7 دقیقه
یک مطالعه اپیدمیولوژیک جدید نشان میدهد که خودِ شهرت — نه صرفاً سبک زندگی یا حجم کار — ممکن است طول عمر خوانندگان محبوب را کاهش دهد. پژوهشگران خوانندگان شناختهشده را با موزیسینهای کمسروصداتر مقایسه کردند و الگوی ثابتی را یافتند: خوانندگان پرآوازه بهطور متوسط نسبت به همتایان کمتر مطرح خود عمر کوتاهتری داشتهاند. این نتیجه پرسشهای جدیدی درباره رابطه بین فرهنگ سلبریتی، فشارهای رسانهای، سلامت جسمی و سلامت روانی مطرح میکند.
آنچه مطالعه بررسی کرد و چه یافتههایی بهدست آمد
محققان 324 خواننده مشهور را مورد بررسی قرار دادند و هر یک را با موزیسینهایی با سطح شهرت پایینتر که از نظر سن، جنسیت، ملیت و ژانر موسیقی با آنها همسان شده بودند، مطابقت دادند؛ تمرکز بر هنرمندانی بود که بین سالهای 1950 تا 1990 فعالیت داشتهاند. تحلیل دادهها که در نشریه Journal of Epidemiology & Community Health منتشر شد، نشان داد که خوانندگان بسیار مشهور عموماً زودتر از همتایان کمتر شناختهشده خود فوت کردهاند — بهطور متوسط حدود 4.6 سال کمتر عمر کردند. این اختلاف میانگین طول عمر، گرچه بهتنهایی دلیل علتشناسانه را ثابت نمیکند، اما در سطح جمعیتشناختی قابل توجه و هشداردهنده ارزیابی شده است.
آمارهای کلیدی در یک نگاه
- میانگین طول عمر خوانندگان مشهور: حدود 75 سال. این رقم بر اساس دادههای تاریخی و سن مرگ ثبتشده محاسبه شده و نشاندهنده میانگین سطح مرگومیر در این گروه است.
- میانگین طول عمر موزیسینهای کمتر شناختهشده: حدود 79 سال. تفاوت حدود 4 ساله در میانگینها بهویژه زمانی اهمیت مییابد که اثرات بالقوه عوامل محیطی و رفتاری بررسی شوند.
- بهطور کلی، خوانندگان مشهور نسبت به موزیسینهای همسانشده کمتر مشهور، 33% خطر بالاتری برای مرگ زودرس داشتهاند. این نسبت ریسک تصحیحشده میتواند بازتابی از ترکیب عوامل زیستی، روانی و اجتماعی باشد.
- عضویت در یک گروه موسیقی (باند) ریسک مرگ را نسبت به خوانندگان سولو تقریباً 26% کاهش داد. این یافته به نقش حمایت اجتماعی گروهی، تقسیم مسئولیتهای حرفهای و کاهش بهرهبرداری انفرادی از تصویر عمومی اشاره دارد.
چرا ستارههای سولو ممکن است آسیبپذیرتر باشند
مطالعه بر این نکته تأکید میکند که اجراییهای انفرادی فشارهای منحصربهفردی را تجربه میکنند. افزایش پوشش رسانهای، نظارت دائمی عموم، فشار روانی تشدیدشده و فقدان نسبی حمایت عاطفی مبتنی بر گروه از جمله مکانیسمهای محتملی هستند که محققان مطرح میکنند. هنرمندان سولو اغلب بار کامل انتظارات عمومی و هویت برند را بر دوش دارند که این موضوع میتواند اثرات استرسمحور بر سلامت قلب و روان را تشدید کند. بهعلاوه، سوگیری در انتخاب نمونهها و تفاوتهای فرهنگی میان ژانرهای موسیقی نیز ممکن است این آسیبپذیریها را تقویت کند.

مایکل دافنر، نویسنده ارشد و استاد شخصیت و روانشناسی تشخیصی در دانشگاه Witten/Herdecke، نتایج را نگرانکننده توصیف کرد: «دادههای ما نشان میدهد که شهرت با طول عمر کوتاهتر ارتباط دارد — بهطور متوسط حدود 4.6 سال. این الگو شایسته توجه فوری پژوهشگران و متخصصان بهداشت عمومی است.» نظر او نشان میدهد که این نتیجه میتواند پیامدهایی فراتر از جامعه موسیقی داشته باشد و به سیاستگذاریهای حمایت از سلامت شغلی و روانی افراد مشهور منجر شود.
مکانیزمهای احتمالی و پرسشهای باز
مطالعه ادعای وجود یک علت واحد را مطرح نمیکند. در عوض، پژوهشگران به چندین عامل محتمل اشاره کردهاند که توضیحدهنده این الگوها میتوانند باشند و نیازمند بررسیهای عمیقتر و طولی هستند. تفکیک همبستگی از علیت در مطالعات اپیدمیولوژیک تاریخی دشوار است و برای درک بهتر روابط علت و معلولی بین شهرت و سلامت طولانیمدت به دادهها و مدلهای طولی نیاز است. در ادامه برخی از مکانیزمهای پیشنهادی و حوزههای نیازمند تحقیق بیشتر آمده است:
- فشار رسانهای مزمن و فرسایش حریم خصوصی: حضور مداوم در رسانهها و شبکههای اجتماعی میتواند سطح اضطراب و مواجهه با هورمونهای استرس مانند کورتیزول را افزایش دهد که بهنوبه خود بر سلامت متابولیک، قلبی-عروقی و سیستم ایمنی تأثیر منفی میگذارد.
