بازگشت جیغ: موفقیت و ضعف های احیای مدرن یک اسلشر افسانه ای

بازگشت جیغ: موفقیت و ضعف های احیای مدرن یک اسلشر افسانه ای

۱۴۰۴-۰۵-۲۰
0 نظرات کیان جلیلی

6 دقیقه

مقدمه: احیای داستانی مبتنی بر هراس آشنا

سری فیلم‌های «جیغ» در دهه ۲۰۲۰ با جان تازه‌ای بازگشتند: گوست‌فیس یک بار دیگر به وودسبرو برگشته، ترکیب بازیگران جوان‌تر وارد ماجرا شده و نگاه نوینی به فرمول اسلشر و فراژانری ارائه گردید که باعث شد فیلم اصلی وس کریون در سال ۱۹۹۶ نقطه عطفی در سینمای ترسناک باشد. با اینکه دنباله‌ها موفق شدند مخاطبین جدید را، چه در گیشه و چه از طریق پلتفرم‌های آنلاین، دوباره با این جهان آشنا کنند، اما در کنار این موفقیت، ضعف بزرگی در روایت داستان پدید آمد: قهرمانان جدید به شکل افراطی تحت محافظت داستان قرار گرفته‌اند.

خلاصه داستان: از وودسبرو تا کلان‌شهر

جیغ (۱۹۹۶) و عصر کریون

نسخه اول جیغ مرزهای ژانر اسلشر را جابجا کرد؛ قتل‌های بی‌رحمانه با شخصیت‌هایی که خود به کلیشه‌های ترسناک اشاره می‌کردند ترکیب شده بودند و مخاطب را غرق در داستانی می‌کردند که هر لحظه امکان مرگ برای همه وجود داشت. داستان سیدنی پرسکات و ترور مرگبار گوست‌فیس پایه‌ای شد برای آثاری که بی‌پروایی و غیرقابل پیش‌بینی بودن یکی از اصول آنها بود.

جیغ (۲۰۲۲) و نسل نو

در ریبوت/دنباله سال ۲۰۲۲، فیلم مجدداً به وودسبرو بازمی‌گردد. ضمن دیدار دوباره با کاراکترهای قدیمی، تمرکز اصلی بر گروهی جوان‌تر و قهرمانان جدید گذاشته می‌شود. در این نسخه، اصطلاح «چهار هسته‌ای» مطرح شده و فیلم ضمن ادای احترام به میراث قبلی، دغدغه‌های نسل امروز را در روایت خود جای داده است.

جیغ ۶ و حرکت به سوی نیویورک

در قسمت ششم، قصه به محیطی شهری و شلوغ انتقال یافته و قهرمانان جدید در مرکز توجه قرار می‌گیرند. فضاهای داستانی گسترش یافته و ترکیبی از چهره‌های شناخته‌شده و تازه معرفی می‌شوند؛ اما رویکرد خلاقانه فیلم، محافظت بی‌اندازه از شخصیت‌های اصلی است که حسِ خطر واقعی را کمرنگ می‌سازد.

بازیگران و گروه سازنده: گردانندگان جیغ جدید

فیلم‌های اخیر «جیغ» برداشتی از ترکیب بازیگران قدیمی و استعدادهای تازه هستند. کارگردانان و نویسندگان ضمن احترام به میراث کریون، سعی کردند صدایی امروزی به فیلم بدهند. چهره‌هایی چون ملیسا باررا و جنا اورتگا در نقش خواهران کارپنتر، و جسمن ساووی براون و میسن گودینگ به عنوان دوقلوهای میکس-مارتین معرف «چهار هسته‌ای» هستند. از سوی دیگر، شخصیت‌های نمادین مانند سیدنی (نِو کمپبل) و گیل (کورتنی کاکس) در نقش‌های فرعی یا حضوری کوتاه دیده می‌شوند تا ارتباط میان نسل‌ها حفظ شود.

جزئیات تولیدی: تلفیق ادای احترام و نوآوری

تهیه‌کنندگان و استودیوها موظف بودند راه دشواری را بپیمایند: بازسازی یک اثر محبوب و در عین حال جذب طرفداران قدیمی و جوان. این امر مستلزم انتخاب دقیق بازیگران، تغییر لوکیشن و طراحی صحنه با توجه به فناوری‌های جدید و محوریت وحشت عصر شبکه‌های اجتماعی بود. نویسندگان ضمن تأکید بر خودآگاهی ژانری و گفت‌وگوهای هوشمندانه، گاه فدا کردن ریسک روایی را به‌خاطر حفظ برند ترجیح دادند.

استقبال منتقدان و موفقیت گیشه‌ای

دریافت قسمت‌های جدید «جیغ» متنوع بوده است: منتقدان نقش‌آفرینی بازیگران، دیالوگ‌های تیز و کیفیت فنی را ستوده‌اند. از طرف دیگر، طرفداران از بازگشت گوست‌فیس و برخوردهای متا استقبال کردند. با این حال، بسیاری از منتقدان به نبود حس خطر واقعی اشاره داشته‌اند؛ چرا که مخاطب می‌داند سرنوشت برخی شخصیت‌ها هرگز تهدید نخواهد شد. باوجود این، موفقیت مالی فیلم‌ها موجب ادامه مسیر و حتی شایعاتی درباره ساخت قسمت هفتم شده است.

