کارل اوربان: جانی کیج سخت ترین و فنی ترین نقش زندگی ام

تحلیلی از سخنان کارل اوربان دربارهٔ نقش جانی کیج در مورتال کامبت 2: دشواری کورئوگرافی رزمی، فرایند تمرین و هماهنگی با تیم بدلکاری، مقایسه با آثار اکشن معاصر و واکنش طرفداران به نمایش فیزیکی او.

4 نظرات
کارل اوربان: جانی کیج سخت ترین و فنی ترین نقش زندگی ام

6 دقیقه

کارل اوربان می‌گوید ایفای نقش جانی کیج سخت‌ترین کار زندگی‌اش بود

کارل اوربان در طول سال‌ها به‌عنوان بازیگری انعطاف‌پذیر شناخته شده است؛ از ضدقهرمان‌های سخت‌گیر در آثار علمی‌تخیلی تا نقش‌های اصلی اکشن کاریزماتیک. با این حال، اوربان در مصاحبه‌ای با Entertainment Weekly اعتراف کرد که بازی در نقش جانی کیج در مورتال کامبت 2 او را بیش از هر نقش قبلی به چالش کشیده است. او گفت: «این سخت‌ترین نقشی بود که تا امروز بازی کرده‌ام.» اشاره او مشخصاً به ظرافت و دقت لازم در کورئوگرافی هنرهای رزمی و نیاز به آن بود که هر حرکت روی دوربین کاملاً خوانا و قابل‌فهم باشد. این سطح از دقت نه تنها توان بدنی بلکه شناخت سینمایی، درک قاب‌بندی و همکاری دقیق با تیم بدلکاری و فیلمبرداری را می‌طلبید.

چرا کورئوگرافی هنرهای رزمی یک پله بالاتر بود

تحلیل اوربان نشان می‌دهد که برخلاف درگیری‌هایی که صرفاً محدود به بدلکاری یا کار با سیم هستند، کورئوگرافی سنتی هنرهای رزمی مجموعه‌ای از مؤلفه‌ها را می‌طلبد: ریتم، تایمینگ، نحوه نگهداری فرمِ بدن و حسِ حرکت که باید مطابق با نیازهای روایی و تصویری پردازش شود. این عناصر زمانی که با قاب‌های سینمایی، حرکت آهسته (اسلو موشن) و زوایای متعدد دوربین ترکیب می‌شوند، به استانداردهای فنی بسیار دقیق‌تری تبدیل می‌گردند. اوربان این پیچیدگی فیزیکی و فنی صحنه‌های مبارزه را با تجربه‌اش در سریال The Boys مقایسه کرد که در آن مقابل هوملندر قرار گرفته بود و گفت «اجرای بدلکاری در مواجهه با ابرقهرمانان پرقدرت متفاوت است—مورتال کامبت نیاز به نوع دیگری از دیسیپلین دارد.» در سطح فنی، کورئوگرافی مبارزات واقعی شامل طراحی ریتمیکِ ضربات، میزانِ تماس ظاهری (sell)، و همچنین هماهنگی با جلوه‌های بصری و خون‌نمایی مصنوعی است که همه با هم برای ایجاد حس واقع‌گرایانه و تأثیرگذار لازم‌اند.

از آرکید تا پرده سینما: فهرستی از افسانه‌ها

مورتال کامبت 2 گردهمایی کاراکترهای محبوبی را ارائه می‌دهد: لیو کانگ، کونگ لائو، رایدن، اسکُرپیو، شانگ تسونگ، سونیا بلید و خودِ جانی کیج. برخورد این شخصیت‌ها صحنه‌سازِ نبردهای خشن و خون‌آلودی است که این فرانچایز به خاطرشان شناخته می‌شود. بازگشت سیمون مک‌کویید در مقام کارگردان برای هدایت دنباله و فیلمنامه جرمی اسلیتر به همراه حمایت تولیدی از سوی جیمز وان و همکاران، تلاش کرده‌اند تا فیلم هم در سطحِ اجرا و هم در بسترِ اسطوره‌شناختی (mythology) ریشه‌دار بماند. در بخش داستانی، حفظ تعادل میان وفاداری به میراث بازی‌ها و نیازهای روایت سینمایی، جزو چالش‌های اصلی سازندگان بوده است؛ آن‌ها می‌کوشند تا هم طرفداران قدیمی را راضی نگه دارند و هم برای مخاطبان جدید تجربه‌ای منسجم و قابل‌فهم بسازند.

این دنباله در مقایسه با فرانچایزهای اکشن دیگر چگونه است

در مقایسه با بلاک‌باسترهای ابرقهرمانی مدرن یا حتی بازسازی مورتال کامبت سال 2021، این دنباله بر تعهد فیزیکیِ بازیگران نسبت به نبردها تأکید بیشتری دارد و کمتر به نبردهای صرفاً مبتنی بر CGI متکی است. می‌توان آن را یک هیبرید دانست: مسابقه‌ای در قالب مورتال کامبت که پوششی از مقیاس فیلم‌های اکشن معاصر را بر تن دارد. طرفداران کورئوگرافی‌های عملی ممکن است به فیلم‌هایی مثل John Wick اشاره کنند—نه به خاطر تنِ احساسیِ مشابه، بلکه به دلیل تعهد فیزیکی محسوسِ بازیگران اصلی. از منظر فنی، این فیلم تلاش می‌کند تا تعاملِ بدلکاری، بازیگری و جلوه‌های ویژه را به شکلی ترکیب کند که هر ضربه و هر سقوط از نظر ریتم و روایت معنی‌دار باشد؛ نه صرفاً نمایشی برای نمایشگریِ بصریِ گذرا.

