اریک مسرشمیت؛ تصویربردار تازهٔ The Batman Part II

مت ریوز اریک مسرشمیت را به‌عنوان مدیر فیلم‌برداری The Batman Part II معرفی کرده؛ تغییری که می‌تواند زبان بصری دنباله را به سمت نوآر روان‌شناسانه و تصاویر متمرکزتر هدایت کند.

نظرات
اریک مسرشمیت؛ تصویربردار تازهٔ The Batman Part II

8 دقیقه

تغییر بزرگ در تیم سازندگان The Batman Part II

مت ریوز تصویربردار برندهٔ اسکار، اریک مسرشمیت، را به‌عنوان مدیر فیلم‌برداری فیلم مورد انتظار The Batman Part II منصوب کرده است؛ دنباله‌ای که رابرت پتینسون در نقش بروس وین بازمی‌گردد. این خبر که ابتدا توسط نشریات صنعتی گزارش شد و سپس توسط ریوز تأیید گردید، نشان‌دهندهٔ تغییری قابل توجه در جهت‌گیری خلاقانهٔ پروژه است، خصوصاً پس از آن‌که گرگ فریزر — که فیلم اصلی ۲۰۲۳ را فیلم‌برداری کرده بود — به‌دلیل پذیرش پروژه‌های دیگر کنار کشید.

ریوز بار دیگر بر صندلی کارگردانی می‌نشیند و فیلم‌نامه‌ای را که به‌همراه متسون تاملین نوشته است اجرا خواهد کرد؛ تهیه‌کنندهٔ پروژه دایلن کلارک نیز همچنان همراه تیم است. وارنر برادرز و DC Studios این دنباله را به‌عنوان یکی از عرضه‌های مهم سال ۲۰۲۷ قرار داده‌اند: تاریخ رسمی انتشار The Batman Part II برابر ۱ اکتبر ۲۰۲۷ اعلام شده است. با وجود تاخیرهای متعدد در تقویم تولید، انتظار می‌رود مراحل فیلم‌برداری از بهار سال آتی شدت بگیرد تا برنامهٔ جاه‌طلبانهٔ استودیو برای اکران پاییز ۲۰۲۷ حفظ شود.

خبر ورود اریک مسرشمیت به پروژه نه تنها بر جنبهٔ فنی تاثیر می‌گذارد، بلکه پیامدهای هنری و بازارپسندی هم دارد؛ انتخاب یک تصویربردار مطرح می‌تواند در جذب توجه منتقدان، جشنواره‌ها و همچنین مخاطبان عام نقش کلیدی ایفا کند. از منظر بازاریابی، نام مسرشمیت و کارنامهٔ او در آثار پرمخاطب و منتقدپسند می‌تواند ارزش برند The Batman را در میان محصولات DC افزایش دهد و آن را از دیگر عناوین فراتر ببرد.

در سطوح داخلی تولید نیز تغییر مدیر فیلم‌برداری تبعاتی برای تیم تصویربرداری، طراحی نور، برنامهٔ دوربین و همکاری با دپارتمان‌های جلوه‌های ویژه خواهد داشت؛ زیرا هر تصویربردار دیدگاه متفاوتی نسبت به نسبت ابعاد تصویر، انتخاب لنزها، رنگ‌بندی و شیوهٔ نورپردازی دارد که به‌طور مستقیم بر زبان بصری نهایی فیلم تأثیر می‌گذارد.

اهمیت جایگزینی تصویربردار

مسرشمیث برای فیلم "منک" ساختهٔ دیوید فینچر جایزهٔ اسکار بهترین فیلم‌برداری را دریافت کرد و در آثار اخیر خود، از جمله "The Killer" و "Ferrari"، به‌خاطر فضاسازی دقیق، کنترل‌شده و دقیق نور و کادر تحسین شده است. در مقایسه، گرگ فریزر که پس از موفقیتش در "دون" برندهٔ اسکار شد، در فیلم نخست "بتمن" با قاب‌های وسیع، بافت‌های غنی و ابعاد اپیک تصویری قابل‌توجهی خلق کرده بود. این تغییر در تیم نشان می‌دهد که ریوز ممکن است تمایل داشته باشد لحن تصویری دنباله را به سوی زبانی بصری کم‌عمق‌تر، نزدیک‌تر به نوآر و روان‌شناسانه سوق دهد تا پالت باشکوه و اپرایی که برخی آن را با کار فریزر و "دون" مرتبط می‌دانند.

