پورشه فراتر از افسانهٔ 911

پورشه فراتر از افسانهٔ 911

0 نظرات امیررضا حاتمی

18 دقیقه

پورشه فراتر از افسانهٔ 911

پورشه مترادف با یک دستورالعمل خودرویی مشخص است. 911 نماد تداوم، موتورهای عقب و زبانی از طراحی است که چنان آهسته تکامل می‌یابد که گویی اجتناب‌ناپذیر است. اما در زیر آن چهرهٔ عمومی منظم، آرشیوی پر از آزمایش‌ها، انحرافات بصری و قمارهای مهندسی وجود دارد. این‌ها پروتوتایپ‌ها و خودروهای کانسپتی‌اند که هرگز به تولید نرسیدند اما وجه دیگری از اشتوتگارت را آشکار می‌کنند: ریسک‌پذیری، طراحی بازیگوش و پروژه‌هایی که هویت برند را به محک می‌گذاشتند. در این راهنمای مفصل، به غافلگیرکننده‌ترین و غیرمعمول‌ترین کانسپت‌های پورشه می‌پردازیم، جزئیات فنی‌شان را توضیح می‌دهیم، عملکردشان را بر کاغذ ارزیابی می‌کنیم و میراث واقعی‌شان برای پورشهٔ امروزی را بررسی می‌کنیم. کلیدواژه‌هایی مانند کانسپت‌های پورشه، پروتوتایپ‌های پورشه و طراحی پورشه به‌طور طبیعی در سراسر این مقاله گنجانده شده‌اند تا علاقه‌مندان را به بینش دربارهٔ این ماشین‌های نادر هدایت کنند.

چرا این کانسپت‌ها اهمیت دارند

خودروهای کانسپت پورشه صرفاً زیبایی‌های قهوه‌خانه‌ای نیستند. آن‌ها به‌عنوان آزمایش‌های فکری داخلی عمل می‌کنند که بخش‌ها، چیدمان‌های بسته‌بندی و امکانات زیبایی‌شناختی جدید را می‌آزمایند. برخی ماهیتی جاه‌طلبانه داشتند که روی مدل‌های تولیدی آینده تأثیر گذاشت و برخی دیگر مطالعات طراحی یا تلاش برای ورود به بازارهای نو بودند. آن‌ها همچنین نشان می‌دهند چگونه یک شرکت مبتنی بر مهندسی با واقعیت‌های تجاری کنار می‌آید. بررسی این خودروها چشم‌اندازی از خط تولید مدرن پورشه، از پانامرا تا تایکان و کاین فراهم می‌آورد. فصل‌های بعدی پنج کانسپت به‌ویژه به‌یادماندنی را می‌کاوند: تپیرو 1970، 928 Studie H50 سال 1987، 989 سال 1988، C88 سال 1995 و Vision Renndienst سال 2018.

چگونه این مقاله سازمان‌دهی شده است

هر کانسپت بخشی متمرکز دارد که طراحی، مشخصات فنی، عملکرد، موقعیت‌یابی در بازار و مقایسه با خودروهای تولیدی را پوشش می‌دهد. هدف ارائهٔ منبعی کامل و بهینه‌شده برای موتورهای جستجو برای علاقه‌مندان خودرو، تاریخ‌نگاران و هر کسی است که کنجکاو دربارهٔ پروتوتایپ‌های پورشه و تأثیر آن‌ها بر خودروهای اسپرت و لوکس مدرن است.

1970 Porsche Tapiro: گِوه‌ای که تقریبا برند را بازنویسی کرد

طراحی و منشأ

تپیرو از آن دست کانسپت‌هاست که شبیه یک تمرین طراحی بین‌فرهنگی به نظر می‌رسد. حاصل همکاری با جیورجتو جوجیارو و ایتال‌دیزاین بود و زیبایی‌شناسی گوه‌ای افراطی ایتالیایی را بر شاسی پورشه پیوند زد. این خودرو بر پایهٔ پلتفرم 914/6 بود، اما ورق‌کاری بدنهٔ آن شکل میان‌موتورهٔ جمع‌وجور را به یک کوپهٔ کم‌ارتفاع و دراماتیک با درهای گالوینگ تبدیل کرد. این دوران اوج دورهٔ گوه‌ای جوجیارو بود و پورشه اجازهٔ این تجربه را به‌عنوان انحرافی نادر از فلسفهٔ محافظه‌کارانهٔ طراحی اشتوتگارت داد. تپیرو تلاشی بود برای دیدن اینکه اگر پورشه آشکارا از طراحی ایتالیایی الگو بگیرد، چگونه می‌تواند ظاهر و رفتار کند.

