8 دقیقه
هشدار لو رفتن داستان: در ادامه مهمترین رخدادهای قسمت یازدهم فصل سوم سریال «And Just Like That» با عنوان «Forget About the Boy» بیان میشود.
دورنما ـ بازگشتی به نقطه آغاز
قسمت ماقبل پایانی سریال «And Just Like That» بینندگان را با حس آشنای یک چرخه تکرارشونده مواجه میسازد: کارری بردشا (سارا جسیکا پارکر) مجدداً با همان نوع مخالفت ویراستاری روبهرو میشود که پیشتر در فصل اول نسخه احیایی سریال تجربه کرده بود. در فصل سوم و قسمت یازدهم، کارری کتاب جدیدی در ژانر داستان تاریخی را به پایان میرساند و برای انتشار به ناشرش تحویل میدهد؛ اما از سوی او با این انتقاد مواجه میشود که پایان داستان بیش از حد تلخ است. این صحنه تداعیکننده همان لحظهای است که کتاب خاطرات صادقانهاش درباره مرگ آقای بیگ، با عنوان «دوست داشته و از دست داده»، درخواست اضافه شدن موخره را داشت. این تکرار برای برخی طرفداران کارری در طول ماجراهای «جنسیت و شهر» و دنبالهاش آزاردهنده و برای برخی دیگر قابل درک و همدلانه است.

خلاصه داستان ـ کتاب، ویراستار و درخواست موخره
در قسمت «Forget About the Boy»، کارری اولین رمان تاریخی خود را به پایان میرساند؛ داستان زنی در قرن نوزدهم که با مفهوم عشق و فقدان روبهروست. آماندا (اشلی اتکینسون)، ویراستار کارری، علیرغم شیفتگی به نثر اثر، از پایان آن انتقاد میکند: قهرمان داستان ـ که صرفاً به عنوان «زن» خطاب میشود ـ پس از مرگ معشوقش تنها در باغ نشسته است. آماندا نثر کتاب را ستایش میکند اما هشدار میدهد این پایانی تنها و غمافزا برای خوانندگان روزگارش مصداق یک فاجعه خواهد بود. او از کارری میخواهد موخرهای به کتاب اضافه کند تا پایان کتاب ملایمتر شود و فروش بیشتری داشته باشد.
در بازگشت به نیویورک، کارری با دوستان قدیمیاش، شارلوت (کریستین دیویس) و میراندا (سینتیا نیکسون) درد دل میکند. اگرچه کارری به اصالت پایان تاریک داستان علاقهمند است، ولی وسوسه میشود برای جلوگیری از نتیجه تجاری منفی ـ از جمله قرار گرفتن کتابش بر روی میزهای فروش ویژه ـ تن به سازش هنری دهد. سرانجام کارری همان موخره خواسته شده را مینویسد؛ تصمیمی که تداعیگر تقابل همیشگی واقعیت صنعت نشر و حقیقت فردی اوست.
چگونه این ماجرا با فصل اول همسوست؟
طرفداران آشنا با قسمتهای ابتدایی سریال احیایی بیدرنگ به شباهتها پی میبرند: پس از مرگ آقای بیگ در فصل یک، کارری خاطرات تازهاش را نوشت و آماندا، ویراستار او، این متن را سراسر صادقانه و البته «خشن» خواند و پیشنهاد افزودن موخرهای آرامتر را داد تا تاثیر غمگین داستان کمتر شود. حتی تشویق کرد کارری دوباره وارد دنیای دوستیابی شود تا بارقه امیدی در داستان پدیدار شود ـ و کارری در نهایت در مسیر سوگواری و تجربیات نو گام گذاشت. این بار نیز دخالت ویراستار، شبیه پژواکی است از همان سوال قدیمی: آیا صدای کارری بنا بر خواست بازار انعطاف پیدا میکند؟

