8 دقیقه
یک مطالعه بالینی بزرگ بینالمللی نشان میدهد که یک مکمل ساده روغن ماهی روزانه میتواند بهطور معنیداری رویدادهای شدید قلبی-عروقی را در افراد تحت همودیالیز بهخاطر نارسایی کلیه کاهش دهد. این یافته به یک درمان کمهزینه و در دسترس اشاره میکند که ممکن است نحوه مدیریت ریسک قلبی-عروقی در این گروه پرخطر را تغییر دهد.

یک مطالعه بالینی بزرگ بینالمللی نشان میدهد که یک مکمل روغن ماهی روزانه ممکن است خطر بروز رویدادهای قلبی-عروقی جدی را در افرادی که برای نارسایی کلیه همودیالیز میشوند بهطور قابلتوجهی کاهش دهد. این مطالعه، با توجه به دسترسی گسترده و هزینه نسبتاً پایین مکملهای امگا‑3، میتواند تأثیر عملی قابلتوجهی بر مراقبت از بیماران دیالیزی داشته باشد.
شرح مطالعه و نتایج اصلی
در مطالعه PISCES، تعداد 1,228 بیمار از 26 مرکز دیالیز در استرالیا و کانادا ثبتنام شدند. شرکتکنندگان بهطور تصادفی دریافتکننده چهار گرم روغن ماهی در روز—حاوی اسیدهای چرب امگا‑3 یعنی EPA (ایکوزاپنتانوئیک اسید) و DHA (دوکوزاهگزانوئیک اسید)—یا پلاسبو قرار گرفتند و برای نتایج مهم قلبی-عروقی پیگیری شدند.
تیم پژوهشی گزارش داد که نرخ رویدادهای قلبی-عروقی عمده در گروه دریافتکننده روغن ماهی در مقایسه با پلاسبو 43٪ کمتر بوده است. این نتایج بر پایه اندازهگیریهایی مانند حمله قلبی، سکته، مرگ ناشی از علتهای قلبی و قطع عضوهای مرتبط با بیماریهای عروقی بهدست آمده است. کاهش 43٪ در رویدادهای عمده برای یک مداخلۀ تکگانه کمکی در این جمعیت آماری بسیار قابلتوجه است، بهویژه در میدانی که بسیاری از مطالعات گذشته نتایج سودمند قابلتوجهی نشان ندادهاند.
نتایج این کار در هفته کلیه انجمن نفرولوژی آمریکا (American Society of Nephrology Kidney Week 2025) ارائه شد و بهصورت همزمان در نشریه معتبر The New England Journal of Medicine منتشر شد، که سبب افزایش قابلتوجه توجه جامعه بالینی و عمومی به این یافتهها شد.
چرا بیماران دیالیزی ممکن است بیشترین سود را ببرند
بیماریهای قلبی-عروقی علت اصلی مرگ و میر در افراد مبتلا به نارسایی کلیه تحت همودیالیز هستند. بسیاری از درمانهای پیشگیرانه رایج در جمعیت عمومی یا بهطور کامل قابل اجرا نیستند یا اثربخشی کمتری در بیماران دیالیزی دارند؛ زیرا این بیماران بار منحصربهفردی از التهاب عروقی، تغییرات در پروفایل لیپیدی و استرس متابولیک را تجربه میکنند.
گروهی از محققان به سرپرستی Adjunct Professor Kevan Polkinghorne در استرالیا اشاره کردند که بیماران تحت دیالیز معمولاً سطوح گردشی EPA و DHA بسیار کمتری نسبت به جمعیت عمومی دارند. این کمبود ممکن است آنها را بهصورت ویژهای به مکملدرمانی حساس کند. کاهش 43٪ در رویدادهای عمده، اگر بازتولید شود، نشانهای قوی از پتانسیل بالای امگا‑3 برای تغییر ریسک قلبی-عروقی در محیط اورمیک (اورتیک) است.
از منظر فیزیولوژیک، چند مکانیسم محتمل میتواند توضیحدهنده این اثرات باشد:
- کاهش التهاب سیستمی و محلی عروقی از طریق تبدیل به متابولیتهای ضدالتهابی.