مشخصات وسیله نقلیه

موتور و نیرو محرکه

  • پلتفرم: زیرساخت‌های پورشه 914/6
  • موتور: شش سیلندر تخت 2.4 لیتر
  • توان خروجی: حدود 220 اسب‌بخار
  • چیدمان: میان‌موتور، محرک دیفرانسیل عقب

شاسی و ابعاد

  • بدنه: کوپهٔ گوه‌ای کم‌ارتفاع با درهای گالوینگ
  • وزن و ابعاد دقیق: مقادیر نمونهٔ سفارشی معمول در پروتوتایپ‌های انتهای دههٔ 1960

عملکرد

  • شتاب 0 تا 100 کیلومتر بر ساعت: برآوردی که برای خودروهای اسپرت اوایل دههٔ 1970 رقابتی است، اما نه یک برتری عملکردی چشمگیر
  • حداکثر سرعت: متناسب با توان و آیرودینامیک آن، با این حال تمرکز اصلی بر روی طراحی بود نه عملکرد خام

عملکردپذیری و مبادلات طراحی

درهای گالوینگ و هندسهٔ گوه‌ای افراطی تپیرو را برای استفادهٔ روزمره غیرعملی می‌کرد. فاصلهٔ از زمین، ورود و خروج و دید عقب از جمله مصالحه‌های معمول کانسپتی بودند. پروژه طراحی دراماتیک و آزمایش برند را بر قابلیت تولید مقدم دانست. با این حال، چیدمان میان‌موتورهٔ خودروی اهدایی 914/6 بدان معنا بود که معماری مکانیکی زیرین قابل‌اطمینان بود و تپیرو را فراتر از یک ماکت سفالی نگه می‌داشت.

موقعیت‌یابی در بازار و مقایسه

تپیرو هرگز برای پذیرش بازار انبوه طراحی نشده بود؛ بلکه بیانیه‌ای بود: اگر پورشه به‌طور کامل طراحی ایتالیایی عجیب را در آغوش می‌گرفت، چگونه به‌نظر می‌رسید؟ در مقایسه با مدل‌های تولیدی همعصر مانند 911 و 914، تپیرو در قطب مخالف طیف طراحی قرار می‌گیرد. از نظر سبک‌شناختی بیشتر به سوپراسپرت‌های ایتالیایی مانند دِتوماسو پانترا نزدیک بود تا به هر چیز دیگری در مجموعهٔ اشتوتگارت.

میراث و تأثیر فرهنگی

تپیرو نمایانگر یک «اگر-تصویری» بصری است. نمونهٔ یگانه کنجکاوی و جنجال برانگیخت و پایان دراماتیک آن بر افسانه افزود. گزارش‌ها حاکی است خودرو دست به دست شد و در اسپانیا سرانجامی خشونت‌بار داشت، پس از آن ایتال‌دیزاین پوستهٔ سوخته را در موزهٔ خود نگه داشت. خودرو هیچ‌گاه به‌صورت مستقیم بر طراحی تولیدی تأثیر نگذاشت، اما به‌عنوان نمونه‌ای از تمایل پورشه به مشورت با طراحان بیرونی و موقتا کنار گذاشتن پوشش محافظه‌کارانه‌اش باقی ماند.

1987 Porsche 928 Studie H50: آزمایشی چهاردر کشیده

کانسپت و منطق پشت آن

928 تلاش پورشه برای حرکت به سوی قلمرو گرندتورینگ موتور جلو و مجهز به V8 بود؛ تغییری در طراحی و مهندسی نسبت به 911 موتور عقب. Studie H50 یک آزمایش داخلی بود تا یک خودروی اسپرت چهاردر را مدت‌ها پیش از پذیرش بازار بررسی کند. به جای توسعهٔ پلتفرم جدید، پورشه یک 928 S4 موجود را اصلاح کرد، فاصلهٔ محوری را کشید و درهای عقب لولاشونده اضافه کرد. این نمونهٔ عملیاتی واقع‌گرایانه امکان ترکیب هندسهٔ GT اسپرت با دسترسی بیشتر سرنشینان را آزمود.

