11 دقیقه
پارامونتپلاس دو پروژهٔ جدید انیمیشنی آواتار را پخش میکند
پارامونتپلاس بهطرز کمصدایی آیندهٔ یکی از محبوبترین فرنچایزهای انیمیشن را دگرگون کرده است. در یک تغییر استراتژیک، اکران سینمایی برنامهریزیشدهٔ The Legend of Aang: The Last Airbender — که ابتدا برای اکتبر 2026 در نظر گرفته شده بود — کنار گذاشته شده و به نفع انتشار انحصاری در سرویس پخش ویدئوی پارامونتپلاس تبدیل شده است. همزمان، پروژهٔ دیگری با عنوان Avatar: Seven Havens نیز بهطور انحصاری روی همین پلتفرم منتشر خواهد شد و پارامونتپلاس را به قطب اصلی محتوای در حال گسترش استودیو آواتار تبدیل میکند.
این تصمیم که خبر آن نخست توسط The Hollywood Reporter منتشر شد، با سیاستهای کلیتر داخل پارامونت همراستا است که هدفشان متمرکز کردن محتوای آواتار روی سرویس پخش است. استودیو آواتار — موتور خلاقانهای که تحت نیکلودئون در سال 2021 راهاندازی شد تا جهان آواتار را فراتر از سریال اصلی و The Legend of Korra توسعه دهد — قرار است هر دو اثر انیمیشنی جدید را از طریق پارامونتپلاس توزیع کند. برای طرفداران این مجموعه، این تغییر به معنای دسترسی آسانتر به داستانهای تازه در یک «خانهٔ دیجیتال» برای پخش انیمیشن آواتار است که هم تجربهٔ کاربری را یکپارچه میکند و هم مجموعهٔ محتوا را متمرکز نگه میدارد.
تصمیم به انتشار انحصاری، علاوه بر تاثیر بر تجربهٔ مخاطب، پیامهایی دربارهٔ استراتژی محتوا و مدل کسبوکار پارامونتپلاس دارد؛ این حرکت میتواند در جذب و حفظ مشترکین، کنترل زمانبندی جهانی عرضه و فراهم آوردن فضای خلاقانهٔ بیشتر برای سازندگان نقش مهمی ایفا کند. همین دلایل باعث شده است که شرکتها در صنعت سرگرمی بهطور فزایندهای روی پخش انحصاری سرمایهگذاری کنند، بهخصوص برای IPهای با ارزش مانند آواتار که هم مخاطبان بینالمللی گستردهای دارند و هم قابلیت تولید محتوای بلندمدت و فرنچایزمحور را دارند.
دلیل اهمیت تغییر: پخش آنلاین در برابر اکران سینمایی
در سطح اول، صرفنظر شدن از اکران سینمایی ممکن است بهعنوان کاهش اعتبار یا از دست رفتن «رویداد سینمایی» برداشت شود. اکرانهای سینمایی همچنان رویدادهای فرهنگی مهمی برای فرنچایزهای بزرگ به شمار میآیند و تجربهٔ جمعی سینما میتواند آثار تبلیغاتی و نفوذ فرهنگی قابلتوجهی ایجاد کند. با این حال، در بازار فعلی که محوریت آن حول پخش آنلاین است، انحصاری شدن روی یک سرویس میتواند تصمیم دیگری باشد: ایجاد انگیزه برای ثبت نام مشترکین جدید، تضمین کنترل جهانی زمانبندی عرضه و اعطای آزادی بیشتر به خالقان برای تنظیم ریتم روایت و تقسیمبندی قسمتها بدون فشارهای گیشه.

البته هزینههایی هم وجود دارد. یک رویداد سینمایی میتواند تاثیر فرهنگی و احتمال نامزدی جوایز را تقویت کند؛ در مقابل، انتشار انحصاری در سرویس پخش، دسترسی وسیعتر و امکان بهرهبرداری از فرهنگ «بینگ» (تماشای پیوسته) را فراهم میآورد. از آنجا که گروه طرفداران آواتار در سطح جهانی بسیار گسترده و اخیراً پس از پخش ویروسی سریال اصلی در سرویسهای استریم بار دیگر افزایش یافته است، احتمالاً پارامونتپلاس به این نتیجه رسیده که متمرکز کردن تجربهٔ طرفداران در یک پلتفرم موجب تعامل پایدارتر و بازگشت سرمایهٔ بلندمدتتر میشود تا عرضهٔ تکرویدادی در سینما.