پشت صحنه: آموزش، بدلکاری و واکنش هواداران

اوربان دوره‌های آموزش فشرده‌ای را پشت سر گذاشت تا سبک مبارزه منحصربه‌فرد جانی کیج را به‌درستی بازسازی کند. منابع نزدیک به تولید می‌گویند تیم تولید، متخصصان هنرهای رزمی را با هماهنگ‌کنندگان بدلکاری ترکیب کرده‌اند تا هم اصالت حرکات حفظ شود و هم ایمنی بازیگران تضمین گردد. برنامه‌های تمرینی معمولاً شامل چندین ساعت تمرین روزانه، جلسات بازسازی حرکات (rehearsal)، تمرین روی «sell» یا نحوه قانع‌کننده نشان دادن ضربه، و همچنین کار روی هماهنگی با دوربین‌ها و زاویه‌یابی صحنه بود. علاوه بر این تمرینات بدنی، جنبه‌هایی مانند تغذیه، ریکاوری، فیزیوتراپی پیشگیرانه و کار روی تنفس و حفظ انرژی در طول روزهای طولانی فیلمبرداری نیز مورد توجه قرار گرفته بود.

واکنش اولیه هواداران در شبکه‌های اجتماعی به کورئوگرافی و تغییرات فیزیکی اوربان مثبت بود؛ بسیاری از بینندگان به‌ویژه به نحوه‌ی فروختن ضربات و حضور میدانی او اشاره کردند. البته منتقدانی هم هستند که بر سر توازن میان جلوه‌های بصری، خشونت‌گراییِ بصری و عمقِ شخصیت‌پردازی بحث کرده‌اند؛ سؤال این است که آیا تمرکز روی نمایش مبارزاتِ خشن مانع از پرداختِ درون‌متنی و تحول شخصیت‌ها می‌شود یا نه. این نوع نقدها در ژانر اکشن و اقتباس‌های بازی‌های ویدیویی معمول است؛ برخی آثار موفق، هر دو وجه را با هم متعادل کرده‌اند و برخی دیگر بر یک جنبه سنگینی کرده‌اند.

«اجرای کارل اوربان یادآور این است که نقش‌های فیزیکی همچنان مبتنی بر مهارت‌اند، نه صرفاً روی‌هم‌ریزیِ شجاعت»، می‌گوید آنا کوواکز، منتقد فیلم. «او رویکردی لایه‌لایه به کیج می‌آورد—نماپردازی و شوآفرینی وجود دارد، اما تکنیکِ پایه‌ای و مُهرِ واقعیِ ضربات است که هر برخورد را باورپذیر می‌کند.» این نوع نقدها نشان می‌دهد که بازی‌های فیزیکیِ سخت نیازمند ترکیبی از بازیگری، تکنیک بدلکاری و آگاهیِ سینمایی هستند که تنها با تمرینِ طولانی‌مدت حاصل می‌شود.

اظهارات اوربان همچنین روندی گسترده‌تر در صنعت را برجسته می‌کند: استودیوها به‌طور فزاینده‌ای کورئوگرافیِ مبارزات را به‌عنوان یک عنصر روایی مهم ارزیابی می‌کنند. با فشارِ بازار برای واقع‌گراییِ سینمایی، از بازیگران انتظار می‌رود که برای برآورده‌کردن انتظارات تماشاگران آموزش‌های قابل‌توجهی را پشت سر بگذارند. این فرایند شامل همکاری نزدیک میان کارگردان، هماهنگ‌کننده بدلکاری (stunt coordinator)، طراح حرکت، تیم جلوه‌های ویژه و فیلمبرداری است تا هر صحنه مبارزه هم از نظر بصری جذاب و هم از نظر روایی معتبر باشد.

خواه شما به میراث بازی‌های ویدیویی جذب شده باشید، خواه به وعده کورئوگرافی خشن و منظم، یا تعهد بدنی اوربان، مورتال کامبت 2 می‌خواهد فصلِ شدیدی از این فرانچایز باشد که مخاطب را از نظر حسی و بصری درگیر کند. این فیلم اکشنی است که از بازیگرانش می‌خواهد هم‌زمان ورزشکار، تکنسین و نمایشگر صحنه باشند؛ و این همان چیزی است که تولیدکنندگان و تیم بدلکاری به دنبال آن بوده‌اند: تلفیقی از مهارت فیزیکی و بیان سینمایی که تماشاگر را قانع کند هر ضربه، هر افت و هر لحظه نمایشی معنی‌دار است.

منبع: smarti

ارسال نظر

نظرات

نوآ_کس

خوبه که تأکید رو کورئوگرافی هست، ولی نگرانم تمرکز زیاد روی خشونت باشه و شخصیت پردازی لطمه ببینه. کاش تعادل بیشتری باشه

آرمین

منم دو سال ورزش رزمی کار کردم، حرفاش درسته؛ هماهنگی با دوربین و timing اصلا ساده نیست، خسته کننده ولی جذاب

توربو

مگه بازیگری اینقدر فرق داره یا بیشتر تبلیغاته؟ یعنی همه اون جلسات و تمرینات واقعا لازم بود؟

نودیکس

وای، اوربان واقعا سختی کشیده برای جانی کیج، دیدن بدنیتِ صحنه ها هیجان‌انگیزِ… خیلی تحسین برانگیزه

مطالب مرتبط