کار از راه دور و سلامت روان: درس های مطالعه ۲۰ ساله

تحلیل داده‌های ۲۰ ساله HILDA درباره بیش از ۱۶٬۰۰۰ کارمند نشان می‌دهد کار ترکیبی برای زنان به‌ویژه آن‌هایی که سلامت روان ضعیف‌تری داشتند، مزایای قابل‌توجهی دارد؛ در حالی که رفت‌وآمد طولانی برای مردان دارای آسیب‌پذیری روانی بار بیشتری ایجاد می‌کند.

9 نظرات
کار از راه دور و سلامت روان: درس های مطالعه ۲۰ ساله

14 دقیقه

کار از خانه از یک راه‌حل موقتی دوران پاندمی به یک ویژگی پایدار در دنیای کار مدرن تبدیل شده است. اما این تحول آرام چه تأثیری بر سلامت روان ما گذاشته است، به‌ویژه در کشورهایی مانند استرالیا که رفت‌وآمدهای طولانی و فرهنگ اداری سخت‌گیرانه زمانی جزو هنجارها بود؟ این پرسش در مرکز بحث‌های مربوط به سیاست کار، منابع انسانی و رفاه روانی قرار دارد و پیامدهایش برای طراحی سیاست‌های کاری و زندگی روزمره گسترده است.

یک مطالعه بزرگ و بلندمدت استرالیایی اکنون یکی از واضح‌ترین پاسخ‌ها را ارائه کرده است. با تحلیل تجربه بیش از ۱۶۰۰۰ کارمند در طول دو دهه، پژوهشگران توانستند به‌تفکیک نشان دهند که چگونه زمان رفت‌وآمد و الگوهای مختلف کار از خانه بر رفاه روانی تأثیر می‌گذارند و چرا این آثار برای همه یکسان نیست. این نتایج به تصمیم‌گیران، مدیران منابع انسانی و کارکنانی که به دنبال تعادل کار و زندگی بهتر هستند، بینش‌های عملی می‌دهد.

Inside the 20-year study of remote work and wellbeing

این تحقیق از داده‌های پیمایش خانوار، درآمد و دینامیک‌های کار در استرالیا (HILDA) استفاده کرده است؛ یک مطالعه طولی نماینده ملی که از سال ۲۰۰۱ خانوارهای بسیاری را دنبال می‌کند. مزیت اصلی داده‌های طولی این است که چون همان افراد در طول سال‌ها بارها مورد پرسش قرار می‌گیرند، پژوهشگران می‌توانند رابطه میان تغییرات در شرایط کاری و نوسانات سلامت روان را با دقت بیشتری ردیابی کنند و علیت‌های محتمل را بهتر شناسایی نمایند.

برای این تحلیل، تیم تحقیق روی بیش از ۱۶۰۰۰ کارمند تمرکز کرد و دو عامل اصلی را بررسی نمود: مدت زمان صرف‌شده برای رفت‌وآمد و وضعیت کار از خانه یا حضور در محل کار. برای جلوگیری از اختلاط اثرات ناشی از همه‌گیری کووید-۱۹، دوره‌های پیمایشی ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ عمداً از تحلیل حذف شدند؛ زیرا در آن سال‌ها قرنطینه‌ها، ترس‌های بهداشتی و محدودیت‌های اجتماعی می‌توانستند رفاه روانی را به طرقی تحت تأثیر قرار دهند که مرتبط با محل انجام کار نبود.

پژوهشگران از مدل‌های آماری استفاده کردند که طراحی شده‌اند تا رویدادهای بزرگ زندگی که ممکن است تصویر را مبهم کنند فیلتر شوند؛ مانند تغییر شغل، تولد فرزند یا شوک‌های درآمدی قابل‌توجه. این رویکرد اجازه داد تمرکز بیشتر بر اینکه الگوهای رفت‌وآمد و کار از خانه چگونه نمرات سلامت روان را تغییر می‌دهند، باشد و کمتر تحت تأثیر تغییرات وسیع‌تر در زندگی افراد قرار گیرد. به‌طور فنی، کنترل متغیرهای مخدوش‌کننده و استفاده از مدل‌های اثرات ثابت و متغیرهای کنترلی، به اطمینان‌بخشی نتایج کمک کرد.

