11 دقیقه
تحقیقات تازهای که روی جمعیت بزرگی از شرکتکنندگان در یک کوهورت بریتانیایی انجام شده، نشان میدهد که مصرف هم نوشیدنیهای شیرینشده با قند و هم انواع کمقند یا بدون قند میتواند با شیوع بالاتر بیماری استئاتوتیک کبد مرتبط با اختلالات متابولیک (MASLD) و افزایش چربی کبد همراه باشد. نتیجه این مطالعه این تصور عمومی را که نوشابههای «رژیمی» یا «بدون کالری» بیخطرند به چالش میکشد و آب را بهعنوان یک جایگزین محافظتکننده معرفی میکند.
یافتهها نشان میدهد که هم نوشیدنیهای معمولی شیرینشده و هم نوشیدنیهای شیرینشده با شیرینکنندههای مصنوعی ممکن است خطر ابتلا به کبد چرب را افزایش دهند. حتی مصرف نسبتاً کم این محصولات هم با افزایش مقدار چربی کبد و برخی شاخصهای مرگومیر مرتبط بوده است، که اهمیت بازنگری در توصیههای تغذیهای و بهداشتی را برجسته میکند.
دادههای گسترده، سیگنال روشن: نتایج اصلی مطالعه
در این پژوهش، محققان دادههای رژیمی و سلامت 123,788 شرکتکننده از بانک زیستی بریتانیا (UK Biobank) را بررسی کردند که همهٔ آنها در آغاز مطالعه سابقه بیماری کبدی نداشتند. میزان مصرف نوشیدنیها از طریق پرسشنامههای تغذیهای 24 ساعته متعدد ثبت شد و شرکتکنندگان بهطور میانگین به مدت 10.3 سال پیگیری شدند. در طی این دوره، 1,178 نفر با تشخیص MASLD مواجه شدند و 108 نفر بر اثر علل مرتبط با کبد فوت کردند؛ این ارقام نشاندهنده بار کاملاً قابلتوجه بیماریهای کبدی در یک جمعیت بزرگ است.
مطالعه نشان داد که مصرف روزانهٔ بیش از تقریباً 250 گرم (مشابه یک قوطی معمولی) از هر یک از انواع نوشیدنیهای شیرینشده با قند (SSBs) یا نوشیدنیهای کمقند/بدون قند (LNSSBs) با افزایش چشمگیر خطر MASLD همراه بوده است. نسبتهای خطر (hazard ratios) تقریباً افزایش حدود 60٪ برای LNSSBs (HR 1.599) و حدود 50٪ برای SSBs (HR 1.469) را نشان دادند. هر دو گروه نوشیدنی با شاخصهای بالاتر چربی کبد نیز همبستگی داشتند. نکتهٔ قابل توجه اینکه، تنها LNSSBs در این کوهورت با مرگومیر مرتبط با کبد ارتباط آماری معنیداری نشان داد.

چگونه ممکن است نوشیدنیهای «رژیمی» به کبد آسیب بزنند؟
در نگاه اول، نتایج ممکن است غیرمنتظره به نظر برسد؛ زیرا نوشیدنیهای کمکالری یا بدون قند غالباً بهعنوان جایگزینهای سالمتر تبلیغ میشوند. اما هم نویسندگان مطالعه و هم تحقیقات پیشین مکانیسمهای زیستی ممکن را مطرح کردهاند که میتواند این رابطه را توضیح دهد. از منظر علمی، چندین مسیر بیولوژیک محتمل وجود دارد که میتواند نشان دهد چرا هر دو نوع نوشیدنی — با شکر و بدون شکر — ممکن است بر سلامت کبد تأثیر منفی بگذارند.
نوشیدنیهای شیرینشده با قند (SSBs)
- ایجاد جهشهای سریع قند خون و افزایش ناگهانی انسولین که میتواند متابولیسم کربوهیدراتها را به سمت ذخیرهٔ چربی در کبد سوق دهد.
