10 دقیقه
به نظر میرسد تراشه بعدی Tensor گوگل دیگر فقط یک تجربهٔ مستقل نیست و بیشتر شبیه دانشآموزی است که نکات مفیدی از همکلاسیاش یاد میگیرد. نشتهای اولیه نشان میدهد تنسور G6 چند انتخاب طراحی جسورانه را از Dimensity 9500 شرکت MediaTek اقتباس خواهد کرد — تراشهای که با انتخاب هستههای تهاجمی و نتایج بنچمارک چشمگیر، انتظارات را به هم زده است. این تغییرات نه تنها نشانهٔ رقابت شدید در بازار چیپست موبایل است، بلکه بازتابی از روندهای فنی جدید در طراحی پردازندهها و بهینهسازی مصرف انرژی نیز هست.
دو درس بزرگ که گوگل ظاهراً دنبال میکند
در سطح بالا روایت ساده است: مدیاتک با بازاندیشی در تعادل هستهها و استفاده از طراحیهای جدید ARM، عملکرد را بهطور قابلتوجهی افزایش داد و گوگل نیز به نظر میرسد آماده است همان نقشهٔ راه را دنبال کند. تنسور G6 (با نام رمز Malibu) گزارششده است که چیدمان CPU خود را تغییر میدهد و ترکیب هستهها را بهروزرسانی میکند — حرکتی که میتواند به کاهش فاصله با رقبا کمک کند. اما همانطور که همیشه صادق است، موازنهٔ تصمیمها و تبعات آنها اهمیت دارند.
در ادامه جزئیات آنچه ظاهراً تغییر میکند و این تغییرات چرا برای گوشیها از منظر عملکرد، عمر باتری و تجربهٔ کاربر اهمیت دارد را بررسی میکنیم. همچنین به پیامدهای طراحی روی پردازش تصویر، بازی، و وظایف مبتنی بر هوش مصنوعی در دستگاه میپردازیم تا تصویر کاملتری از آنچه کاربر نهایی میتواند انتظار داشته باشد ارائه دهیم.
CPU: تعداد کمتر از هستههای کممصرف و هستههای قدرتمندتر. تنسور G5 از آرایش 1+5+2 استفاده میکرد. گزارشها نشان میدهد G6 قرار است به پیکربندی 1+6+1 مهاجرت کند: یک هستهٔ فوقالعادهٔ جدید، شش هستهٔ قدرتمند برای عملکرد بالا، و یک هستهٔ صرفهجوی انرژی. اضافهشدن یک هستهٔ عملکردی بیشتر یک تصمیم تاکتیکی است؛ با حذف یکی از هستههای کممصرف به نفع هستهای بزرگتر، گوگل میکوشد تا عملکرد مداوم (sustained performance) را ارتقا دهد — خصوصاً زمانی که تراشه روی فرآیند 2 نانومتری TSMC تولید شود، که انتظار میرود رفتار توان و حرارت را بهبود ببخشد. این تغییر میتواند در وظایف چند هستهای سنگین مانند ویرایش ویدیو، پردازش تصویر چندمرحلهای و اجرای همزمان اپلیکیشنها ملموس باشد.

هستههای جدید ARM، نه نمونههای قدیمی. یکی از نقدهای متکرر دربارهٔ Tensor G5 تکیهی آن بر هستههای عمومی قدیمیتر ARM بود، در حالی که رقبا از طراحیهای بهروزتر استفاده میکردند. گزارشها حاکی از آن است که G6 به یک هستهٔ فوقالعادهٔ جدید ARM (که بهعنوان یک قطعه در کلاس X930 گزارش شده) و هستههای بزرگتر و جدیدتر ارتقا مییابد. این بهروزرسانی باید بهطور مستقیم نتایج تکهستهای و چندهستهای را در مقایسه با G5 بهبود دهد و حساسیتِ تجربهٔ کاربر در برنامههایی که به توان خام پردازشی وابستهاند را کاهش دهد. علاوه بر این، طراحیهای جدید ARM معمولاً بهبودهایی در پیشخوان دستورات، حافظهٔ کش، و کارایی انرژی دارند که در بنچمارکها و سناریوهای واقعی قابلمشاهده است.
تفسیر فنی از تغییرات هستهها
در عمل، افزایش تعداد هستههای عملکردی و استفاده از یک هستهٔ فوقالعادهٔ پیشرفته دوتا از اهداف موازی را دنبال میکند: اول، افزایش توان پردازش در بارهای کاری تکنخی و چندنخی؛ و دوم، کاهش نیاز به سوییچ مکرر میان هستهها که خود میتواند باعث اتلاف انرژی و تولید حرارت شود. همینطور پیکربندی 1+6+1 نشاندهندهٔ دیدگاهی است که گوگل برای «تعادل هوشمند» بین عملکرد بلافاصله قابلدسترسی و کارایی بلندمدت اتخاذ کرده است، بهویژه در زمینهٔ گوشیهایی که باید عملکرد بالا را بدون گرمایش بیشازحد و کاهش سرعت ارائه دهند.