مشخصات وسیله نقلیه

موتور و نیرو محرکه

  • خودروی اهدایی: پورشه 928 S4
  • موتور: V8 حجمی 5.0 لیتر
  • توان خروجی: حدود 320 اسب‌بخار
  • گیربکس: ترنساکسل با جعبه‌دندهٔ اتوماتیک
  • چیدمان: موتور جلو، محرک چرخ‌های عقب (چیدمان ترنساکسل)

شاسی و ابعاد

  • فاصلهٔ محوری: نسبت به 928 تولیدی، حدود 25 سانتی‌متر افزایش یافته
  • درها: آرایش چهاردر با درهای عقب لولاشونده و بدون ستون B
  • وزن: به‌دلیل درازتر شدن و ساختار اضافی افزایش یافت

عملکرد

  • 0 تا 100 کیلومتر بر ساعت: کمتر از 6 ثانیه اعلام‌شده برای پیکربندی نمونه
  • کنترل: نسبت به کوپه به‌سبب افزایش وزن و تغییر فاصلهٔ محوری، تضعیف شده

ملاحظات طراحی و مصالحه‌های ایمنی

حذف ستون B برای ایجاد گشایش پیوسته انتخابی بصری و جسورانه بود، اما چالش‌های ساختاری و ایمنی در تصادف را وارد کرد که بدون مهندسی مجدد گسترده دشوار به‌حل بودند. درهای عقب لولاشونده از نظر بصری زیبا بودند، اما کوچک بودنشان ورود و خروج را مشکل می‌کرد. H50 تلاش‌های اولیه برای آشتی دینامیک خودروی اسپرت با راحتی چهاردر را نشان داد و تاکید کرد روی مصالحه‌های مهندسی که هنگام تبدیل یک پلتفرم موجود به‌وجود می‌آیند.

موقعیت‌یابی در بازار و مقایسه‌ها

در اواخر دههٔ 1980 مرسدس و ب‌ام‌و بازار سدان‌های سطح بالا را در دست داشتند. پورشه ورود به آن عرصه را مدنظر داشت اما با محدودیت‌های مالی و فنی روبه‌رو بود. H50 را می‌توان نسخه‌ای اولیه از پورشهٔ چهاردر واقعی دانست که دهه‌ها جلوتر از پانامرا قرار داشت. در مقایسه، H50 در بسته‌بندی و دینامیک نسبت به مدل‌های چهاردر بعدی پورشه که از ابتدا با بازار هدف طراحی شده بودند، مصالحهٔ سخت‌تری داشت.

چرای اهمیت آن

اگرچه Studie H50 هرگز به تولید نرسید، اما گفت‌وگوی داخلی مهمی را نشان داد. مهندسان پورشه در حال کاوش چگونگی گسترش عملکرد برند به فرم‌های بدنهٔ عملی‌تر بودند. H50 به تصمیم‌گیری‌های آینده کمک کرد، حتی اگر تنها با نشان‌دادن اینکه کدام مصالحه‌ها غیرقابل‌پذیرند. این خودرو پیوند ملموسی میان دورهٔ 928 و مدل‌های چهاردر نهایی است که در آینده سرنوشت تجاری پورشه را تغییر دادند.

1988 Porsche 989: نزدیک به تولید که پانامرا را نوید داد

مرور کلی و هدف

989 تلاش جدی برای خلق یک پورشهٔ چهاردر تولیدی بود. بر خلاف H50 که اصلاح‌شدهٔ 928 بود، 989 به‌عنوان یک کانسپت سدان اختصاصی طراحی شد. خلاصهٔ پروژه روشن بود: تولید یک چهاردر پرفورمنس که بتواند با سدان‌های پریمیوم زمان رقابت کند و در عین حال شخصیت رانندگی اصیل پورشه را حفظ نماید. این گامی استراتژیک برای ورود به بازاری سودآور بود که توسط سری 7 ب‌ام‌و و کلاس S مرسدس تسلط یافته بود.