نکته قوت کلیدی مطالعه این است که سلامت روان را به‌عنوان یک تجربه یکپارچه و یکنواخت در نظر نگرفته است. در عوض، تیم بررسی کرد آیا افرادی که از پیش سلامت روان ضعیف‌تری داشتند نسبت به زمان رفت‌وآمد و شیوه‌های کار از خانه حساس‌تر هستند یا کسانی که وضعیت روانی نسبتاً پایدارتری گزارش کرده‌اند. این تفکیک موجب شد یافته‌ها نشان‌دهنده تعامل میان وضعیت پایه سلامت روان، جنسیت، و شرایط کاری باشد؛ موضوعاتی که برای سیاست‌گذاران و مدیران اهمیت عملی دارد.

Long commutes: a heavier burden for men with fragile mental health

یکی از واضح‌ترین یافته‌ها مربوط به رفت‌وآمد بود. برای زنان، صرف زمان اضافی در مسیر رفت‌وآمد بعد از لحاظ آماری و پس از کنترل دیگر عوامل، اثر کلی قابل‌توجهی روی سلامت روان نشان نداد. در مقابل، زمان رفت‌وآمد برای مردان اهمیت داشت — اما به شکل بسیار مشخصی.

در میان مردانی که از پیش سلامت روانی ضعیف‌تر یا کمتر از میانگین داشتند، رفت‌وآمدهای طولانی‌تر با رفاه روانی به‌طور قابل‌لمسی پایین‌تری همراه بود. اندازه اثر بزرگ نبود اما از اهمیت کمی برخوردار نبود. برای یک مرد با سلامت روان نزدیک به میانه جامعه، افزودن تنها ۳۰ دقیقه به مسیر یک‌طرفه رفت‌وآمد تقریباً همان تأثیر منفی روانی را داشت که کاهش حدود ۲ درصد در درآمد خانوار ایجاد می‌کند. این مقایسه نشان می‌دهد که زمان سفر روزمره می‌تواند از حیث روانی معادل کاهش درآمد کم‌وبیش ملموسی باشد و بنابراین باید به عنوان بخشی از کیفیت شغل و بار کاری در نظر گرفته شود.

این موضوع نشان می‌دهد که زمانی که فردی از قبل در شرایط روانی دشوار است، تنش اضافی روزانه ناشی از ترافیک، تأخیرها و از دست رفتن وقت شخصی می‌تواند به‌صورت یک فشار تجمعی عمل کند. به نظر می‌رسد این فشار در نمرات سلامت روان مردان نمود بیشتری دارد، در حالی که در داده‌های این مطالعه برای زنان چنین رابطه‌ای از دیدگاه آماری روشن نبود. به‌عبارت دیگر، حساسیت به عوامل استرس‌زا روزمره، بسته به منابع روانی و اجتماعی فرد متفاوت است.

Hybrid work gives women the biggest mental health lift

تصویر وقتی به کار از خانه می‌رسیم بسیار متفاوت است. در اینجا، بیشترین مزایا برای زنان مشاهده شد — به‌ویژه زنانی که به‌طور انحصاری یا کاملاً در محل کار یا کاملاً دورکاری نمی‌کردند، بلکه بین روزهای خانه و دفاتر ترکیب داشتند. این مدل کار ترکیبی یا هیبریدی به‌نظر می‌رسد بین انعطاف‌پذیری و حفظ ارتباطات اجتماعی شغلی تعادلی فراهم می‌کند که به بهبود رفاه روانی کمک می‌کند.

قوی‌ترین بهبودها در سلامت روان میان زنانی دیده شد که بیشتر هفته را از خانه کار می‌کردند اما هنوز حدود یک تا دو روز در هفته به دفتر یا محل کار می‌رفتند. این الگوی کار ترکیبی که در آن دورکاری به‌عنوان حالت پیش‌فرض وجود دارد اما تعامل رودررو نیز حفظ می‌شود، به‌وضوح با رفاه بهتر همراه بود. از منظر سیاست‌گذاری منابع انسانی، این نتیجه از اهمیت مدل‌های انعطاف‌پذیر برای افزایش رضایت شغلی و کاهش فشارهای روزمره حکایت دارد.