در کنار این، نقش حافظهٔ کش مشترک (L3) و پهنای باند حافظه در ثبات عملکرد نباید نادیده گرفته شود. اگر گوگل در G6 به بهینهسازی ارتباط میان هستهها، حافظهٔ کش و کنترلر رم توجه کند، میتواند از مزایای هستههای جدید نهایت استفاده را ببرد و بارهای واقعی کاربری — مانند مرور وب پیچیده، مولتیتسکینگ با اپهای پیامرسان و اجرای بازیهای سنگین — را روانتر کند.
GPU و هوش مصنوعی: ترکیبی از نقاط قوت و ضعف. در شکلی که شاید برای برخی تعجبآور باشد، انتخاب لو رفتهٔ GPU برای G6 احتمالاً از خانوادهٔ هستههای قدیمیتر Imagination خواهد بود، که در مقایسه با نسخهای که در Tensor G5 بهکار رفته ممکن است جلوتر نباشد. بنابراین پیشرفتهای CPU ممکن است همزمان با پیشرفتهای گرافیکی همتراز نباشد و این میتواند تأثیراتی روی بازیپردازی، نرخ فریم و پردازش گرافیکی سنگین داشته باشد. با این وجود، در زمینهٔ هوش مصنوعی روی دستگاه، گوگل به رویکرد دوسطحی خود پایبند مانده است: یک TPU کامل برای کارهای سنگین مدل و یک nano-TPU برای وظایف سبک و روزمره روی دستگاه. این ترکیب به گوگل اجازه میدهد تا بارهای سنگین مدلمحور را خارج یا در واحدهای اختصاصی اجرا کند و در عین حال ویژگیهای روزمره مثل تشخیص گفتار، بهبود تصویر و فیلترهای عکاسی را با مصرف انرژی کمتر پردازش کند.
چالشهای گرافیکی و اثرات بر تجربهٔ بازی
اگر GPU انتخابشده در G6 واقعا از خانوادهٔ قدیمیتر باشد، توسعهدهندگان بازی و کاربرانی که دنبال بهترین عملکرد گرافیکی هستند ممکن است در نسخههای اولیهٔ گوشیهایی با G6 متوجه اختلافی شوند. حتی اگر CPU در بنچمارکها نتایج چشمگیری نشان دهد، بازیهای مدرن به تعادل میان پردازش CPU و GPU تکیه دارند: پردازش فیزیک، هوش مصنوعی بازی و منطق بازی اغلب CPU-محورند، اما رندرینگ، شیدینگ و افکتهای بصری بار سنگین GPU را میطلبند. به همین علت، گوگل باید تصمیم بگیرد که آیا در نسل آیندهٔ تراشهها بهبود GPU را در مراحل بعدی بیاورد یا با بهینهسازی نرمافزاری و هستههای اختصاصی AI، تجربهٔ کلی را جبران کند.
از منظر مصرف باتری، GPUهای قدرتمندتر معمولاً گرمای بیشتری تولید میکنند و نیازمند مدیریت توان دقیقتری هستند؛ بنابراین انتخاب یک GPU قدیمیتر میتواند بهعنوان یک راهحل موقتی برای حفظ عمر باتری و کاهش دما تعبیر شود، بهخصوص در ترکیب با فرآیند ساخت 2 نانومتری که انتظار میرود مصرف را کاهش دهد.
تغییر مودم. یک تغییر قابلتوجه دیگر که گزارش شده این است که گوگل بهسمت مودم M90 مدیاتک حرکت میکند و از مودم سامسونگ فاصله میگیرد. این جابجایی امکان دستیابی به سرعت تئوریک دانلود تا 12 گیگابیت بر ثانیه را فراهم میآورد. فناوری مودم سریعتر به نوعی اتصال 5G آیندهنگر کمک میکند؛ حتی اگر سرعتهای دنیای واقعی همچنان توسط شبکهها و اپراتورها محدود شوند، داشتن سختافزاری که از استانداردهای پیشرفتهٔ شبکه پشتیبانی میکند میتواند گوشیها را برای سالهای بیشتری سازگار نگه دارد.
معنای عملی مودم جدید برای کاربران
مودم قویتر به ویژه در سناریوهایی مثل استریم ویدیوهای با کیفیت بالا، بازیهای آنلاین با تأخیر پایین، و بارگذاری سریع محتوای ابری مفید خواهد بود. با این حال، عامل تعیینکننده در تجربهٔ کاربر نهایی، کیفیت پوشش شبکه، سیاستهای throttling اپراتورها و زیرساختهای محلی است. بنابراین مودم M90 میتواند یک مزیت رقابتی در مشخصات فنی باشد و در بازارهایی که اپراتورها شبکههای پیشرفتهتری را ارائه میدهند مزایایی واقعی نشان دهد.
همچنین مهاجرت به مودم مدیاتک میتواند بر زمانبندی عرضه، هزینهٔ تولید و زنجیرهٔ تأمین تأثیر بگذارد؛ گوگل احتمالا این تصمیم را با توجه به ترکیبی از عملکرد، سازگاری سیگنال و دسترسی قطعات اتخاذ کرده است.