- عادیسازی مصرف مواد و نوشیدن سنگین: در برخی از صحنههای موسیقی، مصرف مواد مخدر، الکل و رفتارهای پرخطر ممکن است طبیعی جلوه کند. این الگوهای مصرف میتواند فرایند زوال فیزیکی را تسریع کند و با افزایش بیماریهای مزمن و مرگ زودرس مرتبط باشد.
- فشارهای شغلی: برنامههای نامنظم، تورهای طولانی، شبکاری مداوم و الگوهای خواب نامنظم که چرخههای کرو کرده خواب و بیداری را مختل میکنند، میتواند به افزایش خطر بیماریهای قلبی-عروقی، اختلال ایمنی و مشکلات روانی کمک کند.
- ویژگیهای شخصیتی و تجربیات دوران کودکی: برخی ویژگیهای شخصیتی یا تجربیات منفی در دوران رشد (مانند سوءتربیت، فقدان حمایت اجتماعی یا زمینههای خشونتآمیز) ممکن است هم زمینهساز جستجوی شهرت و هم پیشبینیکننده پیامدهای نامطلوب سلامت در بلندمدت باشند. این نوع عوامل زمینهای میتوانند همبستگی مشاهدهشده را توضیح دهند یا آن را تقویت کنند.
پیامدها برای بهداشت عمومی و حمایت از هنرمندان
این یافتهها با بحثهای وسیعتری درباره سلامت روان، سیاستهای فرهنگی و اپیدمیولوژی شغلی تداخل دارند. اگر شهرت، بهطور مستقل، ریسک مرگ را افزایش دهد، مداخلات هدفمند — مانند خدمات سلامت روان برای هنرمندان در حال تور، مقرراتی برای کاهش رفتارهای تهاجمی و مزاحم رسانهای و ایجاد شبکههای حمایتی قویتر برای هنرمندان سولو — میتواند بخشی از اثرات زیانبار را کاهش دهد. اجرای برنامههای پیشگیری، دسترسی بهتر به خدمات پزشکی و روانپزشکیِ تخصصی برای هنرمندان و آموزش مدیریت استرس در چرخههای حرفهای موسیقی از جمله پیشنهادهایی است که میتواند مفید باشد.
پژوهشگران هشدار میدهند که برای جدا کردن علیت از همبستگی به مطالعات طولی و بررسیهای مکانیسمی بیشتری نیاز است. با این وجود، شواهد فعلی یک وجه اپیدمیولوژیک مهم به مباحث مربوط به فرهنگ شهرت و هزینههای پنهان ستارهشدن اضافه میکند. از منظر سیاستگذاری سلامت عمومی، توجه ویژه به گروههای پرخطر مانند خوانندگان سولو، طرحریزی برنامههای غربالگری سلامت روان و فیزیولوژیک و حمایتهای ساختاری در صنعت موسیقی میتواند از پیامدهای منفی پیشگیری کند.
علاوه بر این، توصیه میشود تحقیقات آتی با استفاده از دادههای طولی، سنجش زیستی استرس (مانند اندازهگیری کورتیزول یا نشانگرهای التهابی)، و ارجاع به سوابق پزشکی و مصرف دارو، رابطه بین شهرت و پیامدهای سلامتی را دقیقتر بررسی کنند. مطالعات کیفی نیز میتوانند تجربه شخصی هنرمندان را در مواجهه با شهرت و پیامدهای روانی و اجتماعی آن روشنتر سازند. ترکیب روشهای کمی و کیفی به درک جامعتری از نحوه تاثیر عوامل فرهنگی، اقتصادی و زیستی بر سلامت هنرمندان منجر خواهد شد.
در سطح عملی، سازمانهای صنعت موسیقی، رسانهها و سیاستگذاران سلامت باید در تعامل باشند تا چارچوبهای حمایتی و تنظیمی ایجاد کنند که از سلامت بلندمدت هنرمندان حفاظت کند؛ از جمله سیاستهای حفاظت از حریم خصوصی، خدمات روانشناختی در محلِ تورها، و برنامههای کاهش مصرف مواد.
در نهایت، این مطالعه نقطه آغازی برای بحثهای عمیقتر درباره ارتباط بین شهرت، سبک زندگی حرفهای و سلامت طولانیمدت است و تأکید میکند که بهرغم جذابیت و درآمد بالقوه شهرت، هزینههای بهداشتی احتمالی آن نباید نادیده گرفته شود.
منبع: smarti
نظرات
پمپزون
حس میکنم مقاله کمی اغراق داره، ۴ سال فرق مهمه اما باید ژانرها، تاریخچهی شخصی و سوابق پزشکی رو دقیقتر تفکیک کنن، شواهد بیشتر لازمه
سیتیلن
تحلیل جالب، ترکیب روشهای کمی و کیفی واقعا لازمه. ولی نتیجه هنوز علیت رو ثابت نکرده، خب باید مطالعات طولی بیاد
آرمین
تو کار موزیک دیدم آدمای تنها و خسته رو، فشارها بیرحم، مصرف هم هست... خیلیاشون زودتر میرن. این آمار برام ملموسه، کاش حمایت بیشتر باشه
توربو
آیا روش مطالعشون کافی بود؟ میخوام بدونم چطور متغیرهای فرهنگی و مصرف مواد رو کنترل کردن، شاید سوگیری نمونه باشه
دیتاپالس
واقعا تعجب آوره، شهرت هم که همیشه خوشی نیست... ۴.۶ سال کمتر؟ یعنی انگار شهرت سمّی هم میتونه باشه، غمانگیز
ارسال نظر