برای زنانی که سلامت روان ضعیف‌تری داشتند، این بهبود قابل‌توجه بود. افزایش رفاه روانی ناشی از گذار به نوعی از کار ترکیبی در مقیاس اثر معادل با افزایش حدود ۱۵ درصدی درآمد خانوار توصیف شده است — تغییری که از منظر کیفیت زندگی اهمیت زیادی دارد. چنین مقایسه‌هایی کمک می‌کنند تا مدیران و سیاست‌گذاران هزینه-فایده تنظیم سیاست‌های دورکاری را بهتر ارزیابی کنند.

این یافته‌ها با تحقیقات پیشین هماهنگ است که نشان می‌داد کار ترکیبی ساختارمند می‌تواند رضایت شغلی و بهره‌وری را افزایش دهد. تحلیل جدید این دیدگاه را گسترش داده و به‌صورت مستقیم کار ترکیبی را با پیامدهای سلامت روان پیوند می‌دهد و نشان می‌دهد که بیشترین منافع در بین زنانی مشاهده می‌شود که از قبل وضعیت مساعدی نداشتند. به‌عبارت دیگر، کار ترکیبی می‌تواند نقش مخرّج یا تعدیل‌کننده فشارهای ناشی از تکثر نقش‌ها و مسئولیت‌ها را برای زنان ایفا کند.

مهم این است که بهبودهای سلامت روان برای زنان صرفاً مربوط به کاهش زمان رفت‌وآمد نبود. چون زمان رفت‌وآمد و وضعیت دورکاری به‌صورت جداگانه در مدل‌ها لحاظ شده‌اند، اثر مثبت دورکاری برای زنان منعکس‌کننده عوامل اضافی است. این عوامل ممکن است شامل کاهش مواجهه با عوامل استرس‌زای محیط کار، کنترل بیشتر بر محیط کاری، یا انعطاف بیشتر برای مدیریت وظایف خانواده و مراقبت در کنار کار پرداخت‌شده باشد. در مطالعات سلامت روان و بهره‌وری، کنترل روی محیط کاری و امکان تنظیم زمان کار از جمله متغیرهایی است که ارتباط معناداری با کاهش استرس و افزایش تمرکز نشان داده‌اند.

استفاده بسیار کم یا اتفاقی از دورکاری — مثلاً دورکاری به‌ندرت — اثر مشخصی بر سلامت روان زنان نشان نداد. داده‌های مربوط به زنانی که به‌طور تمام‌وقت از خانه کار می‌کردند محدودتر بود، بنابراین مطالعه نتوانست نتیجه‌گیری قاطعی درباره تأثیر روانی دورکاری دائم برای زنان ارائه دهد. این خلأ پژوهشی نشان می‌دهد که نیاز به مطالعات بیشتر در زمینه دوام اثرات دورکاری طولانی‌مدت و نقش حمایت‌های سازمانی وجود دارد.

برای مردان اما الگوی ثابتی مشاهده نشد. چه عمدتاً در دفتر کار کنند، چه گهگاه از خانه کار کنند یا بیش از حد معمول دورکاری داشته باشند، اثرات روانی از لحاظ آماری در این تحلیل ناچیز بود. این نکته حاکی از آن است که جنسیت، نقش‌های اجتماعی و ساختار شبکه‌های حمایتی می‌تواند تأثیری پیچیده و میانجی‌گر داشته باشد.

Why gender matters in remote work and mental health

چرا کار از خانه به‌نظر می‌رسد برای زنان بسیار بیشتر از مردان مفید باشد، در حالی که رفت‌وآمد طولانی مردان با سلامت روان ضعیف را سنگین‌تر می‌کند اما برای زنان همین‌طور نیست؟ مطالعه خود علت‌های مشخصی را ثابت نمی‌کند، اما به توضیحات محتملی اشاره دارد که با نقش‌های جنسیتی، شبکه‌های اجتماعی و سازماندهی کارهای غیرپرداخت‌شده در پیوند است.

در بسیاری از خانوارهای استرالیا، مانند بخش‌های دیگری از جهان، زنان هنوز سهم بزرگ‌تری از کارهای خانه و مراقبتی را بر عهده دارند، حتی وقتی هر دو زوج شاغل باشند. کار انعطاف‌پذیر یا ترکیبی می‌تواند هماهنگی رفت‌وآمدهای مدرسه، قرارهای پزشکی، مدیریت امور منزل و مراقبت از سالمندان را آسان‌تر کند. این امر می‌تواند فشار زمانی مزمن و تضاد نقش‌ها را کاهش داده و از عوامل شناخته‌شده خطر برای استرس و اضطراب بکاهد. از منظر سلامت جامعه و سیاست‌های رفاهی، کاهش این فشارها می‌تواند به سود بلندمدت سیستم بهداشت و بازار کار باشد.

