فیناستراید و سلامت روان: هشدارها، شواهد و راهکارها

یک مرور تازه نشان می‌دهد فیناستراید ممکن است با افزایش اختلالات خلقی، افکار خودکشی و حتی خودکشی مرتبط باشد. این مقاله به شواهد، مکانیزم زیستی، خلأهای نظارتی و راهکارهای محافظتی می‌پردازد.

نظرات
فیناستراید و سلامت روان: هشدارها، شواهد و راهکارها

9 دقیقه

یک بررسی جدید از مطالعات منتشرشده نگرانی‌های جدی دربارهٔ ایمنی روان‌پزشکی فیناستراید را مطرح می‌کند؛ دارویی که سال‌ها برای طاسی الگوی مردانه و بزرگی خوش‌خیم پروستات تجویز می‌شود. تحلیل حاضر، متشکل از هشت مطالعه بین سال‌های 2017 تا 2023 و مبتنی بر منابع داده‌ای ملی متعدد، رابطه‌ای مداوم میان مصرف فیناستراید و افزایش اختلالات خلقی، افکار خودکشی و خودکشی را نشان می‌دهد. نویسندهٔ گزارش، مایِر بْرزیس، پزشک بازنشسته و استاد پیشین دانشگاه هاداسا-عبری، بر این باور است که سازندگان و نهادهای نظارتی به این هشدارها به اندازهٔ کافی توجه نکرده‌اند و بی‌توجهی می‌تواند پیامدهای تراژیک برای سلامت عمومی داشته باشد.

نتایج کلیدی و چرا باید نگران باشیم

اگرچه داروهای ضدریزش مو و داروهای آندروژن‌محور سال‌هاست که در بازار هستند، تحلیل تمام‌شده نشان می‌دهد که سیگنال‌های روان‌پزشکیِ مرتبط با فیناستراید تکرارشونده و قابل توجه‌اند. مطالعاتی که بازبینی شده‌اند از طراحی‌های کوهورت و مورد-شاهد در کشورهای مختلف استفاده کرده‌اند و تقریباً همگی افزایش نسبی بروز اختلالات خلقی و افکار خودکشی را در میان مصرف‌کنندگان فیناستراید گزارش کرده‌اند. شاید این پرسش پیش آید: آیا تعداد گزارش‌های رسمی خودکشی کم، به معنای بی‌خطری است؟ نویسندهٔ بررسی معتقد است که این عددهای کم بازتاب‌دهندهٔ نقص‌های گسترده در گزارش‌دهی و سیستم‌های نظارتی است، نه فقدان اثرات واقعی.

چگونه فیناستراید عمل می‌کند و کجا ممکن است مشکل‌ساز شود؟

فیناستراید از طریق مهار آنزیم 5-آلفا-ردوکتاز عمل می‌کند؛ این آنزیم تستوسترون را به دیهدروتستوسترون (DHT) تبدیل می‌کند که نقش مهمی در ریزش موی الگوی مردانه و بزرگ‌شدن پروستات دارد. با کاهش DHT، ریزش مو کند شده و حجم پروستات کاهش می‌یابد؛ لذا از دههٔ 1990 این دارو در کلینیک‌ها کاربرد دارد. اما نکتهٔ کمتر توجه‌شده این است که 5-آلفا-ردوکتاز در مغز نیز نقش دارد و در تبدیل پیش‌سازهای نورواستروئیدی مثل آللوپرگنانون نقش ایفا می‌کند؛ نورواستروئیدهایی که بر سیستم GABAergic تأثیرگذارند و در تنظیم خلق و اضطراب دخیل‌اند.

حیوان‌آزمایش‌ها تغییرات طولانی‌مدت در ساختار هیپوکامپ و پاسخ‌های التهابی عصبی را نشان داده‌اند که با رفتارهای شبیه اضطراب و افسردگی مرتبط است. در بیماران نیز گزارش‌هایی از بروز علائم روان‌پزشکی ماندگار پس از قطع دارو وجود دارد؛ پدیده‌ای که اغلب با عنوان «سندرم پسافریناستراید» شناخته می‌شود. این سندرم می‌تواند با اختلال عملکرد جنسی پایدار، مشکلات شناختی و نوسانات خلقی که ماه‌ها تا سال‌ها پس از قطع دارو ادامه می‌یابد، همراه باشد.

سابقهٔ نظارتی و خلأهای گزارش‌دهی

نهادهای نظارتی در سال‌های گذشته با سیگنال‌های مرتبط با خلق و حتی خودکشی آشنا بوده‌اند. برای نمونه، سازمان غذا و داروی ایالات متحده (FDA) در سال 2011 افسردگی را وارد برچسب فیناستراید کرد و در 2022 به موضوع خودکشی اشاره نمود. اسناد داخلی FDA که در بررسی ذکر شده‌اند، نشان می‌دهند کارشناسان آژانس از سال 2010 توصیه به افزودن هشدار صریح دربارهٔ «افکار و رفتارهای خودکشی» کرده بودند؛ اما به گفتهٔ نویسنده، این توصیه در آن زمان به‌صورت شفاف و عمومی اعلام نشد.