چه انتظاری از The Legend of Aang: The Last Airbender داشته باشیم
The Legend of Aang داستان آخرین آواتار از قبیلهٔ هوا است که در سفری جهانی برای آزادسازی نیرویی باستانی قدم میگذارد؛ نیرویی که میتواند فرهنگ در معرض خطر او را نجات دهد. روایت این اثر وعده میدهد که همان ترکیب شاخص فرنچایز را ارائه دهد: ماجراجوییهای پرتنش، جلوههای بصری و اکشن مرتبط با کنترل عناصر (بِندینگ)، و گرایشهای احساسی عمیق که در ریشهٔ هویت و فداکاری قرار دارند. کست صداپیشگان با نامهای برجستهای تقویت شده است: تایکا وایتیتی، جرالدین ویسواناتان، دی.بی. سوئینی، پتا سرژنت، فریدا پینتو و کی هوئی کوان به بازیگرانی که قبلاً اعلام شده بودند — از جمله دیو باوتیستا، اریک نام، جسیکا متن، دیان کوان، رومن سارگوزا و استیون یون — میپیوندند.
حضور تایکا وایتیتی قابل توجه است: حس «بِههمریخته» و غیرمتعارف او و تجربهٔ متعادل کردن طنز و پَتُس (نمونهٔ آن در آثارش مثل Thor: Ragnarok و Jojo Rabbit دیده شده) میتواند لایهٔ نو و منحصربهفردی به لحن سفر آنگ اضافه کند. طرفداران با دقت منتظر خواهند ماند تا ببینند چگونه اجرای صوتی او با میتولوژی تثبیتشدهٔ آواتار همآهنگ میشود و چه تاثیری بر جهتگیری داستانی و لحنی اثر خواهد گذاشت.
علاوه بر بازیگران، از لحاظ فنی انتظار میرود که تولید شامل سطح بالایی از طراحی شخصیت، انیمیشن عناصر طبیعی (هوا، آب، خاک، آتش) و موسیقی متن باشد که هویت فرهنگی و احساسی سریال اصلی را بازتاب دهد. استودیو آواتار با تجربهٔ قبلی در توسعهٔ دنیای آواتار و همکاری با تیمهای طراحی و انیمیشن، ظرفیت اجرا و تولیدی قوی دارد که میتواند استانداردهای بصری و روایی را حفظ کند یا حتی از آن فراتر رود.
Avatar: Seven Havens — دنبالهای حماسی و تیرهتر
در تقابل با سفر آنگ، Avatar: Seven Havens دنیایی را تصویر میکند که براثر یک فجعهٔ عظیم درهم شکسته است. شخصیت اصلی، یک کنترلکنندهٔ زمینِ جوان است که پس از کورا متوجه میشود آواتار جدید شده؛ اما بهجای استقبال بهعنوان ناجی، او را بهچشم پیشگوی نابودی بشریت مینگرند. این آواتار که همراه با یک دوقلوی مفقودش دنبال Answers دربارهٔ سرچشمهٔ مرموز خود است، توسط دشمنان انسانی و ارواح تعقیب میشود و باید در رقابتی زمانمحور برای نجات هفت پناهگاهِ آخرِ تمدن تلاش کند.

این مجموعه که توسط نیکلودئون انیمیشن تولید شده و سفارش ۲۶ قسمت در دو بخش برای آن ثبت شده است، مایکل دیمارتینو و برایان کونیئتسکو را بهعنوان همخالقان و تهیهکنندگان اجرایی دوباره گردهم آورده است — همان زوجی که سریال اصلی را خلق کردند و تضمینی برای تداوم ساخت دنیا و عمق موضوعی اثر فراهم میآورند. بازگشت خالقان اصلی احتمال پیوستگی روایی و حفظ عناصر بنیادین دنیای آواتار را افزایش میدهد و به طرفداران اعتماد میدهد که مفاهیم کلیدی مانند تعادل عناصر، رشد شخصیت و دغدغههای اخلاقی همچنان در مرکز روایت قرار دارند.
