اولیویا کلمن در «ویکر»: عاشقانه ای عجیب، شاعرانه و بدیع

اولیویا کلمن در «ویکر»: عاشقانه ای عجیب، شاعرانه و بدیع

نظرات

8 دقیقه

اولیویا کلمن قرار است نقش محوری یک عاشقانهٔ عجیب را در فیلم جدیدی به نام «ویکر» ایفا کند و بازیگرانی که در اطراف او جمع شده‌اند نوید تجربه‌ای را می‌دهند که به طور همزمان آزاردهنده، طعنه‌آمیز و کاملاً بدیع خواهد بود. الکساندر اسکارسگورد، پیتر دینکلیج و الیزابت دبیکی به پروژه پیوسته‌اند؛ فیلم‌نامه را الکس هیوستون فیشر و الناور ویلسون بر اساس داستان کوتاه اورسولا ویلز-جونز با عنوان «شوهر بُردنی» (The Wicker Husband) اقتباس کرده‌اند. تولید فیلم به پایان رسیده و اکنون نگاه‌های صنعت سینما به سمت استراتژی جشنواره و تأثیر این قصهٔ عاشقانهٔ نامتعارف بر مسیر شغلی دست‌اندرکاران معطوف شده است.

عاشقانه‌ای عجیب — و یک جابه‌جایی جسورانه در انتخاب بازیگر

«ویکر» به‌عنوان یک «عاشقانهٔ تاب‌دار و غیرمتعارف» توصیف می‌شود. کلمن نقش یک زن ماهیگیر ساحلی را بازی می‌کند — در بازتاب‌های اولیه با بی‌پرده‌گویی توصیف شده است: «بدبو، تنها و همواره مورد تمسخر». این شخصیت که از همسایگان تنگ‌نظر و طرد اجتماعی خسته شده، از بافتنی‌ساز روستا می‌خواهد تا برایش شوهری تماماً از جنس بُساط حصیری بسازد. همراهِ دست‌ساز به‌سرعت مرکز شایعات، حسادت‌ها و هرج‌ومرج اجتماعی می‌شود.

الکساندر اسکارسگورد نقشی را بر عهده گرفته که هنگام معرفی اولیهٔ «ویکر» در ۲۰۲۳ قرار بود با دیو پاتل همراه باشد. تغییرات در ترکیب بازیگران در تولیدات مستقلِ میان‌بودجه امری شایع است، اما حضور اسکارسگورد نشان‌دهندهٔ گرایشی است به سوی بازیگرانی که توان پیچیدگیِ هم‌زمانِ آسیب‌پذیری و تهدید را دارند: او اخیراً در درام‌های جسورانه‌ای مانند آثاری از استودیوهای مستقل و سریال‌هایی با نقش‌آفرینی متفاوت دیده شده است. این انتخاب، «ویکر» را بیشتر به گفت‌وگوی سینمای هنری نزدیک می‌کند و بدیهی است که برای جشنواره‌ها جذابیت افزون‌تری ایجاد می‌کند.

پیتر دینکلیج و الیزابت دبیکی انرژی‌های متمایز خود را به فیلم می‌آورند. حضور کنایه‌آمیز و تیزبین دینکلیج می‌تواند کمدی سیاه را شارپ کند یا حس تأثر را عمیق‌تر سازد، در حالی که قامتی سینمایی و حضور متینِ دبیکی غالباً نقطهٔ مقابلی ظریف و شکوهمند برای مواد تاریک‌تر فراهم می‌آورد. همراه با کلمن — که بارها نشان داده توانایی نادر در استحکام‌ بخشیدن به هر دو ژانر درام و کمدی گسترده دارد — این گروه بازیگری نوید فیلمی را می‌دهند که قرار است بین طنز کریه و مرکزی انسانی و آرام تعادل برقرار کند.