مشخصات وسیله نقلیه

موتور و نیرو محرکه

  • موتور: پیشنهادی V8 جدید 3.6 لیتر
  • توان خروجی: حدود 300 اسب‌بخار پیش‌بینی می‌شد
  • سیستم انتقال نیرو: محرک عقب با تنظیم‌ تعلیق منحصربه‌فرد پورشه

شاسی و ابعاد

  • پیکربندی: فست‌بک چهاردر با کاپوت بلند و سقف کم‌ارتفاع
  • صندلی‌ها: چهار صندلی اندازهٔ کامل با چیدمان داخلی متمرکز بر لوکس بودن

عملکرد

  • هدف حداکثر سرعت: حوالی 250 کیلومتر بر ساعت
  • تمرکز رانندگی: دینامیک سدان اسپرت، طراحی‌شده برای توازن راحتی و هندلینگ

زبان طراحی و شاخصه‌های بصری

989 اغلب به‌عنوان نقطهٔ عطف طراحی یاد می‌شود زیرا عناصری از طراحی را پیش‌بینی می‌کند که بعدها در خودروهای تولیدی پورشه ظاهر شدند. خط سقف فست‌بک و تناسب‌های عضلانی آن پیش‌درآمد پانامرا هستند. پرداخت‌های جلو و عقب نیز نشانه‌هایی اولیه از القاهایی‌اند که در نسل 996 911 و خودروهای خانوادگی بعدی پالایش شدند. بنابراین 989 به‌عنوان جد مستقیم زبان طراحی چهاردر پورشه عمل می‌کند.

استراتژی بازار و دلیل متوقف شدن پروژه

پورشه پروژهٔ 989 را در زمانی آغاز کرد که شرکت زیر فشار مالی بود. اوایل دههٔ 1990 با چالش‌های نرخ ارز و کاهش سود همراه شد. ساخت یک پلتفرم جدید و عرضهٔ یک سدان پریمیوم سرمایه‌ای می‌خواست که پورشه در اختیار نداشت. تا سال 1992 پروژه کنار گذاشته شد و نمونه‌ها ذخیره گردیدند. 989 هرگز به تولید نرسید، اما دی‌ان‌ای طراحی‌اش تأثیرگذار ماند.

میراث و مقایسه با پانامرا

زمانی که پورشه سرانجام پانامرا را در 2009 عرضه کرد، ناظران پیوندهای واضحی به 989 را مشاهده کردند. این کانسپت نشان داد که پورشه دهه‌ها دربارهٔ گسترش به بازار چهاردر فکر کرده بود. پانامرا از پیشرفت‌های مهندسی شاسی، پذیرش جهانی سدان‌های پرفورمنس و وضعیت مالی بهتر پورشه بهره برد. بنابراین می‌توان به 989 نسبت داد که ایده‌هایی را کاشت که بعدها پانامرا را ممکن ساختند.

1995 Porsche C88: ورود نامنتظره به بازار خودروی اقتصادی

زمینه و مأموریت

C88 شاید شگفت‌انگیزترین کانسپت پورشه باشد. اواسط دههٔ 1990 پورشه به دعوت دولت چین پاسخ داد تا خودرویی ساده و مقرون‌به‌صرفه برای تولید محلی پیشنهاد کند. خواسته‌ها شامل هزینهٔ پایین، قابل‌اطمینان بودن و سهولت مونتاژ می‌شد که پورشه را دور از دی‌ان‌ای خودروهای اسپرت‌اش و به قلمروی خودروی کوچک خانوادگی کشاند.

مشخصات وسیله نقلیه

موتور و نیرو محرکه

  • موتور: چهار سیلندر 1.1 لیتر
  • توان خروجی: حدود 55 اسب‌بخار
  • چیدمان: موتور جلو، دیفرانسیل جلو یا نمونه‌های تست‌شدهٔ سادهٔ محرک عقب

شاسی و بسته‌بندی

  • فاصلهٔ محوری: تقریباً 100 اینچ
  • بدنه: سدان کامپکت سه‌جعبه‌ای با ظرفیت پنج سرنشین
  • تمرکز: هزینهٔ مالکیت پایین، قطعات ساده و سهولت سرویس‌دهی

عملکرد

  • عملکرد شهری: متواضع، طراحی‌شده برای کارایی و دوام به جای سرعت
  • مصرف سوخت: در طراحی اولویت داشته تا با نیازهای بازار چین در آن زمان همخوانی داشته باشد

فلسفهٔ طراحی و موقعیت‌یابی بازار

C88 عمداً بی‌هویت طراحی شد. پورشه ظاهر را کم‌رنگ کرد تا انتظارات مصرف‌کنندگان چینی را برآورده سازد و از هزینه‌های بالای تولید جلوگیری کند. داخل خودرو بر دوام و ویژگی‌های خانوادگی تمرکز داشت و گزینه‌هایی مانند صندلی‌های کودک یکپارچه و مواد ارزان و مقاوم را ارائه می‌داد. نام C88 به‌منظور ارتباط مستقیم با چین انتخاب شد؛ حرف C برای China و 88 عددی خوش‌یمن در فرهنگ چینی است.