Seven Havens احتمالاً به سراغ تمهای بالغتر، پیچیدگیهای سیاسی-اجتماعی و تعارضات اخلاقی خواهد رفت؛ مسائلی که در The Legend of Korra و سریال اصلی هم مطرح شده بودند، اما در این پروژه ممکن است با لحن تیرهتر و دامنهٔ اپیکتر بسط یابند. این رویکرد میتواند مخاطبان بزرگسالتر را نیز جذب کند و فرصتهای جدیدی برای توسعهٔ شخصیتها و داستانسرایی طولانیمدت فراهم کند — بهخصوص اگر هر بخش از ۲۶ قسمت به طور استراتژیک تقسیم و در زمانهای مناسب منتشر شود.
زمینه، میراث و واکنش طرفداران
سریال اصلی Avatar: The Last Airbender که بین سالهای 2005 تا 2008 در نیکلودئون پخش شد، همچنان یک نقطهٔ عطف در انیمیشن غربی محسوب میشود: اثری پرافتخار، غنی از منظر فرهنگی و تاثیرگذار در نسلهای مختلف. بازگشت آن در سرویسهای پخش جریانی قابل توجه بوده است — این سریال در سال 2020 بهمدت 61 روز متوالی در رتبهٔ اول لیست 10 برنامهٔ روزانهٔ نتفلیکس قرار گرفت، یک دستاورد چشمگیر برای اثری که تولید آن مربوط به نتفلیکس نبود. از زمان ورود به پارامونتپلاس در مارس 2023، این نمایش همچنان یکی از عناوین پربازدید در رتبهبندیهای نلسون بوده است که نشان میدهد فرنچایز دارای جذابیت پایدار مخاطبی است.
واکنش طرفداران در فضای آنلاین دوپاره است: گروهی از آسانی و دسترسی انتشار در سرویس پخش استقبال کردهاند، در حالی که محافظهکاران سینمایی از دست رفتن شکوه یک اکران سینمایی ابراز نارضایتی میکنند. بحثهای جامعهٔ طرفداران همچنین حول انتخاب بازیگران صحبت میکنند و اینکه پروژههای جدید تا چه حد به لحن و تمهای آثار اصلی وفادار خواهند بود. برخی طرفداران نگران تغییرات لحن یا جهتدهیهای خلاقانهٔ تازه هستند، در حالی که دیگران منتظر نوآوریهایی هستند که این مجموعه را توسعه دهد.
از منظر رسانهها و کارشناسان صنعت، این جابهجایی بهعنوان نمونهای از چگونگی تغییر الگوی عرضهٔ محتوای فرنچایزهای بزرگ به سمت پلتفرمهای استریم تفسیر میشود؛ جایی که تجربهٔ کامل یک جهان داستانی میتواند در یک مکان متمرکز شده و اقتصاد دسترسی به محتوا (subscription economy) تقویت شود. تحلیلگران اشاره میکنند که این استراتژی میتواند ریسکِ از دست رفتن تجربهٔ جمعی سینما را داشته باشد اما در مقابل احتمال رشد تعداد مشترکین و مدت زمان تعامل مخاطبان با محتوای فرنچایز را افزایش دهد.
پشت صحنه و چشمانداز صنعتی
استودیو آواتار برای توسعهٔ یونیورس روایی آواتار ایجاد شد و این دو پروژه تاکید دوبارهای بر استراتژی «فرنچایز-محوری» دارند. انتقال به پارامونتپلاس نشان میدهد که چگونه سرویسهای استریم با تکیه بر محتوای انحصاری در تلاشند تا مشترکین جدید جذب کنند و مشترکین فعلی را نگه دارند. از منظر فنی، انتشار اول بر پایهٔ پخش آنلاین برای روایتهای سریالی نیز مزیت عملیاتی دارد: سازندگان میتوانند ریتم روایت و نقاط پایان قسمت را بهگونهای تنظیم کنند که با قوسهای طولانی مدت شخصیتها همخوانی داشته باشد و روایتهای فرعی به درستی شکل بگیرد.