علاوه بر این، عدد اندک خودکشی‌های ثبت‌شده در گزارش‌های رسمی—مثلاً 18 مورد تا 2011 در مدارک FDA—ممکن است به دلیل دسترسی ناقص و کم‌گزارش‌کردن آژیرهای هشدار باشد. بررسی چنین گزارش‌هایی بدون تحلیل‌های قدرتمندِ داده‌ایِ بیمه‌ها، پرونده‌های الکترونیک سلامت و ثبت‌های ملی، می‌تواند منجر به کم‌اهمیت‌انگاری ریسک‌های واقعی شود. تولیدکنندگان، از جمله مرک، اعلام کرده‌اند که شواهد موجود نشان‌دهندهٔ رابطهٔ علّی نیست و شرکت در تحلیل سیگنال‌های ایمنی با نهادهای نظارتی همکاری می‌کند؛ اما منتقدان می‌گویند لازم است تعهدات شفاف‌تر و مستقل‌تری برقرار شود.

تحلیل داده‌ها: چه چیزی مشاهده شد و چه مفهومی دارد؟

مطالعات موردبررسی شامل انواع طراحی‌های اپیدمیولوژیک بودند و در کشورهای متعددی انجام شده‌اند، از جمله تجزیه و تحلیل سوابق پزشکی ملی. در اکثر این مطالعات، مصرف‌کنندگان فیناستراید در مقایسه با افراد مشابه غیرمصرف‌کننده، نرخ بالاتری از اختلالات خلقی و افکار خودکشی نشان دادند. اگرچه ماهیت مشاهده‌ای این مطالعات اجازه اثبات علیت را نمی‌دهد، اما سازگاری نتایج در میان مطالعات، پذیرش زیست‌پزشکی (کاهش نورواستروئیدها و تأثیر بر هیپوکامپ)، و گزارش‌های موردی از علائم پایدار، همه در کنار هم شک و نگرانی را تقویت می‌کنند.

نکتهٔ مهم دیگر تفاوت میان گزارش‌های خودخواستهٔ عوارض و تحلیل‌های سیستمی داده است. سامانه‌های گزارش‌دهی منفعل مانند فرم‌های واکنش‌های جانبی دارویی طبیعتاً مقدار زیادی از موارد را ضبط نمی‌کنند؛ برخلاف مطالعاتی که با استفاده از داده‌های بزرگ می‌توانند الگوها را شناسایی و ریسک نسبی را تخمین بزنند. اگر برآوردهای استخراج‌شده توسط بازبینی صحیح باشند، تعداد بیماران متضرر در سطح جهانی ممکن است به مراتب بیشتر از آنچه گزارش‌های خودخواسته نشان می‌دهند باشد؛ عددهایی که می‌توانند پیامدهای مهمی برای سلامت عمومی داشته باشند.

پیشنهادهایی برای سیاست‌گذاران و تولیدکنندگان

نویسندهٔ بررسی استدلال می‌کند که چارچوب نظارتی باید برای داروهایی که کاربرد گسترده دارند و احتمال اثرات مرکزی روی مغز وجود دارد، الزام به مطالعات پس از تایید دوره‌ای را تحمیل کند. این رویکرد به‌جای اتکا صرف به گزارش‌های ایمنی منفعل، تحقیق فعال و دوره‌ای در پایگاه‌های دادهٔ بزرگ را تضمین می‌کند. پیشنهادهای کلیدی شامل موارد زیر است:

  • الزام تولیدکنندگان به تعهد پیش از تایید برای انجام تحلیل‌های فارماکو-اپیدمیولوژیک دوره‌ای و انتشار نتایج به‌صورت شفاف.
  • توانمندسازی نهادهای نظارتی برای انجام ارزیابی‌های مستقل از پایگاه‌های داده زمانی که سیگنال‌های ایمنی ظاهر می‌شوند.
  • به‌روزرسانی برچسب دارو و اطلاعات بیمار با زبان روشن دربارهٔ ریسک‌های روان‌پزشکی و احتمال بروز علائم پایدار پس از قطع دارو.

هدف این اقدامات ایجاد توازن میان نوآوری در درمان و محافظت از بیماران، و کاهش تعارض منافع احتمالی است که می‌تواند مانع ارزیابی شفاف ریسک شود.

