7 دقیقه
ایلان ماسک میگوید اگر فرصت دوباره داشت، مسئولیت هدایت دفتر بهبود بهرهوری دولتی معروف به DOGE را نمیپذیرفت. در یک گفتوگوی صریح در پادکست، مدیرعامل تسلا تجربهٔ حضور در این دفتر را «غیرواقعی» توصیف کرد و اعتراف نمود این مسیر سیاسی برای او و شرکتش بیش از آنکه سود برساند، هزینهآور بوده است.
تجربهٔ DOGE: وعدههای بزرگ، نتایج محدود
ماسک ابتدا در مقابل عموم اعلام کرده بود که قادر است تا دو تریلیون دلار از هزینههای دولت ایالات متحده را کاهش دهد؛ ادعایی بلندپروازانه که در عمل بسیار دورتر از تحقق باقی ماند. در پادکست کتی میلر، او دستاوردهای دفتر را «تا حدودی موفق» خواند و گفت تیمش مانع پرداختهایی شده که او آنها را «پرداختهای زامبی» و هدررفته توصیف میکرد و رقم تقریبی ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد دلار را مطرح نمود. گزارشهای مستقل، از جمله گزارشهایی که به سوابق قراردادها و لغو آنها رجوع میکنند، نشان میدهد تا کنون حدود ۱.۴ میلیارد دلار از قراردادها لغو شدهاند، آماری که با ادعای اولیه فاصلهٔ چشمگیری دارد.
برای سنجش واقعیِ اثرگذاری یک دفتر دولتی در حوزهٔ صرفهجویی و بهرهوری، لازم است تفاوت بین «شناسایی صرفهجویی بالقوه» و «تحقق صرفهجویی واقعی و مستمر» روشن شود. برخلاف ادعاهای اعلامی که معمولاً بر برآوردهای گسترده و فوقالعاده تمرکز دارند، فرآیند تغییر در شیوهٔ خرید و قراردادهای دولتی پیچیده و زمانبر است. اصلاحات در خرید عمومی مستلزم تغییر در اسناد مناقصه، بازنگری قوانین رقابت، تضمین انطباق حقوقی و اغلب مذاکره مجدد با پیمانکاران است؛ بنابراین تبدیل یک برآورد بزرگ به پسانداز قابلتأیید نیازمند زمان، منابع انسانی و پیگیری نهادی است.
از مصلح تا هدف انتقاد
علت این اختلاف بین ادعا و واقعیت چه بود؟ ماسک پذیرفت که اگرچه توانست برخی پرداختهای غیرضروری را متوقف کند، اما نتوانست انقلاب گستردهٔ بهرهوری را که وعده داده بود رقم بزند. از منظر سیاستگذاری عمومی، تغییرات ساختاری در دستگاههای بزرگ دولتی نیاز به همراهی ذینفعان، نیروهای اجرایی میانی و چارچوبهای نظارتی دارد؛ نداشتن هماهنگی کامل با این بازیگران، شانس موفقیت را کاهش میدهد.
همزمان، واکنش عمومی به حضور او در دفتر DOGE تند بود: منتقدان او را متهم کردند که با سیاستورزی نزدیک شده و به نفع جریان خاصی عمل میکند، و برخی مخالفان خشم خود را با آسیبرساندن به خودروهای تسلا در جریان اعتراضات نشان دادند. این موارد نشان میدهد که برای چهرههای برجستهٔ بخش خصوصی، ورود مستقیم به عرصهٔ سیاست عمومی ریسکهای غیرقابلپیشبینیِ برد-باخت را به همراه دارد؛ از یک سو امکان تأثیرگذاری و دیدهشدن بیشتر فراهم میشود و از سوی دیگر زمینهٔ واکنشهای منفی و بازتابهای زیانآور برای کسبوکارهای متبوع ایجاد میگردد.

چگونه دخالت در واشنگتن ضربهای به تسلا زد
سرمایهگذاران متوجه شدند. سهام تسلا در نیمهٔ نخست سال نزول کرد، زیرا سهامداران نگران بودند که تمرکز مدیرعامل از توسعهٔ خودروهای برقی و فناوریهای مرتبط به سمت نمایشهای سیاسی منحرف شده است. تحلیلگران بازار، زمان صرفشدهٔ ماسک در دفتر DOGE را بهعنوان یک حواسپرتی برجسته تشخیص دادند؛ گارت نلسون، تحلیلگر ارشد بازار، اظهار داشت که مشخص بود ماسک زمان بیشتری را به دفتر دولتی اختصاص داده تا به مسائل عملیاتی و توسعهٔ محصولات تسلا.
در ادبیات مالی، تمرکز مدیرعامل بر وظایف خارج از کسبوکار معمولاً به عنوان عامل کاهش ارزش ادراکشده توسط بازار تلقی میشود، چرا که سهامداران انتظار دارند مدیران اجرایی سطح بالا منابع و زمان خود را بر رشد درآمد، نوآوری محصول و مدیریت ریسک شرکتی متمرکز کنند. پدیدهٔ «ریسک توجه مدیرعامل» (CEO attention risk) به ویژه برای شرکتهایی با نیاز شدید به رهبری چشمگیر در زمینهٔ فناوری و عرضهٔ محصول مانند تسلا اهمیت دارد.