«فرنچایز آواتار بهطور منحصربهفردی برای پخش آنلاین مناسب است چرا که جهان آن امکان کاوشهای سریالی عمیق را فراهم میکند»، میگوید لِنا موراِلِس، تاریخنگار سینما. «انتقال این فیلمها به پارامونتپلاس میتواند فرصتهای بلندمدت برای داستانسرایی فراهم آورد و بینندگان جدیدی را بدون تکهتکه کردن مخاطب وارد مجموعه کند.» این دیدگاه با روند کلی صنعت همراستا است؛ نمونههایی همچون توسعهٔ جهان Star Wars روی دیزنیپلاس یا ترکیب فیلم و سریال در اکوسیستم Marvel/Disney نمایانگر استفاده از سرویسهای استریم بهعنوان هاب توزیع و خلق محتوای خلاقانهاند.
از نظر فناوری تولید، پخش انحصاری این امکان را میدهد که تیمهای فنی و خلاق با تمرکز بر کیفیت تصویر، جلوههای بصری پیشرفته و استراتژیهای انتشار بلندمدت کار کنند. همچنین این راهبرد میتواند به تولید محتوای مرتبط فرعی مانند کمیکها، رمانهای گرافیکی و بازیهای ویدیویی کمک کند که همگی به تقویت اکوسیستم آواتار و درآمدزایی فراتر از خود آثار اصلی منجر میشوند. در نهایت، پارامونتپلاس در موقعیت جدیدی قرار میگیرد تا بهعنوان خانهٔ رسمی و کاننیکال (canonical) انیمیشن آواتار شناخته شود.
پرسش اصلی که باقی میماند این است که آیا این استراتژی میتواند هم طرفداران متعصب را راضی نگه دارد و هم مخاطبان جدید را جذب کند؟ پاسخ نهایی به اجرای نهایی آثار بستگی دارد: کیفیت فیلمنامه، سطح انیمیشن، نحوهٔ احترام به تمهای اصلی و توانایی حفظ هویت فرهنگی و احساسی فرنچایز. اگر سازندگان و استودیوها بتوانند این عناصر را بهخوبی تلفیق کنند، انتشار انحصاری روی پارامونتپلاس میتواند آغازی برای داستانسرایی عمیقتر و متداومتر در یک فرنچایز چندپلتفرمی باشد.
یادداشت پایانی: آواتاری که میشناختیم در حال تحول به یک حماسهٔ چندپلتفرمی است. انحصاری شدن پخش لزوماً پایان جلوههای دیدنی نیست — بلکه ممکن است آغازگر مرحلهای تازه از روایت عمیقتر و ماندگارتر درون فرنچایزی باشد که همچنان الهامبخش و شگفتآور باقی میماند.
منبع: smarti
نظرات
مکس_ف
اگر کیفیت انیمیشن و فیلمنامه بمونه، من اوکیام. ولی میدونم بعضیا از دست رفتن شکوه سینما رو نمیپذیرن، حق دارن
آرمین
تایکا حضور جالبه، ولی نگرانم لحن بیش از حد کمدی بشه، لطفا مراقب تعادل باشن...
شهرلاین
راهبرد تجاری مشخصه، اما امیدوارم به خالقا آزادی بدن؛ آواتار نیاز به نفس و عمق داره، نه صرفا کلیک و بینگ
بیونیکس
تو شرکتی که کار کردم این مدل جواب داد، مشترکا بالا رفتن، ولی تاکید میکنم کیفیت و روایت باید حفظ بشه، وگرنه بازنده ایم
توربوام
خب این جدیِ؟ فیلم رفت پلاس... جایزهها و اون حس اکران چی میشه، واقعا این مدل سود داره؟
کوینپل
معقوله، پخش انحصاری حس تجمیع میده ولی سینما یه تجربهٔ جداست، دو طرف قضیه رو باید سنجید
رودیکس
وااای، انتظار اکران سینما داشتم، ولی اگه این کار مشترکا رو زیاد کنه شاید براشون منطقی باشه... ببینیم تایکا چه میکنه!
ارسال نظر