چه نکاتی را پزشکان و بیماران باید مدنظر قرار دهند؟

برای پزشکان، این بازبینی اهمیت آگاهی بخشی و کسب رضایت آگاهانه از بیماران را پررنگ می‌کند. صحبت دربارهٔ ریسک‌های روان‌پزشکی باید بخشی از مشاوره پیش از تجویز باشد، به‌خصوص در افرادی که سابقهٔ شخصی یا خانوادگی اختلال خلقی دارند. پیگیری منظم برای شناسایی علائم جدید یا تشدیدشدهٔ افسردگی و افکار خودکشی ضروری است و بیماران باید تشویق شوند که هر نشانهٔ نگران‌کننده‌ای را فوراً گزارش کنند.

گزینه‌های جایگزین برای ریزش مو—از روش‌های غیردارویی مانند تغییر سبک زندگی، مراقبت‌های مو، و رفتاردرمانی، تا روش‌های تخصصی‌تر مثل درمان موضعی یا پیوند مو—می‌تواند در برخی بیماران مناسب‌تر باشد. مشاوره دربارهٔ انتظارات واقع‌بینانه از نتیجهٔ درمان و یا ارجاع به متخصص پوست یا سلامت روان، در مواردی که ریسک‌ها از منافع ظاهری بیشتر به نظر می‌رسند، توصیه می‌شود. پزشکان همچنین باید احتمال اندکی ولی قابل‌توجه برای بروز عوارض طولانی‌مدت پس از قطع دارو را در نظر داشته باشند و بیماران را نسبت به این امکان آگاه سازند.

نکتهٔ کارشناسی: چرا نظارت فعال مهم است؟

دکتر لورا اندرز، فارماکولوژیست کلینیکی و متخصص ایمنی دارویی، این‌گونه توضیح می‌دهد که مشکل اساسی در داروهایی مانند فیناستراید این است که آنها آنزیم‌هایی را هدف می‌گیرند که هم با بافت‌های محیطی و هم با تولید نورواستروئیدها در سیستم عصبی مرکزی ارتباط دارند. وقتی هدف دارو چندین مسیر زیستی را درگیر می‌کند، پایش ایمنی باید از مرحلهٔ آغازین قوی و پایدار باشد. او معتقد است که سیستم‌های گزارش‌دهی منفعل برای شناسایی پیامدهای نادر اما جدی کفایت نمی‌کنند و مطالعات فعال با اطلاعات بزرگ می‌تواند این خلأ را پر کند.

همچنین باید توجه داشت که ارتباط میان مصرف فیناستراید و پیامدهای روانی لزوماً به معنای قطع فوری مصرف برای همهٔ بیماران نیست. منظور این است که خطرات و منافع باید با دقت وزن شوند، ریسک‌های بالقوه به بیمار منتقل شود و نظامی از پایش و پشتیبانی برای شناسایی و مدیریت عوارض احتمالی برقرار گردد. در برخی موارد، کاهش دوز یا تغییر استراتژی درمانی می‌تواند گزینهٔ مناسب‌تری باشد؛ اما تنها تصمیم‌گیری آگاه و مبتنی بر شواهد می‌تواند نتایج مطلوب را تضمین کند.

در ادامه، چند توصیهٔ عملی برای پزشکان و سیاست‌گذاران آورده شده است: ابتدا، پیش از تجویز، ارزیابی سابقهٔ روان‌پزشکی و خانوادگی بیمار را فراموش نکنید. دوم، هرگونه تغییر خلق یا علائم رفتاری را جدی بگیرید و مسیر گزارش‌دهی داخلی و ملی را روشن کنید. سوم، نهادهای نظارتی باید نیاز به تحلیل‌های دوره‌ای و شفاف در مورد سیگنال‌های ایمنی را در دستور کار قرار دهند. و در نهایت، شرکت‌های داروسازی باید راهبردهای انتشار داده و شفافیت را تقویت کنند تا اعتماد عمومی حفظ شود.

در مجموع، این بازبینی فراتر از یک هشدار ساده است؛ این یک فراخوان برای تقویت نظارت پس از ورود دارو به بازار، بهبود شفافیت داده‌ها و تقویت مکانیسم‌های اطلاع‌رسانی و حمایت از بیماران است. پزشکان، بیماران و سیاست‌گذاران هر یک نقش مهمی در کاهش آسیب‌های احتمالی دارند و اجرای پیشنهادهای ذکرشده می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های ایمن‌تر و آگاهانه‌تر منجر شود.

در پایان، وقتی دربارهٔ دارویی صحبت می‌کنیم که میلیون‌ها نفر ممکن است روزانه استفاده کنند، باید از خود بپرسیم: آیا ساختارهای موجود برای حفاظت از سلامت روان بیماران کافی است؟ اگر پاسخ منفی است، اکنون زمان بازنگری و اقدام است.

منبع: sciencealert

ارسال نظر

نظرات