9 دقیقه
رژیمهای غذایی مدرن روزبهروز بیشتر تحت سلطه غذاهای فوقفرآوریشده (UPFs) قرار گرفتهاند؛ نوشابهها، تنقلات بستهبندیشده، گوشتهای بازترکیبشده و بسیاری از غذاهای آماده مصرف. تحلیل جدیدی از دادههای جمعیتی ایالات متحده نشان میدهد که مصرف سنگین این غذاها با افزایش غلظت پروتئین واکنشی سی-با حساسیت بالا (hs-CRP) در خون مرتبط است؛ شاخصی از التهاب سیستمیک که پیشبینیکننده بیماری قلبی، برخی سرطانها و مرگومیر بالاتر است. این مطالعه نگرانی تازهای را مطرح میکند که وابستگی به غذاهای بسیار صنعتی شده میتواند خطراتی ایجاد کند که در طول دههها تجمع مییابند.

غذاهای فوقفرآوریشده با التهابی پنهان در ارتباطاند که میتواند به بیماری قلبی، سرطان و مرگ زودرس منجر شود.
یافتههای یک پیمایش بزرگ در ایالات متحده
پژوهشگران اطلاعات رژیم غذایی و نمونههای نشانگرهای زیستی را از 9,254 بزرگسال ثبتشده در «پیمایش ملی بررسی وضعیت سلامت و تغذیه» (NHANES) بررسی کردند. آنها سهم کالری روزانه هر فرد را بر اساس درصدی که از غذاهای فوقفرآوریشده تأمین میشد دستهبندی کرده و آن را با غلظت hs-CRP مقایسه نمودند. سهم مصرف UPF در جمعیت طیف گستردهای را نشان داد: بسیاری از بزرگسالان حدود یکسوم کالریشان را از این محصولات دریافت میکردند، درحالیکه برخی تا دوسوم یا بیشتر از کالری روزانهشان از منابع فوقفرآوری تأمین میشد.
پس از تعدیل نتایج برای عوامل شناختهشده مانند سن، جنسیت، وضعیت سیگارکشیدن، میزان فعالیت بدنی و سایر عوامل سلامت، تحلیل رابطهای روشن بین مصرف UPF و التهاب نشان داد. افرادی که در گروههای بالاتر مصرف قرار داشتند — کسانی که بین 60٪ تا 79٪ کالری روزانهشان از UPF تأمین میشد — بهطور معنیداری احتمال بیشتری داشت که سطح hs-CRP بالاتری داشته باشند نسبت به کسانی که کمترین سهم را از این غذاها مصرف میکردند. حتی مصرفکنندگان با سطح متوسط تا بالا (40٪ تا 59٪ کالری از UPF) نیز افزایش قابلتوجهی در خطر را نشان دادند.
این الگوها در مدلهای آماری مختلف پایدار باقی ماندند و دلالت دارند که ترکیب رژیم غذایی مدرن — نه فقط مجموع کالری — در ایجاد التهاب سیستمیک با شدت کم نقش دارد. نویسندگان مطالعه تأکید کردهاند که hs-CRP تستی ارزان، معتبر و متداول در ارزیابی خطر قلبیعروقی است، بنابراین یافتهها هم از منظر بالینی و هم از منظر سلامت عمومی اهمیت دارند.
علاوه بر این، پژوهشگران در تحلیلهای حساسیت و تقسیمبندی زیرگروهها، تلاش کردند تا نقش عوامل همخط مانند شرایط اقتصادی-اجتماعی، دسترسی به غذاهای تازه و الگوهای غذایی فرهنگی را نیز بررسی کنند تا تصویر جامعی از پیامدهای بهداشتی مصرف UPF ارائه دهند.
چرا التهاب برای سلامت بلندمدت مهم است
التهاب پاسخ ایمنی بدن به جراحت یا عفونت است. اما وقتی التهاب مزمن و از نوع خفیف و دائمی شود، مانند فرسایش آهستهای بر بافتها و اعضا اثر میگذارد. التهاب سیستمیک مزمن در طیف وسیعی از بیماریها نقش دارد: آترواسکلروز و حملات قلبی، دیابت نوع دوم، برخی سرطانها (از جمله افزایش موارد سرطان روده در بزرگسالان جوانتر) و حتی برخی اختلالات عصبیروانی.
