8 دقیقه
سامسونگ قیمت ویفرهای 2 نانومتری خود را تقریباً تا یکسوم کاهش داده است تا با ارائه ظرفیت تولید حدود 20,000 دلار به ازای هر ویفر در مقابل برآوردی نزدیک به 30,000 دلار از سوی TSMC، مشتریان را جذب کند. این اقدام نشاندهنده یک استراتژی تهاجمی برای پر کردن فابهای کماستفاده و بازگرداندن بازدهی سرمایهگذاریهای هنگفت در تولید پیشرفتهٔ نیمههادی است. کاهش قیمت نه تنها یک حرکت تجاری کوتاهمدت برای جذب سفارشات به شمار میآید، بلکه پیامی روشن به بازار ارسال میکند که سامسونگ خواهان افزایش سهم خود در بخش فاندریهای پیشرفته است.
چرایی کاهش قیمتهای 2 نانومتری توسط سامسونگ
تولید چیپهای پیشرفته سرمایهبر است: ساخت و ارزیابی فابهای پیشرفته در کرهٔ جنوبی و ایالات متحده میلیاردها دلار هزینه دارد و دوره بازگشت سرمایه طولانی است. بخش بزرگی از ظرفیت 2 نانومتری سامسونگ به دلیل جریان سفارشات ضعیف بلااستفاده مانده است؛ بنابراین شرکت از اهرم قیمت برای بهدست آوردن کسبوکار استفاده میکند. در گذشته نیز سامسونگ با قیمتگذاری تهاجمی توانسته برخی مشتریان را از TSMC جذب کند و این کاهش 33 درصدی قیمت در واقع ادامهٔ همان راهبرد است. علاوه بر این، کاهش قیمت میتواند شرایط زیر را فراهم کند:
1) افزایش سریع استفاده از ظرفیت فاب (utilization) که بخشی از هزینههای ثابت را پوشش میدهد. 2) جذب طراحان تراشه و شرکتهایی که حساسیت قیمتی بالاتری دارند یا به دنبال تأمینکنندهٔ چندمنظوره هستند. 3) ایجاد فشار رقابتی بر TSMC تا یا قیمتهای خود را تعدیل کند یا با پیشنهادات غیرقیمتی مانند اولویت تولید و خدمات طراحی به مشتریان پاسخ دهد.
با این حال، کاهش قیمت ریسکهایی هم دارد؛ از جمله فشرده شدن حاشیهٔ سود (margin compression) و احتمال ایجاد انتظار از مشتریان برای تخفیفهای آینده. همچنین اگر سامسونگ نتواند با بهبود بازده تولید (yield) و پایداری فرآیند، سطح عملکردی مشابه رقیب ارائه دهد، تنها با قیمت پایین نمیتوان اعتماد بلندمدت مشتریان بزرگ را جلب کرد. بنابراین این حرکت در کنار کاهش قیمت نیازمند سرمایهگذاری در کیفیت فرآیند و خدمات پس از فروش است تا تداوم قراردادها تضمین شود.
معنای این کاهش قیمت برای طراحان و بازار
قیمت پایینتر ویفر—که گزارشها آن را در حدود 20,000 دلار برای هر ویفر 2 نانومتری اعلام میکنند—سامسونگ را برای طراحان تراشهای که حساسیت هزینهای دارند جذاب میسازد. پیش از این، بسیاری از طراحان به خاطر اکوسیستم بالغ 2 نانومتری، تجربهٔ تولیدی و مشتریان مطرح TSMC مانند NVIDIA و AMD، به آن سمت متمایل بودند. کاهش قابل توجه قیمت میتواند بهسرعت نرخ استفاده از ظرفیت را بالا ببرد و درآمدزایی را افزایش دهد، اما در عین حال حاشیهٔ سود را نیز فشرده میکند.
برای خریداران، تصمیمگیری تنها بر مبنای قیمت نخواهد بود. معیارهای کلیدی دیگری که در انتخاب تاسیسکنندهٔ سفارش (foundry) نقش دارند عبارتاند از: بازده تولید (yield)، ثبات و قابلیت پیشبینی فرآیند تولید، اکوسیستم طراحی شامل کتابخانهها و IPهای موجود، ابزارهای EDA و پشتیبانی فنی، زمانبندی و قابلیت تولید در حجم بالا، و نیز سابقهٔ اجرای تولیدات حساس به عملکرد و توان مصرفی. در واقع بسیاری از شرکتها ریسک جابهجایی خط تولید را بر اساس مجموع این شاخصها میسنجند و یک تخفیف قیمتی اگر با بازده پایین یا مشکلات کیفی همراه باشد، ممکن است در کوتاهمدت جذاب باشد اما در درازمدت هزینهزا باشد.
نکتهٔ مهم دیگر موضوع تضاد منافع و وابستگی فناوری است: برخی مشتریان ترجیح میدهند در اکوسیستم تولیدیای بمانند که تامینکنندگان ابزار، IP و شرکای اکوسیستمی آن بهتر توسعه یافتهاند. TSMC از این منظر مزیت دارد زیرا طی سالها شبکهٔ قویای از شریکان نرمافزاری و سختافزاری ایجاد کرده که زمان به بازار را کاهش میدهد. برای سامسونگ لازم است علاوه بر قیمت، اطمینان دهد که فرآیند 2 نانومتری آن در عمل قابل رقابت است—از لحاظ عملکرد، مصرف توان و نرخ تولید موفق (first-pass yield).