چرایی عدم ورود به تولید

با وجود نمایش نمونه در نمایشگاه پکن 1994، دولت چین شرکای دیگری را برای تولید محلی انتخاب کرد. C88 به آرشیوهای پورشه بازگشت و یادآوری کرد که شرکت بازارهای کم‌هزینه را بررسی کرده اما در نهایت مسیر تجاری دیگری را برگزید. با این حال، این پروژه تنوع مهندسی پورشه و تمایلش به ورود به بازارهای جهانی به‌طرزی غیرمتعارف را نشان داد.

میراث و درس‌ها

C88 جالب است نه به‌خاطر اینکه اولویت‌های طراحی یا عملکرد پورشه را دگرگون کرد، بلکه چون دوره‌ای تجربی را ثبت کرد. این تمرین تفکر داخلی دربارهٔ مهندسی مدولار و روش‌های طراحی کم‌هزینه را شکل داد. همچنین یادداشتی تاریخی جذاب است که نشان می‌دهد پورشه چگونه به جهانی‌شدن تهاجمی و فرصت‌های بازار جدید واکنش نشان داد.

2018 Porsche Vision Renndienst: مینی‌ون از زوفن‌هاوزن

کانسپت، نیت و برنامهٔ نادیده

Vision Renndienst یک مطالعهٔ محض طراحی از مجموعهٔ داخلی کانسپت‌های تا حدی دیده‌نشدهٔ پورشه است. معرفی‌شده در 2018، هرگز برای تولید در نظر گرفته نشد. هدف بررسی نحوهٔ ترجمهٔ زبان برند پورشه به یک وسیلهٔ حمل‌ونقل جمعی یا کانسپت شاتل بود بدون از دست دادن هویت. نتیجه عمداً تحریک‌آمیز است: یک پاد شش‌نفرهٔ تمام‌الکتریک با صندلی رانندهٔ مرکزی در بدنه‌ای شبیه ون.

مشخصات وسیله نقلیه و بسته‌بندی

نیرو محرکه و پلتفرم

  • نیرو محرکه: معماری مفهومی تمام‌الکتریک، مشخصات باتری و موتور نهایی نشده چرا که خودرو یک مطالعهٔ طراحی بود
  • برد و شارژ: نظری، متمرکز بر ماموریت‌های شاتل شهری به‌جای سفرهای طولانی

داخلی و صندلی‌ها

  • پیکربندی: صندلی رانندهٔ مرکزی، دو ردیف صندلیٔ مسافر پشت راننده
  • کنترل‌ها: نمایشگرهای دیجیتال احاطه‌کننده و چیدمانی داخلی بهینه‌شده برای دید و سهولت سرویس

طراحی بیرونی

  • بدنهٔ یکپارچه و مینیمال با نوار نوری تمام‌عرض و نشانه‌های ملایم پورشه
  • عدم حضور جلوپنجرهٔ سنتی و تکیه بر سطوح حجاری‌شده برای انتقال نیت آیرودینامیک

عملکرد و مفهوم عملیاتی

Renndienst مطالعه‌ای از منظر عملکرد سنتی پورشه نیست. تمرکز آن حمل‌ونقل انسان، استفادهٔ مدولار و بسته‌بندی خودروهای الکتریکی است. صندلی رانندهٔ مرکزی یادآور مک‌لارن F1 است و نشان می‌دهد پورشه در تجربهٔ محل قرارگیری راننده برای دید و حضور نیز جسارت دارد. به‌عنوان یک شاتل، معیارهای عملکرد آن بر کارایی انرژی، چابکی در سرعت‌های پایین و راحتی مسافر اولویت خواهد داشت.