از سوی دیگر، مردان به‌طور میانگین ممکن است بیشتر بر شبکه‌های کاری برای تماس‌های اجتماعی و حمایت متکی باشند. اگر چنین باشد، کار از راه دور ممکن است یک منبع مهم تعامل غیررسمی را حذف کند بدون اینکه معادل انعطاف‌پذیری منزل را به همان میزان ارائه دهد. این می‌تواند توضیح دهد چرا سلامت روان مردان بیشتر نسبت به مدت زمان رفت‌وآمد حساس است تا به محل کار. در مطالعات روانشناسی شغلی، نقش همکاران به‌عنوان منابع حمایت اجتماعی و هویت حرفه‌ای بر سلامت روان تأثیرگذار شناخته شده است.

عامل دیگر ظرفیت مقابله با استرس است. افرادی که از سلامت روان ضعیف‌تری برخوردارند معمولاً ذخیره کمتری برای مواجهه با مشقات روزمره دارند، خواه آن مشکل مسیر شلوغ باشد، قطار تأخیر کند یا دفتر بازِ پر سر و صدا وجود داشته باشد. در این مطالعه، کارگرانی که از وضعیت روانی ضعیف‌تری شروع کردند واقعاً گروهی بودند که بیش از همه از رفت‌وآمد طولانی آسیب دیدند و بیشترین دریافت مثبت را از سازوکارهای قابل‌توجه دورکاری کسب کردند. این یافته تأکیدی است بر اهمیت در نظر گرفتن heterogeneity (ناهمگنی) در تأثیرات سیاست‌های کاری.

Expert Insight

دکتر لورا بنت، اقتصاددان کار که در زمینه کار و رفاه تخصص دارد، می‌گوید یافته‌ها با آنچه بسیاری از درمانگران و تیم‌های منابع انسانی به‌صورت غیررسمی مشاهده کرده‌اند همراستا است.

«علم در حال همگام شدن با آن چیزی است که مردم در زندگی خود احساس کرده‌اند،» او توضیح می‌دهد. «دورکاری نه یک خوبی مطلق است و نه یک بدی قطعی. این موضوع با نقش‌های جنسیتی، سابقه سلامت روان و نحوه سازماندهی مراقبت و کارهای منزل در خانوارها تعامل دارد. برای بسیاری از زنان، به‌ویژه کسانی که چند مسئولیت را هم‌زمان مدیریت می‌کنند، کار ترکیبی می‌تواند تحول‌آفرین باشد. برای دیگران، تا زمانی که بار کاری، امنیت شغلی و فرهنگ سازمانی نیز مورد توجه قرار نگیرند، تفاوت زیادی ایجاد نمی‌کند.»

او همچنین اشاره می‌کند که اثرات سلامت روان حتی وقتی در کاغذ کوچک به‌نظر می‌رسند، از اهمیت بالایی برخوردارند. «وقتی تغییر در زمان رفت‌وآمد تأثیری روانی مشابه تغییر در درآمد دارد، این به ما می‌گوید که باید زمان و مکان کار را به‌عنوان عناصر اصلی کیفیت شغل و نه صرفاً جزئیات لجستیکی در نظر بگیریم.» این دیدگاه نشان‌دهنده نیاز به بازتعریف شاخص‌های کیفیت شغل در ارزیابی اقتصادی و سیاست‌گذاری نیروی کار است.

What workers and employers can do with this evidence

نتایج مطالعه پیامدهای روشنی برای نحوه طراحی سیاست‌های دورکاری در سازمان‌ها و نحوه مدیریت برنامه‌های فردی دارد. اطلاعات مبتنی بر شواهد می‌تواند به مدیران کمک کند چارچوب‌های منعطف‌تری تدوین کنند که هم عملکرد را حفظ کنند و هم سلامت روان کارکنان را حمایت نمایند.