پروتئین واکنشی سی-با حساسیت بالا (hs-CRP) توسط کبد تولید میشود و در پاسخ به مولکولهای پیامرسان التهابی افزایش مییابد. از منظر بالینی، افزایش hs-CRP با خطر بالاتر رویدادهای قلبیعروقی مرتبط است. از دید سلامت عمومی، رژیمی که بهطور مزمن hs-CRP را به سمت بالا هل دهد میتواند بار بیماریها را در سطح جمعیت در طول زمان افزایش دهد.
بهعلاوه، التهاب مزمن میتواند اثرات متابولیکی گستردهای داشته باشد: مقاومت به انسولین، اختلال در تنظیم لیپیدها، و تغییر در عملکرد اندوتلیال عروق که همگی در مسیر بیماریهای قلبیمتابولیک دخیلاند. بنابراین کاهش عوامل تغذیهای محرک التهاب میتواند از منظر پیشگیری اولیه برای سلامت جمعیت اهمیت ویژهای داشته باشد.
چه گروههایی در معرض بیشترین خطرند و چرا
مطالعه چند زیرگروه را شناسایی کرد که سیگنالهای التهابی بالاتری داشتند. بزرگسالان میانسال — بهویژه افرادی در دهه پنجاه زندگی — سطوح hs-CRP بالاتری مرتبط با مصرف UPF نشان دادند نسبت به بزرگسالان جوانتر. چاقی رابطه را بهشدت تشدید کرد: افرادی با وزن اضافی احتمال بسیار بیشتری داشتند که hs-CRP بالا داشته باشند در مقایسه با کسانی که وزن سالمی داشتند. سیگاریهای فعلی نیز نسبت به هرگز سیگار نکشیدهها نشانگرهای التهابی بالاتری داشتند.
بهطور جالب، وقتی سایر متغیرها کنترل شدند، مطالعه تفاوت معناداری بین افراد کمتحرک و کسانی که دستورالعملهای فعالیت را رعایت میکردند نشان نداد؛ این امر پیشنهاد میکند کیفیت رژیم غذایی تأثیری مستقل بر التهاب دارد که فراتر از سطح فعالیت بدنی است. البته ترکیب رژیم غذایی فقیر، چاقی و مصرف تنباکو ظاهراً ریسک را تشدید میکند و اثرات ترکیبی ایجاد میکند.
تحلیلهای فرعی همچنین اشاره داشتند که تفاوت در دسترسی به غذاهای تازه و سطح آموزش تغذیه میتواند نابرابریهای سلامت را میان جمعیتها تشدید کند؛ بهعبارت دیگر، گروههایی که دسترسی محدود به میوه، سبزی، غلات کامل و پروتئینهای کمفرآوریشده دارند، بیشتر در معرض آسیبهای ناشی از رژیمهای پر از UPF قرار میگیرند.
مکانیسمها و عوامل مؤثر
غذاهای فوقفرآوریشده برای ماندگاری طولانی، طعمآغازندگی قوی و سهولت مصرف بیش از حد طراحی شدهاند. معمولاً این محصولات پر از کربوهیدراتهای تصفیهشده، قندهای افزوده، چربیهای نامطلوب و سدیم هستند و درعینحال فاقد فیبر، ریزمغذیها و فیتوشیمیاییهای موجود در مواد غذایی کامل میباشند. همچنین این محصولات حاوی افزودنیها، تقویتکنندههای طعم و ترکیبات نوینی هستند که در رژیمهای سنتی کمتر دیده میشدند.
چند مسیر بیولوژیک محتمل میتواند UPFها را به التهاب مرتبط سازد: افزایش سریع قند و لیپیدهای خون پس از وعده غذایی، تغییر میکروبیوتای روده بهدلیل فرمولاسیونهای کمفیبر، افزودنیهای پروالتهابی، و استرس متابولیک ناشی از مصرف کالری بیش از حد. در طول زمان، این فرآیندها میتوانند نشانگرهای سیستمیک مانند hs-CRP را افزایش دهند و رشد بیماریهای کاردیومتابولیک را تسهیل کنند.
بعلاوه، برخی ترکیبات جدید در غذاهای صنعتی مانند امولسیفایرها و نگهدارندهها در مطالعات حیوانی و آزمایشگاهی با تغییر در پایداری سد روده و افزایش انتقال مولکولهای التهابی مرتبط بودهاند؛ اگرچه شواهد انسانی نیازمند گسترش و بررسیهای طولی بیشتر است. ترکیب همه این عوامل بیولوژیک و رفتاری توضیح میدهد چرا الگوهای غذایی مدرن میتوانند بهصورت سیستمیک اثرگذار باشند.
