10 دقیقه
تحلیلهای جدید اپیدمیولوژیک نشان میدهد که موارد سرطان آپاندیس در افرادی که از دههٔ 1970 به بعد متولد شدهاند بهطرزی چشمگیر افزایش یافته است — جهشی که پژوهشگران را وادار کرده برای یافتن علل، بهبود تشخیص و هدایت درمانها برای بیماریای که هنوز هم نادر شناخته میشود، شتاب بگیرند. این گزارش به بررسی اپیدمیولوژی سرطان آپاندیس، مشکلات تشخیصی، احتمالات علتیابی محیطی و ژنتیکی، و نیازهای بالینی و پژوهشی میپردازد و توصیههایی برای پزشکان و پژوهشگران عرضه میکند.
معمای در حال رشد: چه کسانی مبتلا میشوند و با چه سرعتی؟
سرطان آپاندیس — تومورهایی که در کیسه کوچک و انگشتیشکل متصل به رودهٔ بزرگ ایجاد میشوند — بهطور تاریخی بیشتر بیماری سالمندان بوده است. با این حال، مطالعات اخیر در ایالات متحده که به رهبری اپیدمیولوژیست و زیستشناس مولکولی، آندریانا هولوواتیج در دانشگاه وندربیلت انجام شده، تغییر نسلی قابلتوجهی را نشان دادهاند. بر اساس این مطالعات، در مقایسه با افراد متولد دههٔ 1940، کسانی که بین 1976 تا 1984 متولد شدهاند سه برابر بیشتر در معرض ابتلا به سرطان آپاندیس قرار دارند؛ و نسلهای متولد دههٔ 1980 نرخهای مبتلایان را تا چهار برابر افزایش دادهاند. این تغییرات نسلی (cohort effect) نگرانکننده و مستمر بودهاند.
برای درک مقیاس، توجه کنید که حدود 150,000 نفر در ایالات متحده سالانه با سرطان رودهٔ بزرگ (کلورکتال) تشخیص داده میشوند، در حالی که سرطانهای آپاندیس تنها حدود 3,000 مورد در سال را تشکیل میدهند. با وجود نادر بودن کلیِ این بیماری، امروز تقریباً یک نفر از هر سه بیمار مبتلا به سرطان آپاندیس کمتر از 50 سال سن دارد — شیفتی چشمگیر به سمت سنین جوانتر که با انتظارات دهههای گذشته تناقض دارد و بر اهمیت تمرکز روی اپیدمیولوژی سرطان آپاندیس در نسلهای جوان تأکید میکند.
هولوواتیج در مصاحبهای در سال 2024 خاطرنشان کرد: «وقتی پیشرفتهای چشمگیر در سایر سرطانها را میبینیم، یک خلأ بزرگ وجود دارد.» تحلیل ملی تیم او در سال 2020 نشان داد که بروز سرطان بدخیم آپاندیس از 2000 تا 2016 به میزان 232 درصد افزایش یافته است و هر نسل جدید افزایشهایی را نشان داده است. دنبالکنندههای بعدی نیز حاکی از ادامهٔ همین روندها بودهاند. این دادهها اهمیت توجه به الگوهای جمعیتی، تغییرات محیطی و سبک زندگی را برای فهم ریسک و طراحی استراتژیهای پیشگیری و تشخیص زودهنگام نشان میدهند.

تصویر شماتیک از آپاندیس در زنان
چرا تومورهای آپاندیس ممکن است نادیده گرفته شوند
بخشی از مشکل ماهیت بالینی آن است: علائم اولیهٔ سرطان آپاندیس مبهم و غیر اختصاصی هستند. درد شکم، نفخ یا ناراحتی لگنی علائمی هستند که میتوانند با شرایط بسیار شایعتری همپوشانی داشته باشند — آپاندیسیت حاد، سندرم رودهٔ تحریکپذیر، فتقها یا در زنان کیستهای تخمدان و مشکلات اندومتریال. از آنجا که تومورهای آپاندیس نادرند، پزشکان ممکن است تا زمان عمل جراحی یا تصویربرداری پیشرفته که یک جرم غیرمنتظره را نشان میدهد، به آنها مشکوک نشوند. این تأخیر در تشخیص میتواند منجر به پیشرفت بیماری تا مراحل پیشرفته شود که درمان پیچیدهتر و عوارض بیشتری دارد.
تشخیص همچنین تحت تأثیر تغییر در رویههای درمانی قرار گرفته است. مدیریت غیرجراحی آپاندیسیت با آنتیبیوتیک در حال افزایش است؛ هرچند در بسیاری از موارد مناسب است، اما ممکن است تعداد کشفیات اتفاقی تومور را که قبلاً هنگام برداشتن آپاندیس بهصورت روتین رخ میداد کاهش دهد. این تغییر در الگوی مراقبت میتواند به کاهش موارد کشف زودهنگام منجر شود و آمار وقوع ظاهری را بهطور مصنوعی تغییر دهد.
