مایلی سایرس و تولد فرهنگ کنسل مدرن؛ بررسی و تحلیل

مایلی سایرس و تولد فرهنگ کنسل مدرن؛ بررسی و تحلیل

نظرات

8 دقیقه

مایلی سایرس و تولد فرهنگ کنسل مدرن

مایلی سایرس اخیراً درباره موج انتقادهایی که در اوایل دهه ۲۰۱۰ زندگی حرفه‌ای‌اش را فرا گرفت صحبت کرده و در مصاحبه با برنامه CBS Mornings گفت که گاهی فکر می‌کند شاید «اولین کسی بوده که احتمالاً لغو شد.» این اظهار نظر یادآور شدیدی است از سرعتی که شهرت، تصویر عمومی و شبکه‌های اجتماعی با هم برخورد کردند تا آنچه امروز به آن «فرهنگ کنسل» می‌گوییم شکل بگیرد — پدیده‌ای که مسیر حرفه‌ای افراد در موسیقی، تلویزیون و سینما را دگرگون کرده است.

از ستاره دیزنی تا تحریک‌کننده آگاه

سایرس نخست به‌خاطر نقش خود در سریال خانوادگی دیزنی «هانا مونتانا» (۲۰۰۶–۲۰۱۱) به شهرت گسترده رسید؛ نقشی که او را در میان مخاطبان نوجوان به یک نماد تبدیل کرد. اما وقتی تصمیم گرفت تصویر کودکانه و خانوادگی را رها کند و به سمت شخصیتی بزرگسالانه و جسور در پاپ حرکت کند، واکنش عمومی تند و بی‌رحمانه بود. اجرای بحث‌برانگیز او در مراسم MTV VMA سال ۲۰۱۳ همراه رابین تیک و دوره «Bangerz» با ویدئوهای موسیقی مانند "Wrecking Ball" و "We Can't Stop" نشان‌دهنده تغییری عمدی بود. برای بسیاری از تماشاگران — به‌ویژه والدینی که او را به‌عنوان الگویی پاک و مثبت پذیرفته بودند — این تحول نوعی خیانت تلقی شد.

سایرس بعدها گفته است: «من واقعاً تا بزرگ‌تر شدن نفهمیدم چقدر نقدها می‌توانند خشن باشند.» او آن زمان از آزادی خلاقانه و حس بازی لذت می‌برد؛ اما بعدها پیامدهای فرهنگی و شدت واکنش‌ها را دریافت که آن تجربه‌ها را به‌طرزی متفاوت معنا کردند. این نکته نشان می‌دهد که تجربه هنرمند همیشه با برداشت عمومی هم‌زمان نیست و زمان گاه ابعاد واقعیت را آشکار می‌کند.

زمینه: چرا پرونده سایرس متفاوت به‌نظر می‌رسد

مورد سایرس اغلب به‌عنوان نمونه‌ای اولیه از «هیجان اخلاقی» مدرن آنلاین یاد می‌شود. برخلاف نسل‌هایی پیش از او مثل مدونا یا حتی هم‌قطاران دیزنی‌اش مانند جاستین تیمبرلیک و بریتنی اسپیرز — که هر یک بازآفرینی عمومی خود را تجربه کردند و با سطوح مختلفی از خشم و انتقاد مواجه شدند — تغییر ظاهری و هنری سایرس در دورانی رخ داد که شبکه‌های اجتماعی فوراً به کبکبه و خشم دامن می‌زدند. چرخه بی‌وقفه تیترها، مقاله‌های تحلیلی و کلیپ‌های ویروسی باعث شد انتخاب‌های او تبدیل به یک گفتگوی فرهنگی دائمی شود.