- تأثیر بر پروفایل لیپیدی، بهخصوص کاهش تریگلیسیریدها، که در بیماران دیالیزی اغلب بالا است.
- اثرات آنتیآریتمیک و تثبیتکننده غشای سلولی که ممکن است ریسک ایست قلبی را کاهش دهد.
- بهبود عملکرد اندوتلیال و کاهش چسبندگی پلاکتی که میتواند خطر ترومبوزهای عروقی را کمتر کند.
این مکانیسمها، همراه با کمبود اولیه EPA/DHA در این جمعیت، میتواند توجیهکننده حساسیت بالاتر بیماران دیالیزی به مکمل امگا‑3 باشد.
جوانب بالینی و گامهای بعدی
اگر نتایج مطالعه PISCES در بررسیهای راهنمای بالینی تأیید و بازتولید شود، بخشهای نفرولوژی ممکن است به استفاده روتین از مکمل روغن ماهی برای بیماران تحت همودیالیز فکر کنند. با این حال، چند سوال عملی و علمی کلیدی همچنان باقی است:
- دوز و فرمولاسیون بهینه: آیا چهار گرم در روز مناسبترین دوز است یا دوزهای پایینتر یا بالاتر مزیت متفاوتی دارند؟ آیا فرمولاسیونها (تریگلیسیرید طبیعی در مقابل استرهای اتیلی) تفاوت عملکرد یا جذب را ایجاد میکنند؟
- ایمنی در بلندمدت: تأثیرات طولانیمدت مصرف مقادیر بالای امگا‑3 در بیماران با نارسایی کلیه چیست؟
- تعامل با داروها: آیا تداخل بالینی قابلتوجهی با داروهای ضدپلاکتی یا آنتیکوآگولانت وجود دارد که نیازمند نظارت یا تنظیم دوز باشد؟
- عمومیتپذیری نتایج: آیا مزایا در جمعیتهای دیالیزی دیگر (مثلاً دیالیز صفاقی) یا بیماران مبتلا به مراحل اولیه بیماری کلیه دیده میشود؟
در ضمن، پزشکان نباید نتایج این کارآزمایی را به جمعیتهای سالم یا به گروههایی که در PISCES شرکت نکردهاند تعمیم دهند. بیمارانی که علاقهمند به شروع مصرف مکملهای امگا‑3 هستند باید تصمیم خود را با تیم نفرولوژیست یا پزشک معالج خود در میان بگذارند تا موضوعاتی مانند دوز مناسب، کیفیت محصول و عوامل خطر فردی بررسی شود.
نکات عملی برای مشاوره بالینی شامل موارد زیر است:
- ارزیابی وضعیت دارویی بیمار؛ توجه به داروهای ضدانعقاد و ضدپلاکت.
- بررسی کیفیت محصول: شواهدی در مورد اکسیداسیون روغن یا ناخالصیهای محیطی وجود دارد که باید از برندهای معتبر استفاده شود.
- پیگیری نشانگرهای بالینی و زیستی: در صورت امکان اندازهگیری سطوح سرمی EPA/DHA بهعنوان بیومارکر پایه و پیگیری اثرات.
- آموزش بیماران درباره عوارض جانبی احتمالی مانند خونریزی، علائم گوارشی یا ذائقه ماهی و راههای کاهش آن.
پیامدها برای تحقیق و سیاستگذاری بالینی
این مطالعه درهای تحقیقاتی جدیدی را بهروی مکانیسمهایی میگشاید که از طریق آنها EPA و DHA میتوانند رویدادهای عروقی را در شرایط اورمیک کاهش دهند و اهمیت توجه به کمبودهای تغذیهای در جمعیتهای تخصصی را برجسته میکند. برای پذیرش گسترده در نظامهای سلامت، نیاز به مطالعات تأییدی مستقل، بررسیهای مقرراتی و ورود به راهنماهای بالینی وجود دارد.
مسیرهای بعدی پژوهش و ارزیابی سیاستی شامل موارد زیر است:
- مطالعات تصادفی بزرگ مرحله III در جمعیتهای جغرافیایی و انواع دیالیز مختلف برای بازتولید نتایج PISCES.