- ترویج افزایش وزن مرکزی و بالا رفتن اسید اوریک؛ هر دو عامل با تجمع چربی کبد ارتباط دارند و میتوانند التهاب کبدی و مقاومت به انسولین را تشدید کنند.
جایگزینهای کمقند و بدون قند (LNSSBs)
- ممکن است میکروبیوم روده را تغییر دهند؛ تغییرات ترکیببندی باکتریهای روده میتواند متابولیسم میزبان را دگرگون کند و به نفع ذخیرهٔ چربی در کبد عمل کند.
- میتواند سیگنالهای سیری را مختل کند، اشتیاق به مزهٔ شیرین را افزایش دهد و حتی با وجود کالری کم، پاسخهای انسولینی یا متابولیک را تحریک کند که در درازمدت ممکن است به دیسمتابولیسم منجر شود.
نویسندهٔ اصلی، لیه لیو (Lihe Liu)، تأکید کرده است که تحلیل جدید «تصور متداول دربارهٔ بیضرر بودن نوشیدنیهای رژیمی را به چالش میکشد.» گروه تحقیق خاطرنشان کرد که حتی مصرف نسبتاً کم — حدود یک قوطی در روز — برای آشکارسازی افزایش خطر MASLD در این مجموعه داده کافی بوده است؛ این نکته اهمیت بازاندیشی در توصیههای تغذیهای افراد را نشان میدهد.
جایگزین ساده: آب، کاهشدهندهٔ خطر
یکی از قابلاجراترین و سادهترین نتایج این مطالعه این بود که جایگزینی آب بهجای هر یک از SSBs یا LNSSBs با کاهش معنیداری در خطر MASLD همراه بود. بر اساس تحلیل جایگزینی مضامین رژیمی (substitution analysis)، جایگزین کردن نوشیدنیهای شیرینشده با قند توسط آب، خطر را حدود 12.8٪ کاهش داد، در حالی که عوض کردن نوشیدنیهای مصنوعیشده توسط آب خطر را تقریباً 15.2٪ کاهش داد. در مقابل، تعویض SSBs با LNSSBs (یا بالعکس) مزیت روشنی نشان نداد؛ یعنی انتقال از یک نوع نوشیدنی شیرین به نوع دیگر احتمالاً فایدهٔ قابلتوجهی برای کاهش خطر کبد چرب ندارد.
این نتایج پیام روشنی برای سیاستها و دستورالعملهای بهداشت عمومی دارد: کاهش مصرف همزمان نوشیدنیهای شیرینشده با قند و انواع رژیمی یا بدون قند باید بهعنوان بخشی از برنامههای پیشگیری از بیماریهای قلبی-متابولیک و بیماریهای کبدی مورد توجه قرار گیرد. آب بهعنوان گزینهٔ کمهزینه، در دسترس و بیخطر بهوضوح در این مطالعه برجسته شده است و میتواند بهعنوان پیشفرض ایمن برای انتخاب نوشیدنیها توصیه شود.
پیامدها برای سلامت عمومی و جهتگیریهای پژوهشی
MASLD که پیشتر با عنوان بیماری کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) شناخته میشد، اکنون تخمین زده میشود که حدود یکسوم جمعیت جهانی را تحت تأثیر قرار داده و یکی از علل در حال رشد بیماریها و مرگومیر مرتبط با کبد است. با شیوع فزایندهٔ چاقی و اختلالات متابولیک، بار بیماریهای کبدی مرتبط با متابولیسم بهطور پیوسته در حال افزایش است و از این رو هر عامل رفتاری قابل اصلاح—از جمله نوع و مقدار نوشیدنیهای مصرفی—اهمیت بالایی دارد.
نویسندگان مطالعه خواستار پژوهشهای طولانیمدتتر، آزمایشی (randomized) و مطالعات ژنتیکی شدهاند تا بتوان دلایل علی (causality) را بهتر بررسی کرد و تعاملات بین قندها، شیرینکنندهها، میکروبیوم روده و مسیرهای متابولیک را تبیین نمود. مطالعات متقاطع یا مشاهدهای مانند این قوی هستند اما محدودیتهایی دارند؛ از جمله امکان وجود عوامل مخدوشکنندهٔ باقیمانده (residual confounding)، خطاهای اندازهگیری در ثبت رژیم غذایی و این حقیقت که رابطهٔ علت و معلولی را نمیتوان بهطور قطعی اثبات کرد.