نقدهای سینمایی و تلویزیونی شباهت‌هایی بین این گذار و تحولات ستارگان دیگر هم دیده‌اند. دوران سخت جاستین بیبر، مشکلات عمومی سلنا گومز و ماجرای قیمومیت بریتنی اسپیرز هر کدام زوایای متفاوتی از نظارت عمومی را نشان می‌دهند. با این حال، پرونده سایرس متمایز است چون این گذار دقیقاً در تلاقی تلویزیون نوجوانان، ویدئوهای تحریک‌آمیز موسیقی و مخاطب ۲۴ ساعته شبکه‌های اجتماعی انجام شد؛ ترکیبی که شدت و طول موج انتقادات را افزایش داد و موجب شد این موضوع به موضوعی فراتر از یک بالاتر رفتن هنری تبدیل شود.

برای درک بهتر، باید توجه داشت که پدیده «کنسل» محصول پیچیده‌ای از عوامل است: هنجارهای فرهنگی، اقتصاد توجه، خواسته مخاطب برای پاسخگویی عمومی و ساختار الگوریتم‌های پلتفرم‌ها که محتوای جنجالی را سریع‌تر ترویج می‌دهند. وقتی تصویر عمومی یک هنرمند به‌سرعت شکل می‌گیرد، چنین تغییراتی از طرف همان مخاطبان می‌تواند تبدیل به نوعی محکمه علنی شود.

دیدگاه صنعت و جنبه‌های هنری

داستان سایرس برای هنرمندانی که از شهرت کودکانه به حرفه بزرگسال قدم می‌گذارند آموزنده است: صنعت سرگرمی معمولاً بازآفرینی را پاداش می‌دهد، اما مخاطبان — و رسانه‌هایی که میان آنها نقش واسط را بازی می‌کنند — می‌توانند بی‌رحم باشند. در دهه ۲۰۱۰، کارگردانان ویدئوهای موسیقی و تهیه‌کنندگان پاپ به زیبایی‌شناسی شوک‌آور گرایش پیدا کردند تا ستارگان پیشین کودک را از تصویر تثبیت‌شده بیرون بکشند؛ این استراتژی اغلب توجه را جلب می‌کند اما می‌تواند واکنش‌های اخلاق‌گرایانه را نیز به همراه داشته باشد.

فیلم‌نقدها و متخصصان رسانه می‌گویند که این تغییرات نوعی بازی با کدهای فرهنگی است: با استفاده از نمادها و تصاویر قوی، هنرمند می‌کوشد مرز بین شخصیت عمومی و هویت واقعی را جابجا کند. به گفته منتقد فیلم آنا کوواکس، «مسیر سایرس یک مطالعه موردی است در اینکه چگونه شهرت و مدیریت تصویر هنگامی تکامل یافت که پلتفرم‌های اجتماعی تبدیل به دادگاه نظر عمومی شدند. انتخاب‌های هنری او جامعه را واداشت درباره اینکه چه کسی مجاز است باشد یا نباشد تفکر کند. آن تنش میان نقش و اجرا، هسته فرهنگ شهرت مدرن است.»

به طور فنی‌تر، تولید ویدئوی موسیقی و طراحی تبلیغاتی در آن دوره با هدف ایجاد روایت جدیدی برای خواننده انجام می‌شد: شوک بصری، نمادگرایی قوی، و رابطه نزدیک تصویری با موسیقی باعث می‌شد مخاطب کنجکاو و بحث‌برانگیز را جذب کند. اما هزینه چنین رویکردی می‌تواند حذف تدریجی حمایت گروه‌هایی از مخاطبان و ایجاد قطبی‌شدن در رسانه‌ها باشد — اتفاقی که سایرس تجربه کرد.

پشت صحنه و واکنش طرفداران

طرفداران آن زمان تقسیم شدند و هنوز هم درگیرند. برخی از طرفداران از مایلی جسور و بی‌باک استقبال کردند؛ عده‌ای دیگر دلتنگ دوران هانا مونتانا هستند. سایرس در مصاحبه‌ها و پادکست‌ها درباره حفظ پیوندی با گذشته دیزنی خود صحبت کرده است: در پادکست «Every Single Album» از The Ringer گفت که هنوز به شکلی هانا را در خود احساس می‌کند و نقش آن شخصیت در شکل‌گیری هویت او را پذیراست.