پس این همه تغییر برای مصرفکنندگان چه معنایی دارد؟ انتظار داشته باشید گوگل اولویت را به روانتر بودن و عملکرد مداومتر در اپلیکیشنهای سنگین و چندوظیفگی بدهد. عمر باتری ممکن است از گذار به فرآیند 2 نانومتری TSMC و بارگذاری هوشمندانهٔ وظایف AI بر تراشههای اختصاصی بهرهمند شود، اما انتخاب GPU میتواند پیشرفتهای گرافیکی و تجربهٔ بازی را کمی کند کند. بهعبارت دیگر، کاربران روزمره که به عکسبرداری و عملکرد روان در برنامهها اهمیت میدهند احتمالا از تغییرات سود خواهند برد؛ اما گیمرها و کسانی که به حداکثر توان گرافیکی نیاز دارند ممکن است دلمشغولیهایی داشته باشند.
در سطح بازار و طراحی تراشه، داستان تنسور G6 یادآور این حقیقت است که طراحی چیپ یک فرایند تکراری و رقابتی است: وقتی یک شرکت ریسک میکند و نتیجه میگیرد، دیگران به سرعت از آن یاد میگیرند و شیوههای خود را تطبیق میدهند. گوگل ظاهراً آماده است از بازی مدیاتک درس بگیرد، اما اینکه آیا G6 واقعا یک جهش حقیقی خواهد بود یا نه، بستگی دارد به اینکه پلتفرم چگونه میان قدرت خام CPU، ظرفیتهای گرافیکی و کارایی هوش مصنوعی روی دستگاه توازن برقرار کند — خصوصاً زمانی که قرار است در اواخر 2026 عرضه شود.
چه معیارهایی تعیینکنندهٔ موفقیت G6 خواهند بود؟
برای اینکه G6 بهعنوان یک پیشرفت محسوس تلقی شود، چند معیار کلیدی را باید در نظر گرفت: عملکرد تکهستهای و چندهستهای در بنچمارکها، توانایی حفظ عملکرد در طول زمان (sustained performance) بدون throttling شدید، کیفیت GPU در رندرینگ بازیها، میزان بهبود در وظایف هوش مصنوعی واقعی روی دستگاه (مثل پردازش تصویر و تشخیص صدا)، و بالطبع عمر باتری در استفادهٔ واقعی. علاوه بر این، پشتیبانی نرمافزاری گوگل از optimizations، درایورها و بهروزرسانیهای امنیتی نقش مهمی خواهد داشت؛ زیرا هماهنگی بین سختافزار و نرمافزار تعیینکنندهٔ تجربهٔ نهایی است.
در نهایت، باید گفت که تنسور G6 نه صرفاً یک پاسخ به رقبا، بلکه یک گام استراتژیک در مسیر بلندمدت گوگل برای یکپارچهسازی بیشتر هوش مصنوعی در سطح سیستمعامل و دستگاه است. اگر گوگل بتواند تعادل مناسبی بین کارایی، مصرف انرژی، و قابلیتهای پردازشی AI برقرار کند، G6 میتواند پایهٔ پلتفرم سختافزاری گوگل در نسلهای بعدی شود. اگر نتواند، احتمالاً در سالهای بعد نیاز به بازطراحی یا اصلاحات معماری بیشتری خواهد بود.
با همهٔ این اوصاف، کاربران و توسعهدهندگان باید منتظر بنچمارکهای مستقل، تستهای دنیای واقعی و مقایسات جامع باشند تا بتوانند قضاوتی دقیق دربارهٔ اینکه آیا تنسور G6 واقعاً به استانداردهای بالاتر رسیده یا صرفاً مجموعهای از تغییرات جزئی است، انجام دهند. عرضهٔ نهایی در اواخر 2026 زمان مناسبی خواهد بود تا ببینیم این طراحی جدید چگونه در میدان رقابت ظاهر میشود و چه تأثیری بر بازار چیپستهای موبایل خواهد داشت.
منبع: wccftech
نظرات
پمپزون
اواخر ۲۰۲۶؟ یعنی کلی زمان مونده، تا اون موقع رقبا دوباره کلی تغییر میکنن، باید زودتر اقدام کنن
مکس_ای
حس میکنم زیادی از مدیاتک تقلید کرده، نه خلاقیت. البته شاید اینم یه راه سریع باشه، اما...
رضا
خلاصه: گوگل داره یاد میگیره، ولی هنوز باید GPU و تعادل AI رو بهتر کنه تا واقعا رقابتی بشه
سفرچین
تو شرکتما همین قضیه تکرار شد; تغییر هستهها کلی تجربه رو بهتر کرد، اما بهینهسازی نرمافزار مهمتره
آستروز
این نشتها چقدر واقعی هستن؟ مودم مدیاتک خوبه ولی بنچها و تست واقعی لازمه، تئوری تا واقعیت فرق داره
توربو
معقول به نظر میاد، تمرکز رو perf و باتری منطقیه. اما بازیبازا نباید ناامید شن
دیتاویو
وااای، اگر G6 واقعا هسته X930 رو بیاره، روون شدن گوشی حس میشه! ولی GPU ضعیف باشه واسه گیمرها دردسره...
ارسال نظر