با وجود این محدودیتها، از دید بالینی و برای مصرفکنندگان، توصیهٔ محتاطانه این است که آب را بهعنوان گزینهٔ ترجیحی انتخاب کنند. پزشکان، کارشناسان تغذیه و سیاستگذاران بهداشت عمومی میتوانند این یافتهها را در تدوین راهنماییها و کمپینهای آموزشی در نظر بگیرند تا کاهش مصرف نوشیدنیهای حاوی قند و شیرینکنندههای مصنوعی را ترویج دهند. همزمان، لازم است تحقیقات بیشتری روی مکانیسمها، دوز-پاسخ (dose-response) و تفاوتهای جمعیتی (از جمله سن، جنس، مشخصات ژنتیکی و وضعیت متابولیک پایه) انجام شود تا راهنماییهای دقیقتر و مبتنی بر شواهد قوی تولید شود.
نگاهی دقیقتر به نکات فنی و شواهد زمینهای
برای ارائهٔ زمینهٔ علمی دقیقتر، لازم است چند نکتهٔ فنی و روششناختی را مورد توجه قرار دهیم: اول اینکه این مطالعه از دادههای بانک زیستی بریتانیا استفاده کرده است—یک منبع بزرگ و غنی از اطلاعات سلامت و سبک زندگی—که امکان پیگیری طولی و تجزیه و تحلیل در نمونهٔ بزرگ را فراهم میآورد. دوم، استفاده از پرسشنامههای 24 ساعته غذایی چندگانه به کاهش خطای اندازهگیری رژیم غذایی کمک میکند اما نمیتواند آن را بهطور کامل حذف نماید؛ گزارشهای خوداظهاری همیشه با حدی خطا همراه هستند.
سوم، تحلیلهای آماری این مطالعه نسبتهای خطر تعدیلشده را گزارش دادهاند که برای فاکتورهای شناختهشدهٔ مخدوشکننده (مانند سن، جنس، شاخص تودهٔ بدن، فعالیت بدنی، مصرف الکل و سایر مشخصات رژیمی) تنظیمشدهاند؛ با این حال، امکان وجود عوامل مخدوشکنندهٔ ناشناخته یا نادیدهگرفتهشده همیشه وجود دارد. چهارم، نتایج قابلتفسیر در چارچوب خطر نسبی هستند؛ بهعبارتی افزایش درصد در خطر رابطهٔ مستقیم با خطر مطلق در جمعیتهای متفاوت دارد و باید در قالب کل بار بیماری و پیامدهای بالینی تفسیر شود.
در سطح مولکولی، شواهد تجربی در مدلهای حیوانی و برخی مطالعات انسانی کوچک حمایتکنندهٔ نقش شیرینکنندههای مصنوعی در تغییر میکروبیوم و متابولیسم گلوکز هستند؛ با این حال، تنوع در انواع شیرینکنندهها (آسپارتام، سوکرالوز، آسهسولفام و غیره) و دوزهای مصرفی و تفاوتهای بین انواع نوشیدنیها نیازمند بررسیهای جداگانه است. از سوی دیگر، مصرف شکر و فروکتوز صنعتی بهویژه با لیپوجنز درونکبدی (de novo lipogenesis) و تجمع تریگلیسیرید کبدی مرتبط است، که مسیر بیولوژیکی واضحی برای اثرات منفی SSBs فراهم میآورد.
پیشنهادهای عملی برای مصرفکنندگان و کلینیسینها
با توجه به شواهد فعلی و نتایج این مطالعه، چند توصیهٔ عملی میتواند به خوانندگان کمک کند تا انتخابهای آگاهانهتری دربارهٔ نوشیدنیها داشته باشند:
- آب را بهعنوان نوشیدنی روزمرهٔ اولویتدار در نظر بگیرید؛ در صورت نیاز به طعم، از برش لیمو یا میوههای تازه استفاده کنید تا از اضافه کردن شکر یا شیرینکنندههای مصنوعی پرهیز شود.