موقعیت‌یابی بازار و مقایسه‌ها

در مقایسه با خودروهای تولیدی، Vision Renndienst بیشتر به کانسپت‌های موبیلیتی شرکت‌های فناوری شباهت دارد تا به خودروهای اسپرت پورشه. هرگز قرار نبود با مینی‌ون‌های رایج رقابت کند. در عوض این پروژه موبیلیتی شهری پریمیوم، سناریوهای شاتل خودران و نحوهٔ ترجمهٔ برند پورشه به اقتصاد خدمات آینده را بررسی می‌کند. از این نظر با پروژه‌های مفهومی سایر خودروسازان پریمیوم که در حال تحقیق دربارۀ mobility-as-a-service و پلتفرم‌های شاتل الکتریکی‌اند قابل مقایسه است.

تحلیل مقایسه‌ای و آنچه این کانسپت‌ها نشان می‌دهند

تکامل طراحی و هویت برند

با هم، این خودروهای کانسپت شخصیت دوگانهٔ پورشه را نشان می‌دهند. یک وجه محافظه‌کار، تدریجی و متمرکز بر میراث 911 است. وجه دیگر تجربی، جسور و گاهی نمایشی. تپیرو و Vision Renndienst افراط‌ها را نشان می‌دهند: اولی سنگیناً از طراحی ایتالیایی بهره برده و دومی پورشه را به‌عنوان ارائه‌دهندهٔ خدمات حمل‌ونقل تصور می‌کند. 989 و H50 تغییرات تدریجی اما مهمی به‌سوی خودروهای چنددر و عملکرد عملی نشان می‌دهند. C88 تمایل تاکتیکی و مبتنی بر بازار برای فاصله‌گیری از دی‌ان‌ای پرفورمنس را در مواقع لزوم نمایان می‌سازد.

مبادلات مهندسی و تفکر پلتفرمی

محدودیت‌های مهندسی در همهٔ این پروژه‌ها مشترک است. H50 چالش‌های ساختاری حذف ستون B را برجسته کرد. 989 هزینهٔ توسعهٔ پلتفرم جدید را نشان داد. C88 بر هزینه و قابلیت‌ساخت تأکید کرد تا محبوبیت برند. Renndienst سوالی دربارهٔ مرتبط بودن عملکرد محور راننده در آیندهٔ خودران مطرح کرد. پورشه در زمان کاوش برای کاهش هزینه‌ها از پلتفرم‌های پروتوتایپ و قطعات اهدایی استفاده می‌کرد.

درس‌های تجاری و نتایج تولیدی نهایی

چندین از این آزمایش‌ها به‌طور غیرمستقیم سودمند بودند. 989 پیش‌بینی‌کنندهٔ پانامرا بود و به ذهنیت شرکت کمک کرد که خودروهای اسپرت چهاردر ممکن است موفق شوند. آن خط فکری نهایتاً به پانامرا و مهم‌تر از آن به کاین انجامید که تحول پورشه به یک خودروساز سودآور و متنوع را ممکن ساخت. کانسپت‌هایی مانند تپیرو و Renndienst فرزندان تولیدی مستقیم نداشتند اما واژگان طراحی داخلی و اعتمادبه‌نفس برند را گسترش دادند.

خلاصهٔ مشخصات فنی خودروها

در زیر مرور مختصری از کلید مشخصات فنی هر کانسپت مطرح‌شده آمده است.

  • 1970 Tapiro: میان‌موتور با شش سیلندر تخت 2.4 لیتر، حدود 220 اسب‌بخار، بدنهٔ گوه‌ای رادیکال، درهای گالوینگ، پایهٔ فنی 914/6.
  • 1987 928 Studie H50: موتور جلو V8 5.0 لیتر، حدود 320 اسب‌بخار، چیدمان ترنساکسل، فاصلهٔ محوری کشیده، چهاردر با درهای عقب لولاشونده، هندلینگ دچار کاهش.
  • 1988 989: پیشنهادی V8 3.6 لیتر، حدود 300 اسب‌بخار، پلتفرم اختصاصی فست‌بک چهاردر، اهداف سدان با سرعت بالا، در محدودهٔ نمونه‌های آزمایشی نه تولیدی.
  • 1995 C88: چهارسیلندر 1.1 لیتر، حدود 55 اسب‌بخار، سدان کامپکت سه‌جعبه‌ای، طراحی‌شده برای تولید کم‌هزینه و نیازهای بازار چین.
  • 2018 Vision Renndienst: نیرو محرکهٔ مفهومی الکتریکی، بسته‌بندی شاتل شش‌نفره، صندلی رانندهٔ مرکزی، مطالعهٔ طراحی برای موبیلیتی شهری.