بازیگران و عوامل کلیدی
- سارا جسیکا پارکر ـ کارری بردشا (نقش اصلی)
- کریستین دیویس ـ شارلوت یورک
- سینتیا نیکسون ـ میراندا هابز
- جان کوربت ـ آیدن شا (عشق سابق و فعلی کارری از سری قبلی)
- جاناتان کیک ـ دانکن ریوز (عضو جدید تیم بازیگری و همکار کارری)
- اشلی اتکینسون ـ آماندا (ویراستار کارری)
- کریس ناث ـ آقای بیگ (ذکر شده در خط داستانی خاطرات کارری)
- جان تنی و نیکول آری پارکر ـ نقشهای مکمل مرتبط با داستانهای پس از بیگ کارری
این سریال توسط تیم خلاق سازنده دنیای «جنسیت و شهر» برای HBO Max ساخته شده و مایکل پاتریک کینگ همچنان یکی از مهرههای اصلی تولید است. ماجراها عمدتا در شهر نیویورک ـ که خود به نوعی شخصیت سریال تبدیل شده ـ رخ میدهند و تولید با تاکید بر مد، فضای شهری و روابط اجتماعی معاصر سامان یافته است.
یادداشتهای تولیدی ـ ساختار، لحن و رجوع به مضامین همیشگی
«And Just Like That» میان نمایش درام دنبالهدار تلویزیونی و تفسیر فرهنگی درباره زندگی مدرن، روابط و گذر زمان حرکت میکند. انتخاب کارری برای نگارش رمان تاریخی به جای خاطرات، نوعی فاصلهگذاری روایی ایجاد میکند، اما تلاش برای تغییر پایان توسط ویراستار همان کشمکش جاودان میان حقیقت و قابلیت عرضه را برملا میسازد. از منظر تولید، صحنههای مربوط به جلسات ویراستاری عمدتاً در فضای داخلی و صمیمی میگذرد و لحظات تامل کارری در نماهای باز و سینمایی بیرونی نقش میبندد. پوشش و طراحی صحنه همچنان بیانگر جایگاه کارری به عنوان نماد مد است و نویسندگان و تهیهکنندگان نیز از داستان فرعی صنعت نشر برای نبش تفاوتهای انتظاری بازار و وفاداری به خود بهره میبرند.
بازخورد منتقدان ـ علت اختلاف نظر میان طرفداران
واکنشها به تکرار این خط داستانی متنوع بوده است. منتقدان و بینندگانی که با مسیر شخصیتی کارری همدلی دارند معتقدند پیوستگی مضمونها حفظ شده: سوگواری، خودسازی و سازشهای یک زن حرفهای در صنعتی بازاری در قالبهای روایت تداوم مییابد. با این حال، برخی منتقدانی که خواهان داستانهای جدید هستند این تکرار را بازگشت به همان مسیرها تلقی میکنند و به جای نوآوری روایی، آن را گامی رو به عقب میدانند.
در عین حال اجرا و بازی باصلابت سارا جسیکا پارکر که بار عاطفی سکانسهای رمان و خاطرات را انتقال میدهد، مورد تحسین قرار گرفته است. مخالفان اما معتقدند تکرار درخواست ویراستاری برای موخره تا حدی از ضربآهنگ دراماتیک میکاهد و برخی طرفداران قدیمی را که انتظار دگرگونیهای شگفتآور دارند، ناامید میسازد.
دیدگاه شخصی ـ تکرار، یک مضمون معنایی است نه صرفا کپیبرداری
از منظر یک بیننده و منتقد تلویزیونی، میتوان به دو شکل به تکرار داستان درخواست ویراستاری نگاه کرد: از یک سو احتمال دارد تاثیر روایی فقدان گذشته تضعیف شود، از سوی دیگر این تکرار، ابزاری تماتیک به شمار میآید: کارری بارها با گلوگاههای صنعت مواجه میشود و این تکرار تاکید میکند موسسات نشر همواره در تلاشند روایت زنان را مطابق میل بازار قابل پذیرش کنند؛ چه داستان بیوهای در قرن نوزدهم باشد و چه روزنامهنگاری امروزی در نیویورک.
این فشار تحریری همچنین باعث بازتعریف رشد و بلوغ شخصیتی کارری میشود. هر زمانی که تلاش برای پایان «شادتر» بر او تحمیل میشود و کارری چگونگی سازگاری با آن را میسنجد، تماشاگر نبرد میان اصالت و بازار را میبیند. انتخاب کارری برای افزودن موخره در قسمت «Forget About the Boy» نه به معنای تسلیم، بلکه به منزله راهبردی برای عرضه اثر به جهانی واقعی، بدون حذف حقیقتش است.

موخره چه پیامی برای فصل پایانی خواهد داشت؟
در موخره ای که کارری برای رمان خود خلق میکند، زندگی زن پس از فقدان همچنان باز است: او تنهاست اما به آینده کنجکاو و شاید به بیوهای خوشچهره علاقهمند، اما الزاما عاشقانه را اصل زندگی نمیداند. این ابهام احتمالا بازتاب شیوهایست که خود سریال نیز قصد دارد پایانبندی داشته باشد ― شاید کارری آزاد، مستقل و تعریف شده با خود، نه لزوما درگیر رابطهای عاشقانه. روایت با حفظ احتمالات، فصل جدیدی از خودسازی را برای کارری در نظر گرفته است، نه صرفا جستوجوی یک همراه همیشگی.
چرا این موضوع برای طرفداران «جنسیت و شهر» و علاقهمندان درام تلویزیونی اهمیت دارد؟
این انتخاب روایی طرفداران «جنسیت و شهر» را وادار میکند بپرسند: آیا بازگشت به الگوهای آشنا مایه آرامش است یا نشان رکود خلاقیت؟ برای همه علاقهمندان تلویزیون مدرن، روایتهای نشر یا تصویر زنان در مواجهه با فقدان و اراده شخصی، این قسمت بحثی بزرگتر را درباره نگاه سریالها به زنان پیش میکشد ― اینکه چقدر سرنوشت آنها براساس انتظارات بیرونی (چه ناشر، چه شبکه یا سلیقه مخاطب) شکل میگیرد.
چه این صحنه تکراری را رضایتبخش بدانید و چه نه، در نهایت این رویدادی دیگر در مسیر طولانی کارری بردشا است: کاوش در عشق، فقدان، سازش حرفهای و تلاش دشوار برای حفظ صداقت شخصی در جهانی متکی بر اقتصاد نشر.
منبع: screenrant
.avif)
نظرات