- مصرف نوشیدنیهای شیرینشده با شکر (SSBs) را محدود کنید؛ بهویژه در افراد دارای اضافهوزن، دیابت یا سابقه خانوادگی بیماری کبدی.
- نسبت به نوشیدنیهای «بدون قند» یا «رژیمی» نیز احتیاط کنید؛ کاهش کالری بهمعنای بیخطر بودن کامل نیست و ممکن است اثرات متابولیک نامطلوبی داشته باشند.
- توصیههای تغذیهای را متناسب با وضعیت فردی تنظیم کنید؛ برای بیماران با نارسایی مزمن کلیه، دیابت کنترلنشده یا بیماری کبدی پیشرفته، مشورت با تیم پزشکی ضروری است.
در نهایت، انتخابهای فردی در سطح گستردهٔ جمعیتی میتواند تأثیر قابلتوجهی بر بار بیماریهای مزمن، از جمله MASLD، داشته باشد؛ بنابراین سیاستهای عمومی مانند مالیات بر نوشابههای شیرین، محدودیت بازاریابی برای کودکان و دسترسی بهتر به آب سالم میتواند راهکارهای مکمل مؤثری باشد.
محدودیتها و مسیرهای پژوهشی آینده
اگرچه این مطالعه اطلاعات ارزشمندی ارائه میدهد، اما محدودیتهایی هم دارد که باید در تفسیر نتایج مدنظر قرار گیرند. ماهیت مشاهدهای مطالعه اجازهٔ تعیین رابطهٔ علّی را به صورت قطعی نمیدهد. نیاز به مطالعات تصادفی کنترلشده و تحلیلهای ژنتیکی (مانند Mendelian randomization) وجود دارد تا بتوان از جهتگیری رابطهٔ علت و معلولی مطمئنتر شد. همچنین بررسی انواع مختلف شیرینکنندههای مصنوعی بهطور تفکیکشده، مطالعات دوز-پاسخ و تعاملات با فاکتورهای ژنتیکی یا میکروبیوم روده میتواند دانش را عمیقتر کند.
افزون بر این، مطالعات بیننسلی و طولی که اثرات مصرف از کودکی تا بزرگسالی را دنبال کنند اهمیت دارد؛ زیرا عادات مصرفی در اوایل زندگی میتواند الگوهای متابولیک را شکل دهد و خطر ابتلا به بیماریهای مزمن در بلندمدت را تغییر دهد. در سطح سیاستی، ارزیابی تأثیر اقدامات اجرایی مانند مالیاتگذاری، برچسبگذاری غذایی و محدودیت تبلیغات بر رفتار مصرفکننده و بار MASLD میتواند اطلاعات عملی برای برنامهریزان سلامت عمومی فراهم نماید.
خلاصه و پیام نهایی
مطالعهٔ بزرگ انجامشده روی بانک زیستی بریتانیا نشان میدهد که هر دو نوع نوشیدنیهای شیرینشده—چه با قند و چه با شیرینکنندههای مصنوعی—با افزایش خطر MASLD و بالاتر بودن شاخصهای چربی کبد ارتباط دارند و جایگزینی آب بهجای این نوشیدنیها با کاهش معنیدار خطر همراه است. این یافتهها بر اهمیت پرهیز از مصرف مکرر نوشیدنیهای شیرینشده تأکید دارند و آب را بهعنوان گزینهٔ ایمن و مؤثر در پیشگیری از بیماریهای کبدی و اختلالات متابولیک توصیه میکنند. برای تصمیمگیریهای بالینی و سیاستگذاری سلامت عمومی، نیاز به تحقیقات تکمیلی و مطالعات تصادفی بلندمدت وجود دارد، اما در سطح فردی، کاهش مصرف نوشیدنیهای شیرین و انتخاب آب، گام ساده و مؤثری است.
منبع: scitechdaily
ارسال نظر