مقایسهٔ این کانسپت‌ها با پورشه‌های تولیدی

مقایسهٔ اصلی تولیدی این است که هر کانسپت چگونه از تولیدی‌ها منحرف شده یا آن‌ها را پیش‌بینی کرده است. تپیرو از نظر سبک‌شناختی یک ناهماهنگی نسبت به 911 است، در حالی که H50 و 989 اجداد مفهومی مستقیم تفکر پورشه دربارهٔ چهاردرها هستند. C88 به‌عنوان یک تجربهٔ برند که هرگز در استراتژی تولیدی پورشه نگنجید، جدا می‌ایستد. Renndienst تمرینی خلاقانهٔ مدرن است که برند را به سوی موبیلیتی خدماتی بدون ترک زیبایی‌شناسی پورشه هل می‌دهد.

درس‌ها برای کلکسیونرها و تاریخ‌نگاران

خودروهای کانسپت آثار مهمی برای کلکسیونرها و تاریخ‌نگاران‌اند زیرا ریسک خلاق، کنجکاوی مهندسی و گفت‌وگوهای درونی که تولید بعدی را شکل می‌دهد مستندسازی می‌کنند. بسیاری از این پروتوتایپ‌ها تنها به‌صورت عکس، قطعات موزه‌ای یا در آرشیوهای شرکت باقی‌مانده‌اند. برای کلکسیونرها اصل و نسب و اصالت اهمیت بالایی دارد. برای تاریخ‌نگاران، این خودروها زمینه‌ای ضروری برای درک نحوهٔ گذار پورشه از میراث عملکرد به تکامل تجاری فراهم می‌آورند.

نتیجه‌گیری: پورشهٔ تجربی که نامی خانه‌به‌خانه ساخت

کانسپت‌های پورشه تصویری از سازمانی را نشان می‌دهند که بین سنت و آزمون‌وخطا تعادل برقرار می‌کند. در حالی که 911 نماد برند باقی می‌ماند، این پروتوتایپ‌ها نشان می‌دهند چگونه پورشه زبان‌های طراحی و استراتژی‌های تجاری دیگر را کاوش کرده است. از تپیروی گوه‌ای جوجیارو تا C88 واقع‌گرایانه، هر کانسپت بینشی ارائه داد که تصمیمات بعدی را متاثر ساخت. حتی پروژه‌هایی که از نظر تجاری شکست خوردند، ایده‌هایی کاشتند که دهه‌ها بعد در پانامرا، کاین و تایکان دوباره سربرآوردند. در نهایت، عجیب‌ترین کانسپت‌های پورشه فقط انواعی از اغراق نیستند؛ آن‌ها شاهد فرهنگی مهندسی خلاق‌اند که جرئت پرسیدن سوالات جسورانه، ساخت نمونه‌ها و آموختن از پاسخ‌ها را دارد.

خواه شما طرفدار پرشور پورشه، دانشجوی طراحی خودرو یا خریدار در حال تحقیق دربارهٔ برند باشید، این پروتوتایپ‌ها داستانی غنی‌تر از تمرکز محدود بر 911 روایت می‌کنند. آن‌ها شرکتی را نشان می‌دهند که همزمان نسبت به سنت احترام می‌گذارد و نسبت به آینده کنجکاوی خطرناک دارد.

مطالعات بیشتر و منابع

برای کسانی که می‌خواهند عمیق‌تر کاوش کنند، به نشریات موزهٔ رسمی پورشه، کتاب‌های تخصصی ایتال‌دیزاین و گزارش‌های آرشیوی نمایشگاه‌های خودروی دههٔ 1970 تا 2010 مراجعه کنید. بسیاری از این پروتوتایپ‌ها به‌صورت مفصل توسط تاریخ‌نگاران خودرویی مستندسازی شده و در نمایشگاه‌های بازنگرانه که هر کانسپت را در روایت گسترده‌تر تکامل پورشه قرار می‌دهند، نمایش داده می‌شوند.

منبع: autoevolution

من امیررضا هستم؛ ماشین‌باز حرفه‌ای! عاشق بررسی خودروهای روز دنیا و نوشتن از تجربه‌ی رانندگی با اونام. هر چی درباره ماشین‌ها بدونم، اینجا براتون می‌نویسم.

نظرات

ارسال نظر