مشکل اصلی: محافظت بیش از اندازه داستانی

محافظت داستانی، یعنی حمایت غیرمستقیم از شخصیت‌های اصلی، می‌تواند ضربه جدی به تپش و هیجان فیلم ترسناک بزند. در نسخه‌های جدید، چهار هسته‌ای همچون سرمایه‌هایی ارزشمند، از خطر واقعی مصون نگه داشته می‌شوند. همین تصمیم باعث می‌شود مخاطب دیگر احساس نگرانی برای سرنوشت این شخصیت‌ها نداشته باشد؛ کشته شدن‌ها صرفاً برای کاراکترهای فرعی رقم می‌خورد و دیگر خبری از شگفتی‌های ناگهانی نیست.

نمونه‌هایی از جیغ ۶

در جیغ ۶ نمونه‌های واضحی از این موضوع همچون زنده ماندن شخصیت‌ها بعد از حملاتی که می‌توانست致ی بکشنده باشد یا صحنه‌های مرگی که صرفاً برای فریب مخاطب کار شده‌اند وجود دارد. وقتی بازماندگان مکرراً از دل حوادث خطرناک و خشونت‌بار سالم بیرون می‌آیند، ضربه احساسی روایت رنگ می‌بازد. حتی شخصیت‌های محبوب و قدیمی نیز زیر چتر این محافظت قرار می‌گیرند و فقدان واقعی عملاً رخ نمی‌دهد؛ همین مسئله، تعهد مخاطب را نسبت به داستان متزلزل می‌کند.

چرا فیلم‌های ابتدایی پرریسک‌تر بودند؟

جهان ترسناک وس کریون با ترس از طریق بر هم زدن انتظارات مخاطب شکل گرفت: کارگردان حتی ستاره‌های خود را در آغاز فیلم می‌کشت و مرگ بر سر هر کسی سایه داشت. این انتخاب‌ها باعث می‌شد قاتل بتواند هر لحظه ضربه بزند. اما در فیلم‌های اخیر، تمرکز روی حفظ بعضی بازیگران یا شخصیت‌ها (برای ادامه دنباله‌ها یا فاداری برند) به قیمت از دست رفتن ریسک و هیجان روایی تمام شده است.

نگاه شخصی: بازگرداندن هیجان به سری جیغ

به عنوان طرفدار، بر این باورم که نسخه‌های اخیر «جیغ» همزمان باهوش و زنده هستند، اما نیاز به بازگرداندن عواقب جدی دارند. بازگرداندن شرط‌های واقعی الزاما خشونت بی‌دلیل نیست؛ بلکه به معنای خلق رویدادهایی است که مخاطب را متعجب و متأثر کند و مرگ‌ها وزنی معنادار داشته باشند. اگر «جیغ ۷» بتواند بین احترام به میراث گذشته و روایت غیرقابل پیش‌بینی توازن برقرار کند—اعم از حذف یا متحول کردن شخصیت‌های کلیدی وقتی ضرورت دارد—مطمئناً می‌تواند آن تپش استثنایی را احیا کند.

نشانه‌های تغییر در دنباله‌های آینده

برای تشخیص تغییر رویکرد باید منتظر شاخص‌هایی باشیم: تمایل به بر هم زدن انتظارات، تصمیم‌های پرخطر درباره سرنوشت شخصیت‌ها و انتخاب روایت‌هایی که داستان را بر منافع اقتصادی اولویت می‌دهند. اگر قسمت بعدی بتواند عناصر نوستالژیک را با مخاطره‌های غیرقابل پیش‌بینی و تهدید واقعی برای بازیگران اصلی بیامیزد، قطعاً بار دیگر وحشتی منحصربه‌فرد به مخاطب هدیه خواهد کرد.

جمع‌بندی: مجموعه‌ای بر سر دوراهی

احیای مدرن جیغ ظرفیت‌های پرشماری داشته است؛ از بازی‌های قوی و فیلمنامه‌های هوشمند گرفته تا بازآفرینی موفق برای نسل امروز. نقطه ضعف بزرگ فعلی اما بنیادی است: حمایت بیش‌ازحد از قهرمانان. اگر این مجموعه می‌خواهد جایگاهش را به عنوان یکی از بهترین اسلشرهای معاصر و قصه‌گویی در ژانر وحشت حفظ کند، باید دوباره عدم قطعیت و عواقب واقعی را بازگرداند و به بیننده یادآوری کند که در جهان «جیغ»، هیچ‌کس واقعاً در امان نیست.

منبع: screenrant

سلام! من کیانم، منتقد فیلم، گیمر و کسی که از تماشای یه سریال خوب لذت می‌بره. اینجا براتون از بهترین فیلم‌ها، سریال‌ها و بازی‌های روز دنیا می‌نویسم.

نظرات

ارسال نظر