از منظر مولکولی، تومورهای آپاندیس صرفاً زیرگروهی از سرطانهای کلورکتال نیستند. هولوواتیج در سال 2020 توضیح داد: «تومورهای آپاندیس دارای ویژگیهای مولکولی متفاوتی از سرطانهای رودهٔ بزرگ هستند.» آنها رفتار و الگوی انتشار متفاوتی دارند، اغلب به شیمیدرمانیهای استاندارد کلورکتال کمتر پاسخ میدهند و به نظر میرسد نسبت به جمعیتهای جوانتر اثرگذاری بیشتری نشان میدهند. این تفاوتها باعث میشود نتوان بهسادگی روشهای غربالگری یا درمانی مشابه سرمایهگذاریشده برای سرطان کولون را بهکار برد؛ پژوهش هدفمند برای توسعه رویکردهای خاص ضروری است.
چه عواملی ممکن است باعث افزایش شوند؟
هنوز هیچ علت واحد و قاطعی شناسایی نشده است. هولوواتیج و همکارانش چندین عامل محتمل را مطرح میکنند: تغییرات در رژیم غذایی و سطح فعالیت فیزیکی، افزایش مواجهه با آلایندههای محیطی، واریانتهای ژنتیکی موروثی و تغییرات وابسته به میکروبیوم که التهاب را تسهیل میکنند. عوامل سبک زندگی مرتبط با نسلهای جوانتر — مصرف بیشتر غذاهای فوقپردازششده، افزایش شیوع چاقی، مصرف الکل و اختلال در الگوی خواب — با افزایش خطر انواعی از سرطانهای دستگاه گوارش مرتبط بودهاند و ممکن است در مورد سرطان آپاندیس نیز نقش داشته باشند.
فرضیههای محیطی در حال کسب وزن بیشتری هستند. پژوهشگران بررسی میکنند که آیا مواد شیمیاییِ ماندگار معروف به "مواد شیمیاییِ همیشگی" (per- and polyfluoroalkyl substances یا PFAS)، میکروپلاستیکها و سایر آلایندهها در آب آشامیدنی میتوانند ریسک سرطان را تحت تاثیر قرار دهند یا خیر. تغییر در کیفیت آب یا مواجهات شیمیایی طی دههها ممکن است اثرات نسلی را توضیح دهد — اما پیوند علت و معلولی مستقیم با سرطان آپاندیس هنوز اثبات نشده است و نیاز به مطالعات بیشتر دارد.
از منظر مولکولی، برخی از زیرنوعهای تومور آپاندیس مانند نئوپلاسمهای موکوسی (mucinous neoplasms) معمولاً جهشهایی در ژنهای KRAS و GNAS نشان میدهند که با پروفایل جهشهای رایج در سرطانهای کولورکتال متفاوت است. همچنین وجود زیرگروههایی مانند goblet cell carcinoid و آدنوکارسینومای آپاندیس و پدیدهٔ اختصاصی «پسیودو میکسوما پهن» (pseudomyxoma peritonei) که انتشار موکوس داخل صفاقی را ایجاد میکند، دلالت بر تفاوتهای بیولوژیک قابلتوجه دارد. این اطلاعات مولکولی میتواند راهنمای جستجوی بیومارکرهای تشخیص زودهنگام و اهداف درمانی اختصاصی باشد.
بهعلاوه، افزایش سرطان کولون در جوانان که در چند دههٔ اخیر مشاهده شده نیز میتواند نشان دهد که عوامل جمعیتی وسیعتری — مانند تغییر الگوهای تغذیهای، آنتیبیوتیکدرمانی مکرر در کودکی که میکروبیوم را تغییر میدهد، و مواجهات محیطی گسترده — در حال تاثیرگذاری بر بار سرطانهای گوارشی در جمعیتاند. شناسایی و اعتبارسنجی این عوامل در مدلهای زیستی و مطالعات مشاهدهای ضروری است.
«من بیماران زیادی در دههٔ 20 و 30 زندگی را میبینم که تومورهای پیشرفته آپاندیس دارند که تحت مراقبت ما قرار گرفتهاند»، گفت استیون آهرندت، جراح انکولوژی از دانشگاه کلرادو، دربارهٔ کار اخیر هولوواتیج. او اشاره کرد که افزایش سرطان روده در جوانان نشان میدهد ممکن است محرکهای سطح جمعیتی مشترکی در کار باشند.

تغییر در کیفیت آب ممکن است در افزایش موارد سرطان آپاندیس نقش داشته باشد
شکافهای بالینی و پژوهشی
به دلیل نادر بودن سرطان آپاندیس، این حوزه جذب سرمایهٔ پژوهشی محدودی دارد و فاقد دستورالعملهای استاندارد غربالگری است. برای افراد با ریسک متوسط هیچ تست روتینی وجود ندارد. زمانی که بیماری زود تشخیص داده میشود — اغلب بهصورت اتفاقی هنگام عمل جراحی — نتایج درمانی بهتر است؛ اما موارد پیشرفته ممکن است به ترکیبهای پیچیدهای از جراحی سیتورداکتیو (cytoreductive surgery) و شیمیدرمانی داخل صفاقی یا HIPEC نیاز داشته باشند؛ این روشها باری از عوارض قابلتوجه را به همراه دارند و ساختارهای مراقبتی ویژهای میطلبند.