پیروزیهای اخیر و تاثیر بالقوهٔ آنها بر بازار
کسبوکار فاندری سامسونگ شروع به بهبود شتاب خود کرده است: یک قرارداد کلان که گزارشها آن را به ارزش حدود 16.5 میلیارد دلار با تسلا نسبت دادهاند میتواند محرکی باشد که قراردادهای بیشتری را به همراه آورد. اگر همکاری با تسلا موفقیتآمیز باشد و تولید نسل بعدی تراشهٔ هوش مصنوعی تسلا بهخوبی پیش رود، نشانهٔ افزایش تقاضا برای ظرفیت تولید پیشرفته خواهد بود و دیگر مشتریان را نیز ترغیب میکند نمونهسازی یا تولید نهایی را به سامسونگ بسپارند، بهخصوص اگر تولیدهای اولیه عملکرد رقابتی و بازده قابل قبولی نشان دهند.
علاوه بر تسلا، احتمال دارد شرکتهای فعال در حوزهٔ هوش مصنوعی و استارتاپهایی مانند xAI هم بهعنوان مشتری بالقوه مطرح شوند؛ زیرا این شرکتها معمولاً نیاز به تولید سریع و مقرونبهصرفه برای نمونهسازی و سپس مقیاسدهی دارند. پیروزیهای اولیه میتوانند زنجیرهٔ اعتماد را بسازند: مشتریان مشاهده میکنند که سامسونگ میتواند محصولات حساس با عملکرد بالا را تولید کند و در نتیجه قراردادهای بزرگتر و بلندمدتتر شکل میگیرد. با این حال باید توجه داشت که یک قرارداد بزرگ لزوماً تضمینکنندهٔ موفقیت دائم نیست؛ تداوم نیازمند نگهداری کیفیت فرآیند، افزایش بازده و توسعهٔ اکوسیستم همراه است.
در سطح بازار، چنین تحولاتی میتواند چند اثر کلیدی داشته باشد: نخست افزایش رقابت قیمتی و غیردلیلی که ممکن است حاشیهٔ سود کلی صنعت را کاهش دهد؛ دوم افزایش گزینههای تامین برای طراحان که باعث کاهش ریسک تکیه بر یک تامینکنندهٔ واحد میشود؛ و سوم فشار بر TSMC تا پاسخ استراتژیک اتخاذ کند—این پاسخ میتواند شامل بهروزرسانی قیمت، پیشنهادهای مشوقی برای مشتریان، اولویت در ظرفیت یا افزایش سرمایهگذاری در بهبود فرآیند و اکوسیستم باشد. بنابراین بازار فاندریهای پیشرفته ممکن است وارد فازی از رقابت فعالتر و تنوع تامین شود که در بلندمدت برای نوآوری و دسترسی به ظرفیت مفید است.
جنبههای فنی و عملیاتی که باید رصد شوند
برای ارزیابی اثر واقعی این کاهش قیمت، چند شاخص فنی و عملیاتی باید زیر نظر گرفته شوند. اول، نرخ بازده (yield) در محصولاتی که با فرآیند 2 نانومتری سامسونگ تولید میشوند؛ اگر این نرخ به اندازهای پایین باشد که هزینهٔ تولید هر چیپ را بالا ببرد، کاهش قیمت ویفر نادیده گرفته خواهد شد. دوم، میزان همخوانی و انتقال طراحی (design portability) از فرآیندهای قبلی و از ابزارهای EDA؛ هرچه انتقال طراحی به فرآیند 2 نانومتری سادهتر و کمریسکتر باشد، پذیرش سریعتر خواهد بود.
سوم، زمانبندی تحویل و قابلیت تولید در حجم: حتی اگر قیمت پایین باشد، اگر سامسونگ نتواند حجم مورد نیاز مشتریان بزرگ را در بازهٔ زمانی مطلوب ارائه دهد، مشتریان حفظ نخواهند شد. چهارم، پشتیبانی اکوسیستمی؛ شامل کتابخانههای استاندارد، IPهای بهینه شده، تست و تاییدات، و خدمات مهندسی که به مشتریان کمک میکند تا طراحیها را سریعتر و با ریسک کمتر به تولید برسانند. پنجم، شاخصهای مالی و قراردادهای بلندمدت: آیا سامسونگ قراردادهای بلندمدتی با تضمین تولید و شرایط کیفی امضا میکند یا صرفاً فروش نقدی کوتاهمدت را هدف گرفته است؟ شفافیت در این قراردادها برای اعتبار بلندمدت مهم است.
در مجموع، موفقیت این استراتژی ترکیبی از عوامل قیمتی و غیرقیمتی است. کاهش قیمت میتواند محرک اولیه باشد، اما تنها زمانی به نقطهٔ عطف تبدیل میشود که همراه با بهبود بازده، ثبات فرآیندی، و تقویت اکوسیستم طراحی باشد.
نتیجهگیری
کاهش قیمت ویفرهای 2 نانومتری سامسونگ یک اقدام تاکتیکی برای پر کردن فابهای پرهزینه و به چالش کشیدن تسلط TSMC است. این اقدام میتواند در کوتاهمدت با جذب سفارشات و بهبود استفاده از ظرفیت همراه شود، اما منافع بلندمدت وابسته به بلوغ فرآیندی، نرخ بازده و قراردادهای پس از فروش است. بازار باید منتظر اعلامیههای مشتریان و نتایج تولید در حجم باشد؛ این دادهها مشخص میکنند که آیا این تخفیف قیمت نقطهٔ عطفی برای فاندری سامسونگ خواهد بود یا صرفاً یک حرکت مقطعی برای پر کردن ظرفیتهای خالی. در نهایت، ترکیب قیمت رقابتی، کیفیت تولید و حمایت اکوسیستمی تعیینکنندهٔ آیندهٔ سهم بازار خواهد بود.
منبع: sammobile
ارسال نظر