ماهانه و فصلی (sell-in/sell-through) و نرخ حفظ مشتری (retention) اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد. دوم، شاخصهای منطقهای—به ویژه عملکرد در بازار چین، هند، اروپا و ایالات متحده—میتوانند سیگنالهای زودهنگامی برای تغییرات سهم بازار فراهم کنند. سوم، عملکرد زنجیرهٔ تأمین و ظرفیت تولید برای قطعات حساس (مانند مودم، تراشههای پردازشی و پنلهای نمایشگر) همچنان یک عامل تعیینکننده خواهد بود؛ هر گونه گلوگاه میتواند بر زمانبندی عرضه و در نتیجه ارقام نهایی تأثیر بگذارد.
در سطح تجربی مشتریان، اکوسیستم اپل که شامل نرمافزار، سرویسهای ابری، اپلیکیشنها و لوازم جانبی است، نقشی کلیدی در تشویق به ارتقا ایفا میکند. کاربران اغلب ارزش خود را در تجربهٔ یکپارچه میان دستگاهها میبینند و شرکتهایی مانند اپل که میتوانند ارزش افزودهٔ خدمات را بهخوبی بستهبندی کنند، شانس بالاتری برای نگهداشت کاربران دارند. از همین منظر، تقویت سرویسهایی مثل Apple One، iCloud، Apple Pay و سرویسهای محتوا میتواند درآمد حاصل از هر کاربر را افزایش دهد و از وابستگی صرف به فروش سختافزار بکاهد.
در نهایت باید توجه داشت که پیشبینیها همیشه با عدمقطعیت همراهاند. عوامل ژئوپلیتیک، نوسانات اقتصادی، تغییر در رفتار مصرفکننده، و نوآوریهای غیرمنتظرهٔ رقبا میتواند روندها را تغییر دهد. با این وجود، شواهد فعلی از جمله افزایش درصدی قابلتوجه در تقاضای اولیه آیفون 17 در بازارهای کلیدی، همخوانی با الگوی ارتقای مصرفکنندگان پس از همهگیری و استراتژیهای بازاریابی هدفمند نشان میدهد که اپل در موقعیتی مستحکم برای رقابت بر سر صدر جدول قرار دارد. شرکتهای رقیب برای پاسخ موثر باید استراتژیهای بلندمدتتر و نوآورانهتری در قیمتگذاری، خدمات و تجربهٔ کاربری تدوین کنند تا در بازار بالغ گوشی هوشمند همچنان رقابتی بمانند.
منبع: gsmarena
ارسال نظر