نیاز به ثبتهای ملی و بانکهای بافتی (biobanks)، مطالعات مولکولی گسترده، و کارآزماییهای بالینی متمرکز بر زیرنوعهای تومور آپاندیس مشهود است. تیم هولوواتیج برنامه دارد که نقشهٔ محاسباتی ریسک را ادامه دهد و روندهای اپیدمیولوژیک را با پروفایلینگ مولکولی ترکیب کند تا زیرگروههای توموری متمایز و پیوندهای بالقوهٔ محیطی را مشخص نماید. این تحقیق ممکن است بیومارکرهایی کشف کند که تشخیص زودهنگام را امکانپذیر سازند یا درمانهای هدفمند متناسب با بیولوژی تومور آپاندیس ارائه دهند.
در سطح کلینیکی، همگرایی بین جراحی، پاتولوژی تخصصی، انکولوژی پزشکی و بهویژه انکولوژی سیستمیک روده ضروری است. بازنگری پاتولوژی توسط پاتولوژیستهای با تجربه در تومورهای دستگاه گوارش میتواند از خطاهای طبقهبندی جلوگیری کند. همچنین ابداع الگوریتمهای تصویربرداری و استفاده از نشانگرهای سرمی و مولکولی باید در مطالعات آینده ارزیابی شود تا پروتکلهای عملی برای تشخیص و پیگیری بیماران تدوین گردد.
دیدگاه کارشناسی
«ما اثرات نسلی را در چندین سرطان دستگاه گوارش مشاهده میکنیم و تومورهای آپاندیس بهنظر میرسد بخشی از این الگو باشند»، دکتر لورا بنت، انکولوژیست گوارشی در یک مرکز دانشگاهی بزرگ، در تفسیر نتایج گفت. «این موضوع به یک علت واحد اشاره ندارد، بلکه ترکیبی است — رژیم غذایی، مواجهات محیطی، تغییرات میکروبی و ژنتیک. پیام عملی برای پزشکان این است که در بیماران جوان با علائم پایدار شکمی یا لگنی درجهٔ شک بیشتری داشته باشند و از حمایت پژوهشهایی که زیستشناسی تومور را به مواجهات جمعیتی پیوند میزنند، دفاع کنند.»
جمعبندی و پیامدها
افزایش سرطان آپاندیس در نسلهای جوان یک زنگ خطر فوری است. این روند نشان میدهد که چگونه تغییرات در سبک زندگی، محیط زیست و رویههای مراقبتهای بهداشتی میتوانند ریسک سرطان را بهطرزی تغییر دهند که اغلب آرام ظاهر میشود و دشوار است توضیح داده شود. ارتقای آگاهی در بین پزشکان، گسترش پژوهش در حوزهٔ محرکهای مولکولی، و بررسی مواجهات محیطی — از جمله کیفیت آب، مواد شیمیایی پایدار (PFAS) و میکروپلاستیکها — از گامهای ضروری برای پر کردن خلأ دانش و بهبود نتایج بیماران است؛ بهویژه برای آنهایی که بهطور غیرمنتظرهای جوان هستند.
از منظر عملی، توصیه میشود کلینیسینها در مواجهه با بیماران جوانی که علائم مداوم شکمی یا لگنی دارند تصویربرداری دقیقتری (مانند سیتی اسکن یا MRI شکم و لگن با توجه به شواهد بالینی) را در نظر بگیرند و در صورت یافتن هرگونه ضایعهٔ مشکوک، نمونهبرداری و بررسی پاتولوژیک تخصصی را پیگیری کنند. در سطح سیاستگذاری، سرمایهگذاری در مطالعات کوهورت طولی، نظارت بر کیفیت آب و پیگیری مواجهات محیطی میتواند به روشن شدن عوامل خطر منجر شود. در نهایت، تکمیل دانستهها دربارهٔ ژنها و بیومارکرها، تعامل با بانکهای بافت و همکاری بینالمللی برای جمعآوری دادههای بزرگ (big data) میتواند مسیر توسعهٔ درمانهای هدفمند و پروتکلهای تشخیص زودهنگام را هموار سازد.
در کوتاهمدت، افزایش آگاهی و حساسیت بالینی مهمترین اقدام ممکن است؛ در میانمدت، تقویت زیرساختهای پژوهشی و درازمدت، کاهش مواجهات زیستمحیطی و اصلاح عوامل سبک زندگی که بهصورت جمعی بر سلامت دستگاه گوارش تأثیر میگذارند، میتوانند به کنترل این روند کمک کنند. در مجموع، پاسخ به این زنگ خطر نیازمند رویکردی چندرشتهای و مبتنی بر شواهد است تا از افزایش بیشتر بار بیماری و بهبود کیفیت زندگی بیماران جلوگیری شود.
منبع: sciencealert
ارسال نظر