هنگامی که ماسک رسماً در ماه مه از دفتر DOGE کنارهگیری کرد، واکنش بازار سریع بود: سهام تسلا احیا شد و تا پایان سال تقریبا ۱۷٪ افزایش یافت، که این رشد موقتاً به بازگرداندن اطمینان به سهامداران نگران کمک کرد. با این حال، تحلیل دقیقتر نشان میدهد که بازگشت قیمتی بخشی از عوامل فصلی، اصلاحات کلی بازار و نیز پیامدهای روانیِ خروج یک چهرهٔ جنجالی از یک ماموریت سیاسی را در بر داشت؛ این نکته که نتیجهٔ بلندمدت اعتماد سرمایهگذاران به تصمیمات راهبردی مدیریتی هنوز نیازمند رصد و تحلیل بیشتر است.
آنچه ماسک میگوید اگر دوباره انجام میداد چه بود
وقتی از او پرسیدند آیا دوباره این نقش را میپذیرد یا خیر، ماسک بیپرده پاسخ داد: نه. او گفت ترجیح میداد به جای درگیر شدن در مسئولیت دولتی، بر شرکتهای خود متمرکز بماند تا از پیامدهای reputational (شهرتی) که منجر به اعتراضات و آسیب به خودروهای تسلا شد جلوگیری کند. او با صراحت گفت: «بار دیگر این کار را انجام نمیدهم»، و افزود که حفظ تمرکز بر تسلا برای شرکت و مشتریانش انتخاب بهتری بود.
این پاسخ نشاندهندهٔ نوعی بازنگری راهبردی است که بسیاری از بنیانگذاران شناختهشده پس از تجربهٔ ورود به عرصهٔ سیاست یا خدمات عمومی گزارش میدهند: درک هزینههای پنهان سیاسی، زمانبر بودن تأثیرگذاری و پیچیدگی تعاملات با نهادهای عمومی. برای شرکتهای فناورانهای مثل تسلا که همواره تحت نظارت بازار و رسانهها هستند، حتی تعاملات مثبت با دولت میتواند به سرعت به سوژهٔ تنش رسانهای و سیاسی تبدیل شود.
این رخداد، کشمکش آشنایی را برای بنیانگذاران برجسته نشان میدهد: خدمت عمومی میتواند نفوذ و دیده شدن بیشتری فراهم کند، اما همزمان میتواند گرمای سیاسی ایجاد کند که به کسبوکارهای خصوصی بازمیگردد. برای ماسک، هزینهٔ این تجربه تنها در صفحهٔ اول روزنامهها خلاصه نشد؛ اعتمادی که سرمایهگذاران به رهبری او داشتند تا حدی تضعیف شد و تصویری از خودروهای آسیبدیده در خیابانهای حومه شهر، هزینههای ملموسی را نمایان ساخت.
از منظر مدیریت ریسک شرکتی و ارتباطات راهبردی، چند درس کلیدی قابل استخراج است: نخست، ضرورت ارزیابی کامل هزینه-فایدهٔ مشارکت در امور عمومی برای شرکتهای بزرگ؛ دوم، اهمیت ایجاد مکانیزمهای حفاظتی برای داراییهای فیزیکی و ناملموس شرکت (مانند برند و اعتماد سهامداران) در مواجهه با واکنشهای سیاسی؛ و سوم، نیاز به مدیریت ارتباطی پیشگیرانه و شفافسازی دربارهٔ اهداف و حدود نقشهای افراد کلیدی شرکت زمانی که آنها وارد عرصهٔ سیاست عمومی میشوند.
در سطح فنیتر، اصلاحات در حوزهٔ صرفهجویی دولتی و بازنگری قراردادها نیازمند دانشی تخصصی در حوزهٔ قانون خرید عمومی، مهندسی قرارداد، مدیریت تأمینکننده و تحلیل هزینه-فایده است. تجربهٔ DOGE نشان میدهد که حتی با حمایت سیاسی، دستیابی به تغییرات ساختاری بلندمدت در رویههای دولتی فراتر از اعلام اهداف بزرگ و نیازمند برنامهریزی دقیق، سنجش معیارهای عملکرد و تضمین اجرایی شدن تصمیمات است.
در نهایت، این پرونده یک مطالعهٔ موردی مهم برای پژوهشگران، مشاوران سیاستگذاری و مدیران اجرایی فراهم میکند تا بهتر درک کنند که چگونه تعامل میان بخش خصوصی و دولت میتواند هم فرصت و هم ریسک ایجاد کند؛ و اینکه چگونه باید چارچوبهای عملیاتی و ارتباطی را برای کاهش اثرات منفی احتمالی طراحی کرد.
منبع: smarti
نظرات
آرمین
خیلی نمایشی بود، به نظرم بیشتر برا تصویرسازی بود تا اصلاح واقعی. با این حال جلوگیری از "پرداختهای زامبی" ارزش داشت
بیونیکس
من تو پروژههای دولتی دیدم؛ وعده دادن آسونه، اجرا سخته. نیاز به تغییر قوانین، اسناد مناقصه، پیگیری نهادی و زمان طولانیست
توربو
این ۲ تریلیون چطور محاسبه شده؟ گزارشهای مستقل میگن فقط ۱.۴ میلیارد لغو شده، کلی تناقض هست، کی راست میگه؟
کوینت
معقول به نظر میاد، واقعاً بهتره هر کس روی کسبوکار خودش تمرکز کنه. حواس ماسک از محصول پرت شد، بازار هم واکنش نشون داد
روداکس
وااای، این همه هیاهو آخرش چی شد؟ ماسک میگه دیگه این کارو نمیکنه، حق داره... تسلا هم شدیدا ضربه خورد، دردناکه
ارسال نظر