این فقط یک تغییر پرسنلی ساده نیست: استخدام یک مدیر فیلم‌برداری با پیشینهٔ همکاری با فینچر، نشانه‌ای از احتمال چرخش لحن کلی فیلم است. طرفداران فیلم ۲۰۲۳ که از گاتهام بارانی و درگیری‌های خیابانی پُرجنب‌وجوش آن لذت برده‌اند، می‌توانند انتظار حفظ فضای تیره و مرطوب شهری را داشته باشند، اما همراه با ساختار بصری متمرکزتر و روان‌شناختی که بیشتر به هیجان‌ها و درون‌مایه‌های کاراکترها می‌پردازد.

از منظر سینماتوگرافیک، تغییر به سوی مسرشمیت ممکن است به معنای تمرکز بیشتر بر استفاده از کنتراست‌های دقیق نور و سایه، قاب‌بندی‌های بسته برای نمایش تنش‌های درونی کاراکتر و بهره‌گیری از حرکات دوربین کنترل‌شده برای افزایش حس تعلیق باشد. چنین رویکردی به‌طور معمول با عناصر سبک نوآر و تریلرهای روان‌شناسانه همراه است و می‌تواند رویهٔ بصری متفاوتی نسبت به اولین فیلم ارائه دهد.

به‌علاوه، سابقهٔ مسرشمیت در آثار تلویزیونی با کیفیت بالا، مانند "Mindhunter" و "Fargo"، نشان می‌دهد او توانایی تطبیق تصویرسازی سینمایی با روایت‌های طولی و سریالی را دارد؛ مهارتی که در زمان ساخت دنباله‌هایی با برنامهٔ انتشار باز یا با احتمال گسترش فرنچایز به‌کار می‌آید.

نقش تصویربردار در تولید مدرن فراتر از انتخاب لنز و کادر است؛ او نقشی کلیدی در تعامل با کارگردان هنری، طراح نور، سر جلوه‌های ویژه و حتی تیم رنگ‌آمیزی دیجیتال دارد. به همین دلیل، ورود مسرشمیت می‌تواند تأثیر قابل‌لمسی بر انتخاب پالت رنگ، استراتژی نورپردازی، نسبت تصویر و استفاده از تجهیزات دیجیتال یا آنالوگ داشته باشد؛ همهٔ این‌ها در نهایت به شکل‌دهی تجربهٔ بصری مخاطب منجر می‌شود.

زمینه و الگوهای صنعت

استخدام تصویربرداران سطح بالا به یک استاندارد در میان کارگردانان بلاک‌باستر تبدیل شده است؛ کارگردانانی که می‌خواهند هم از منظر هنری مورد توجه قرار بگیرند و هم از منظر بصری متمایز شوند. از کریستوفر نولان تا دنی ویلنوو، فیلم‌سازان بزرگ برای ارتقای سطح بصری آثار ابرقهرمانی یا علمی‌تخیلی خود به سراغ مدیران فیلم‌برداری شناخته‌شده می‌روند. انتخاب ریوز نیز در همین چارچوب قرار می‌گیرد و نشان می‌دهد وارنر برادرز خواهان ایجاد تفاوت‌های سبک‌شناسانه در مجموعهٔ بتمن است تا این عنوان در میان شلوغی برنامه‌های DC جایگاه متمایزی داشته باشد.

بخش دیگری از این روند، تلفیق تجربهٔ تلویزیونی و سینمایی است؛ تصویربردارانی که روی سریال‌های پرهزینه و پُرطرفدار کار کرده‌اند، تجربهٔ ساخت صحنه‌هایی را دارند که در طول چند اپیزود توسعه می‌یابند و در عین حال باید کیفیت سینمایی هم حفظ شود. این تطبیق مهارت برای دنباله‌هایی که ممکن است همزمان به عمق‌پردازی شخصیت و مقیاس بلاک‌باستر نیاز داشته باشند، به‌خصوص مفید است.