برای علاقه‌مندان فرهنگ پاپ: حرکات نمایشی، انتخاب لباس‌ها و طراحی صحنه مراسم MTV VMA ۲۰۱۳ با دقت برای شوکه کردن و تولید تیتر برنامه‌ریزی شده بودند؛ روشی رایج در میان ستارگان موسیقی برای خلق جهت‌های خلاقانه جدید. آن انتخاب‌ها لحظه‌ای ساختند که هنوز هم در مرورهای تاریخی سرگرمی مورد بحث قرار می‌گیرد و برای تحلیلگرانی که تحولات تصویری ستارگان را بررسی می‌کنند، منبعی غنی از داده‌ها درباره تعامل بین قصد خلاق، بازاریابی و برداشت عمومی است.

همچنین شایان ذکر است که واکنش طرفداران با واسطه‌های فرهنگی مثل رسانه‌های سنتی، بلاگرها و جریان‌های طرفداری تقویت شد؛ شبکه‌ای از بازنشرها، نقدها و تحلیل‌های شخصی که تصویر کلی را شکل دادند. در چنین فضایی، حتی واکنش‌های خصوصی یا انتخاب‌های هنری کوچک نیز می‌توانند به رویدادهایی عمومی تبدیل شوند و به سرعت تبدیل به بخشی از حافظه جمعی فرهنگی گردند.

میراث: جوایز، بازآفرینی و تاب‌آوری

آنچه منتقدان آن زمان می‌گفتند، تفاوت زیادی با روایت فعلی ایجاد کرده است: دستاوردهای بعدی سایرس روایت را بازنویسی کردند. او نخستین دو جایزه گرمی خود را در ۲۰۲۴ برای تک‌آهنگ «Flowers» به‌دست آورد و در ۲۰۲۵ جایزه دیگری به‌خاطر دوئت با بیانسه دریافت کرد؛ این موفقیت‌ها شواهدی از شناسایی صنعتی را نشان داد که از طوفان‌های رسانه‌ای فراتر رفت. مسیر حرفه‌ای او — از بازیگر پیشرو تلویزیونی تا چهره بحث‌برانگیز پاپ و سپس هنرمندی تحسین‌شده — تصویری گسترده‌تر از تاب‌آوری در عصری است که حکم‌رانیِ قضاوتِ آنی غالب است.

تجربه مایلی بیش از یک حکایت سلبریتی است؛ این یک لنز برای فهم تعامل رسانه، طرفداری و هنجارهای فرهنگی است. برای فیلم‌سازان، تهیه‌کنندگان مجموعه‌ها و کارگردانان موزیک‌ویدئو، یادآوری است که کار بر روی تصویر هم استراتژی خلاقانه است و هم ریسک فرهنگی. اینکه تحول او را بازآفرینی شجاعانه بدانید یا درس عبرتی دربارۀ قیمت دیدگاه عمومی، بی‌شک یکی از روایت‌های تعیین‌کننده درباره شهرت در دهه ۲۰۱۰ و سال‌های پس از آن باقی می‌ماند.

در نهایت، پرونده سایرس نشان می‌دهد که چگونه هویت هنری، بازار و فناوری می‌توانند هم‌زمان هم فرصت‌زا و هم تهدیدکننده باشند. از منظر پژوهشی، این موضوع می‌تواند نقطه شروع مطالعات بین‌رشته‌ای بین رسانه‌شناسی، جامعه‌شناسی فرهنگی و مطالعات فناوری باشد تا بهتر بفهمیم چرا برخی تغییرات هنری به‌صورت بحران عمومی درآمدند درحالی‌که موارد مشابه در گذشته یا بدون عواقب زیاد رخ داده‌اند. به‌طور خلاصه، داستان مایلی سایرس همچنان یک متن برای تحلیل است — متنی که درباره قدرت روایت عمومی، اقتصاد توجه و ظرفیت اجتماعی برای بخشش یا محاکمه سریع حرف می‌زند.

منبع: hollywoodreporter

ارسال نظر

نظرات