پیشینهٔ سازندگان و لحن فیلم

کارگردانان الکس هیوستون فیشر و الناور ویلسون فیلم‌نامه را با هم نوشته و با هم کارگردانی کرده‌اند؛ آن‌ها پیش از این با فیلم علمی-تخیلی کمدی «خودت را نجات بده!» (Save Yourselves!) که در ساندنس ۲۰۲۰ سروصدا کرد، توجهات را جلب کرده بودند. لحن فیلم — جسور، کمی نامتوازن و مبتنی بر شخصیت‌ها — می‌تواند نشانهٔ قابل اعتمادی از حسّ «ویکر» باشد. فیلم‌بردارِ پروژه، لول کراولی، که به خاطر تصاویر سرشار از بافت و جلوه‌های لامسه‌وار شهرت دارد، صحنه‌ها را شکار کرده؛ وعده داده می‌شود تصاویر ساحلی مُشکی و جزئیات نزدیک و ملموس به‌گونه‌ای باشند که یک «شوهر حصیری» روی پرده غریب و در عین حال باورپذیر جلوه کند.

مقایسه‌ها ناگزیرند. مفهوم «ویکر» — همراهی مصنوعی ساخته‌شده از مواد طبیعی که توازن اجتماع را برمی‌زند — یادآور اسطوره‌های فرانکشتاینی دربارهٔ آفرینش و پیامدهاست، در حالی که عاشقانهٔ موجود-محورِ آن طنین‌هایی از صمیمیتِ فرازمینی آثاری مانند «فرم آب» به ذهن می‌آورد. در عین حال، پویایی‌های روستایی و ساخت یک بت محلی فیلم را با کلاسیک‌های بریتانیایی «فولک هارر» مانند «مرد حصیری» در گفت‌وگو قرار می‌دهد، اما توصیف‌های اولیه بر عنصر عاشقانه و نقد اجتماعی تأکید دارند تا ترس صریحِ ژانری.

زمینهٔ صنعتی: تهیه‌کنندگان، تأمین مالی و چشم‌انداز جشنواره‌ای

استودیوهای Topic و Tango همراه با مجموعه‌ای از شرکای دیگر، فیلم «ویکر» را تأمین مالی و تولید کرده‌اند و Black Bear مسئول فروش بین‌المللی است. گروه UTA Independent Film نمایندگی فروش ایالات متحده را به‌طور مشترک با CAA Media Finance بر عهده دارد — ساختاری که اعتماد به پتانسیل جشنواره‌ای فیلم و توزیع جهانی بعدی را نشان می‌دهد. هر دو کمپانی Topic و Tango در سال‌های اخیر فعال بوده‌اند: Topic فیلم‌هایی را در کن و ساندنس داشته و Tango نیز سال گذشته چند اثر را در همین جشنواره‌ها اکران اولیه کرد. جدول زمانی و تقویم کاری مشترک‌شان نشان می‌دهد «ویکر» برای جشنواره‌هایی هدف‌گذاری خواهد شد که سینمای پرریسک و مبتنی بر شخصیت را پاداش می‌دهند.

تعویض بازیگر از دیو پاتل به اسکارسگورد همچنین منعکس‌کنندهٔ روندی گسترده در تأمین مالی مستقل است: ضمیمه‌کردن نام‌های تثبیت‌شده که می‌توانند درهای جشنواره‌ها و خریداران را باز کنند. این استراتژی اغلب پیش‌فروش‌ها و تمایل سرمایه‌گذاران را تقویت می‌کند — حرکتی حساب‌شده برای پروژه‌های میان‌بودجه که بر دیده‌شدن در جشنواره‌ها تکیه دارند.

انتظارها روی پرده — و در پشت صحنه

انتظار تجربهٔ لامسه‌وار را داشته باشید: حصیر به عنوان مادهٔ بصری برای فیلم‌سازان نمادی است از صنعتگری، شکنندگی و آنچه آشنایی را به ناآشنایی تبدیل می‌کند. سوال عملی و خلاقانه این است: آیا «شوهر» به‌صورت عروسک پدیدار می‌شود، لباسِ پوشیدنیِ مخصوص بازیگر است، یا ترکیبی از جلوه‌های عملی و CGI خواهد بود؟ گزارش‌های اولیه به هنرِ دستی و کارگاهی اشاره دارند، و با حضور کراولی پشت دوربین، می‌توان منتظر نماهای نزدیکِ درخشان از تارهای بافته‌شده، پوست شور و آسمان‌های خاکستری یک روستای ساحلی بود — تصاویری که جزئیات لمسی را برجسته می‌کنند و احساس واقعیّتی اما نسبتاً هولناک به موجود می‌بخشند.