در عمل، چنین انتخاب‌هایی بر نحوهٔ تولید و بودجه‌بندی هم اثر می‌گذارد؛ تجهیزاتی مانند دوربین‌های Arri Alexa یا Red، لنزهای آنامورفیک یا اسکوپیک، و شیوه‌های نورپردازی پیچیده معمولاً نیاز به زیرساخت و زمان بیشتری در لوکیشن دارند. این مسائل معمولاً در جلسات پیش‌تولید بین کارگردان، تصویربردار، مدیر تولید و تیم فنی مورد بررسی قرار می‌گیرند تا هماهنگی لازم بین بخش‌های مختلف حاصل شود.

علاوه بر این، انتخاب تصویربردار می‌تواند بر ارتباط فیلم با مخاطبان بین‌المللی نیز تأثیر بگذارد؛ زیرا هرچه زبان تصویری اثر پیچیده‌تر و منحصر به‌فردتر باشد، شانس برجسته شدن در جشنواره‌ها و نقدهای تخصصی افزایش می‌یابد؛ عاملی که برای استودیوها و سرمایه‌گذاران از اهمیت بالایی برخوردار است.

از منظر داستانی، طرفداران و تحلیلگران به دقت هر سرنخ کوچکی در انتخاب بازیگران، اعضای کلیدی تیم و برنامهٔ انتشار را بررسی می‌کنند تا حدس بزنند دنباله در چه جهتی حرکت خواهد کرد: آیا تمرکز بیشتر بر کارآگاهی و جنبه‌های نوآر خواهد بود یا داستان به سوی تقابل‌های بزرگ‌تر در جهان DC گسترش می‌یابد؟ مسرشمیت با تجربیاتش در آثار روان‌شناسانه نشان می‌دهد که احتمالاً نسخهٔ جدید بار بیشتری بر عمق درونی شخصیت‌ها خواهد گذاشت، هرچند عناصر اکشن و مقیاس بلاک‌باستر نیز حفظ می‌شوند.

در سطح تولید، زمان‌بندی اعلام‌شدهٔ اکران و برنامهٔ پیش‌تولید اهمیت دارد: شروع فیلم‌برداری در بهار امکان می‌دهد که فازهای مختلف تولید، از ثبت تصاویر لوکیشنی تا کارهای استودیو و جلوه‌های بصری، در بازهٔ زمانی منظم اجرا شوند تا موعد اکران ۱ اکتبر ۲۰۲۷ رعایت شود. با این حال، عوامل متعددی مانند شرایط اقلیمی، در دسترس بودن ستاره‌ها، و اجرای جلوه‌های ویژه می‌تواند تقویم را تغییر دهد و نیاز به انعطاف‌پذیری مدیریتی را افزایش دهد.

از منظر مخاطب‌شناسی، ترکیب نام‌هایی مانند ریوز، پتینسون و مسرشمیت پیام مشخصی به طرفداران فیلم‌های ابرقهرمانی مدرن ارسال می‌کند: این پروژه ترکیبی از توان بلاک‌باستری و حساسیت هنری را هدف گرفته است. برای کسانی که به سینمای سوپرهیرو محور علاقه‌مندند اما هم‌زمان خواهان عمق روایی و پرداخت تصویری اصیل‌اند، چنین ترکیبی جذاب خواهد بود.

در نهایت، انتخاب مسرشمیت می‌تواند دورنمایی دربارهٔ مسیر استودیوها نسبت به تولیدات آینده ارائه دهد؛ در دوره‌ای که جهان‌سازی سینمایی به تنوعی از لحن‌ها و رویکردهای بصری نیاز دارد، این‌گونه سرمایه‌گذاری‌ها نشان می‌دهند که استودیوها به دنبال تضمین کیفیت بصری و روایت‌پردازی متمرکز هستند تا صرفاً به فرمول‌های سادهٔ تجاری تکیه نکنند.

جمع‌بندی کوتاه: با تداوم همکاری ریوز، بازگشت پتینسون و حالا حضور مسرشمیت، The Batman Part II تیمی را کنار هم گذاشته است که بین قدرت بلاک‌باستر و حساسیت هنری توازنی برقرار می‌کنند — ترکیبی که برای طرفداران سینمای سوپرهیرو معاصر بسیار جالب توجه خواهد بود.

منبع: smarti

ارسال نظر

نظرات

مطالب مرتبط