- تحلیلهای زیرگروهی برای شناسایی کدام زیرمجموعه بیماران بیشترین سود را میبرند (مثلاً بر اساس سن، دیابت، سابقه بیماری عروقی یا سطح پایه EPA/DHA).
- تحقیقات فارماکوکینتیک و فارماکودینامیک برای تعیین بهترین فرمولاسیون و دوز در بیماران با عملکرد کلیوی کاهشیافته.
- مطالعات هزینه-اثرات و ارزیابی منابع برای تعیین توجیهپذیری پذیرش گسترده در سیستمهای بهداشتی با بودجه محدود.
علاوه بر این، مسیرهای عملیاتی برای تضمین ایمنی و کیفیت مکملها درون خدمات دیالیز ضروری است، از جمله تأیید اصالت و ارزیابی پایداری و اکسیداسیون روغن ماهی در طول زنجیره تأمین.
جنبههای بیانیهای و اخلاقی
در معرفی هر مداخلۀ تغذیهای در جمعیتهای آسیبپذیر، ملاحظات اخلاقی و ارتباطی اهمیت دارد. اطلاعرسانی شفاف به بیماران در مورد شواهد، عدم قطعیتها و گزینههای درمانی جایگزین باید بخشی از فرآیند تصمیمگیری مشترک باشد. علاوه بر این، دسترسی برابر به مکملهای باکیفیت باید در طراحی هر برنامه ملی یا منطقهای لحاظ شود تا از نابرابریهای سلامت جلوگیری شود.
جمعبندی و توصیههای عملی
نتایج مطالعه PISCES نشاندهنده امیدی عملی برای کاهش قابلتوجه مرگ و میر و عوارض قلبی-عروقی در بیماران تحت همودیالیز با استفاده از یک مکمل نسبتاً ساده و کمهزینه است. با این حال، تا زمان بازتولید نتایج و ادغام آنها در راهنماهای بالینی، توصیه میشود که پیگیری بالینی و تصمیمگیری در مورد شروع مکمل امگا‑3 مبتنی بر ارزیابی فردی توسط تیم نفرولوژی انجام شود.
نقاط کلیدی برای پزشکان و مراقبان:
- نتایج اولیه امیدوارکنندهاند اما نیاز به تأیید دارند.
- در صورت تصمیم به شروع، توجه به دوز، فرمولاسیون و کیفیت محصول ضروری است.
- نظارت بر تعاملات دارویی و عوارض جانبی باید جزء برنامه مراقبتی باشد.
- تحقیقات بیشتر در مورد مکانیسمها، جمعیتهای مختلف و طول دوره درمانی مورد نیاز است.
در نهایت، این یافتهها نشان میدهد که پرداختن به جنبههای تغذیهای و کمبودهای میکرومغذی میتواند راهکارهای جدید و مقرونبهصرفهای برای کاهش بار بیماریهای قلبی-عروقی در جمعیتهای تخصصی مانند بیماران دیالیزی فراهم آورد؛ اما اجرای گسترده نیازمند شواهد تأییدی، ارزیابیهای ایمنی و طراحی مسیرهای بالینی عملی است.
منبع: scitechdaily
نظرات
کوینر
اثر بالقوه رو دوست دارم، مخصوصا از نظر هزینه-فایده، اما اول باید بازتولید و بررسی زیرگروهی باشه، عجله نکنیم
پمپزون
حس میکنم کمی هایپ شده، ولی ایده خوبیه. کیفیت مکمل و میزان اکسیداسیون مهمه، یکی دو مطالعه تاییدی لازم😬
مهدی
تو مرکز دیالیز دیدم مرگ و میر قلبی زیاده, اگه امگا‑3 واقعا اینقدر موثر باشه، باید سریع به فکر باشیم، ولی حتما با نِفرولوژیست مشورت کنن
لابکور
نتایج چشمگیره ولی سوال دارم، آیا روش شناسی کامل گزارش شده و عوامل مخدوشکننده کنترل شده؟ نیاز به تکرار مستقل هست
رودکس
واقعا 43٪ کاهش؟ با یه مکمل ساده؟ ... اگه درست باشه، ممکنه دنیا واسه بیمارا دیالیزی عوض شه، اما کاش زودتر جزئیات منتشر شه
ارسال نظر