برای کارکنان، پیام این است که بیشتر به الگوهای شخصی خود توجه کنند تا این‌که تصور کنند یک فرمول واحد برای همه وجود دارد. فردی که پیش‌تر با اضطراب یا افسردگی دست‌وپنجه نرم می‌کند ممکن است رفت‌وآمدهای طولانی را به‌ویژه تخلیه‌کننده بیابد و از مذاکره برای برنامه ترکیبی که سفر در روزهای کلیدی را کاهش می‌دهد سود ببرد. همچنین می‌تواند مفید باشد که وظایف شناختی دشوارتر را در محیطی برنامه‌ریزی کنید که در آن متمرکزتر و آسوده‌تر هستید، چه آن محیط سکوت خانه باشد و چه ساختار دفتر.

برای کارفرمایان، پژوهش به‌وضوح علیه دستورهای یکسان «همه باید به دفتر بازگردند» استدلال می‌کند. در عوض، چارچوب‌های منعطف که اجازه برنامه‌های قابل‌توجه دورکاری را می‌دهند — به‌ویژه برای کارکنانی که چالش‌های سلامت روان شناخته‌شده‌ای دارند — احتمالاً از رفاه و عملکرد حمایت می‌کنند. مدل‌های ترکیبی که روزهای منظمی در دفتر را شامل می‌شوند می‌توانند همبستگی اجتماعی و تبادل دانش را حفظ کنند در حالی که مزایای روانی مشاهده‌شده را به‌ویژه برای زنان فراهم می‌آورند.

یافته‌ها همچنین پیشنهاد می‌کنند که زمان رفت‌وآمد باید به‌عنوان یک مولفه واقعی از بار کاری در نظر گرفته شود و نه یک هزینه نامرئی که تنها بر دوش کارکنان تحمیل می‌شود. هنگام بحث درباره طراحی کار، ظرفیت و اهداف عملکرد، مدیران ممکن است نیاز داشته باشند در نظر بگیرند کارکنان چقدر و چند وقت یک‌بار سفر می‌کنند و این موضوع چگونه در طول زمان با استرس و خستگی تعامل دارد. از منظر سیاست‌گذاری سازمانی، این می‌تواند به بازنگری در معیارهای حضور فیزیکی و ارزیابی عملکرد منجر شود.

در نهایت، علم ما را به دیدی ظریف‌تر از دورکاری می‌رساند: نه یک علاج همگانی و نه تهدیدی فراگیر برای سلامت روان، بلکه ابزاری قدرتمند که می‌تواند بسته به فرد، ساختار زندگی او و میزان انعطاف‌پذیری شغل، فشار را کاهش یا تشدید کند. اتخاذ سیاست‌های مبتنی بر شواهد، توجه به تفاوت‌های جنسیتی و وضعیت پایه سلامت روان و فراهم ساختن گزینه‌های انعطاف‌پذیر می‌تواند به طراحی محیط کار انسانی‌تر و پایدارتر کمک کند.

منبع: theconversation

ارسال نظر

نظرات

داNیک

نکته مهم: رفت‌وآمد فقط زمان نیست، کیفیت سفر هم هست، ترافیک، شلوغی، امکانات

پمپزون

اما آیا این نتایج برای کشورای دیگه هم صادقه؟ استرالیا متفاوته..

نیما._

عجب، ۱۵٪ معادل افزایش درآمد؟! نیمه‌شب فکر کردم، یعنی واقعا؟!

رضا

خوبه ولی یه خورده زیاده روی شده، بعضی تحلیل‌ها عمق ندارن، مخصوصا توضیح مکانیزم‌ها

سفرلاین

بازتاب منطقی و متعادل؛ یعنی باید سیاست‌گذاری منعطف باشه، نه دستورالعمل اجباری.

بیوانیکس

دیدم تو شرکت ما هم، مادرم از کار ترکیبی حالش بهتر شد ولی بعضیا خلوت دفتر رو توجیه نمیکنن

توربو

اینطوری میگن برگشتن همه به دفتر اشتباهه؟ واقعا داده‌ها اونقد قوی‌ان؟

کوین‌پایل

معقوله، هیبرید به زن‌ها واقعا کمک میکنه

دیتاپالس

وااای، آمار دو دهه‌ای؟! باورم نمیشه، خیلی چیزها رو روشن میکنه، مخصوصا درباره زن‌ها.

مطالب مرتبط