پیامدهای سلامت عمومی و تشبیه به تنباکو
نویسندگان تحلیل با احتیاط شباهتی میان شیوع UPFها و رشد تاریخی مصرف تنباکو ترسیم میکنند. کنترل استعمال دخانیات دههها تحقیق، راهکارهای سلامت عمومی و اصلاح سیاستی نیاز داشت تا با مقاومت صنعتی مقابله شود. تیم پژوهشی پیشنهاد میکند که اقدامی هماهنگ و چندوجهی — شامل بهبود برچسبگذاری، کاهش افزودنیهای مضر، سیاستهایی برای تشویق مصرف غذای کامل در مدارس و برنامههای کمکی — ممکن است برای کاهش مصرف UPF و پیامدهای بلندمدت آن ضروری باشد.
مهم این است که دسترسی و قابلپرداخت بودن تعیینکننده انتخابها هستند. بسیاری از جوامع با موانعی در دسترسی به غذاهای کامل و مقرونبهصرفه روبهرو هستند و هر پاسخ مؤثر باید آموزش را با تغییرات ساختاری در محیط غذایی ترکیب کند تا انتخابهای سالمتر تسهیل شود.
از منظر سیاستگذاری، ابزارهایی مانند مالیات بر محصولات پرقند یا پرچرب، یارانه برای میوه و سبزی و استانداردهای تغذیهای در مراکز آموزشی و عمومی میتوانند به کاهش مصرف UPF کمک کنند. تجربه تاریخی در کنترل تنباکو نشان میدهد که ترکیبی از شواهد علمی، آگاهی عمومی و اقدامات قانونی میتواند تغییرات ساختاری پایدار ایجاد کند.
دیدگاه کارشناسی
«سیگنالی که غذاهای فوقفرآوریشده را به التهاب سیستمیک مرتبط میسازد، بهتدریج غیرقابلانکار میشود»، دکتر مایا ال. گرانت، اپیدمیولوژیستی که در حوزه رژیم و بیماریهای مزمن پژوهش میکند، میگوید. «هرچند یک مطالعه منفرد اثبات علیت نیست، ارتباطات مکرر در نمونههای بزرگ و نماینده کشوری نشان میدهد که این محصولات در مسیرهای زیستی مشارکت دارند که خطر بیماری را افزایش میدهند. مراجعهکنندگان بالینی میتوانند با بیمار درباره الگوهای غذایی صحبت کنند و از سیاستهایی حمایت نمایند که گزینههای سالمتر را در دسترستر میکنند.»
دکتر گرانت اضافه میکند: «کاهش مصرف UPF و افزایش مصرف غذاهای کامل — میوهها، سبزیجات، حبوبات و غلات کامل — میتواند استرس متابولیک را کاهش داده و به مرور شاخصهای التهابی مانند hs-CRP را پایین بیاورد.»
این مطالعه پیام سادهای برای سلامت عمومی را در دل زیستشناسی پیچیدهای تقویت میکند: آنچه میخوریم تنها به کالری و وزن مربوط نیست، بلکه به فرایندهای آهسته و نامرئی مربوط است که پایه بسیاری از بیماریهای شایع و جدی را تشکیل میدهند. در حالی که پژوهشگران و سیاستگذاران به ارزیابی اثرات درازمدت رژیمهای فوقفرآوریشده ادامه میدهند، پزشکان و مصرفکنندگان میتوانند از اطلاعات بیومارکری مانند hs-CRP و راهنماییهای تغذیهای موجود برای اتخاذ انتخابهای آگاهانهتر استفاده کنند.
از منظر علمی، ادامه ردیابی مخاطرات مرتبط با UPF نیازمند مطالعات طولی بیشتر، مداخلات تصادفی و تحلیلهای مکانیسمی است تا بتوان علیت بالقوه و مسیرهای بیولوژیک دقیق را روشن کرد. در مقابل، از منظر سلامت عمومی و بالینی، اتخاذ تدابیر احتیاطی — همانند کاهش مصرف این محصولات و ارتقای دسترسی به غذاهای سالم — گام معقول و مستندی بهنظر میرسد.
منبع: scitechdaily
ارسال نظر