همچنین فضای کافی برای نقد اجتماعی تیز وجود دارد. طرد شدنِ زن ماهیگیر و واکنش اجتماع به انتخاب نامتعارف او را می‌توان به‌عنوان مثالی اخلاقی دربارهٔ تمنا، همنواییِ اجتماعی و کنترل جنسیت خواند. مهارت کلمن در ترکیب حس تأثر با آسیب‌پذیری کمدی نشان می‌دهد فیلم احتمالاً پذیرای پیچیدگی‌های عاطفی خواهد بود و تنها به شوخ‌طبعی کاریکاتوری محدود نمی‌ماند.

منتقد فیلم آنا کوواکس برداشت مختصری ارائه می‌دهد: «به نظر می‌رسد ‹ویکر› یکی از آن فیلم‌های کوچک باشد که ماندگار می‌شوند — بخشی حکایت، بخشی کمدی تاریک. با کلمن در مرکز و اسکارسگورد، دینکلیج و دبیکی در کنار او، فیلم آماده‌ست تا یک فرضیهٔ سادهٔ قصهٔ پریان را به چیزی عجیب و معاصر تبدیل کند.» این جمله نشان می‌دهد حتی منتقدانی که کوتاه سخن می‌گویند، لحن متفاوت و ظرفیت روایت را می‌بینند.

چرا سینمادوستان باید اهمیت بدهند

«ویکر» درست در زمانی می‌رسد که مخاطبان و جشنواره‌ها به‌نسبت پذیرای عاشقانه‌های مرز‌شکن و آمیزه‌های ژانری هستند. از روند عنوان‌های بحث‌برانگیز استودیوهایی مانند A24 تا محبوبیت ادامه‌دار فولک هارر و بازسازی‌های قصه‌های پریان، «ویکر» در چارچوب سلیقه‌های فعلی سینمادوستان می‌نشیند اما صدایی منحصر به‌فرد نیز وعده می‌دهد.

فراتر از امیدهای جشنواره‌ای، فیلم برای بازیگران نیز فرصت جذابی است: کلمن بار دیگر می‌تواند داستانی تک‌نفره و برجسته را به دوش بکشد؛ اسکارسگورد تنوع و ظرافتی دیگر به سالِ پرریسک خود اضافه می‌کند؛ دینکلیج و دبیکی نیز با فیلمی که احتمالاً گستره و زمان‌بندی کمدی آن‌ها را نشان می‌دهد، پورتفولیوی خود را غنی‌تر می‌سازند. برای تهیه‌کنندگان و نمایندگان فروش، ترکیب ستاره‌سازی، یک فرضیهٔ گیرا و تهیه‌کنندگان باتجربه در چرخهٔ جشنواره واقعاً جذابیت بازار ایجاد می‌کند.

اگر «ویکر» به وعده‌هایش عمل کند، ممکن است یکی از آن فیلم‌های کوچک و عجیب باشد که از طریق سروصدای جشنواره، گفت‌وگوهای منتقدانه و کشف مخاطبان رشد نام و آوازه می‌کنند — اثری که سرآغاز مقاله‌های تحلیلی، آثار طرفداری و بحث‌های پویایی دربارهٔ عشق، مصنوعیت و مناسبات اجتماعی خواهد شد. مورخ سینما مارکو ینسن اضافه می‌کند: «این همان نوع فیلمی است که جشنواره‌ها دوست دارند — عجیب، انسانی و برپایهٔ یک ایدهٔ بصری زنده. اگر مخاطب مناسب را پیدا کند، می‌تواند به آرامی به یک اثر فرقه‌ای محبوب بدل شود.»

فعلاً تماشاگران و ناظران صنعتی منتظر اعلامیه‌های جشنواره و نخستین تصاویر هستند تا مشخص شود «ویکر» بیشتر به سمت قصهٔ پریان، طعنهٔ اجتماعی یا عاشقانهٔ ناراحت‌کننده متمایل است. با ترکیبی از بازیگران که اعتبار تجاری و هنری را همراه دارند و با یک تیم خلاق که می‌داند چگونه لحن را متعادل کند، «ویکر» در حال شکل‌گیری به‌عنوان یکی از جالب‌ترین آثار مستقلِ در دست انتشار است.

منبع: variety

ارسال نظر

نظرات