10 دقیقه
واقعاً چه کسی هزینه ساخت تیلی نورود را پرداخت کرد؟
داستان تیلی نورود — بازیگر مصنوعی مبتنی بر هوش مصنوعی که بحثهای گستردهای را در هالیوود و بخش تولید محتوای تصویری بریتانیا برانگیخت — وارد مرحله جدیدی شده است. ایلین ون در ولدن، تکنولوژیستی که پشت این پروژه قرار دارد، بهطور علنی اعلام کرده است که بودجه مؤسسه فیلم بریتانیا (BFI) برای توسعه آواتار تیلی نورود بهکار نرفته است. او میگوید توسعه این محصول از طریق شرکت جداگانهای به نام Xicioa و همچنین با سرمایه شخصی خود تأمین شده است، در حالی که شرکت قبلی او، Particle6، کمکهزینهای مجزا از BFI دریافت کرده بود که هدف آن رشد بینالمللی اعلام شده بود.
این تمایز اهمیت دارد. وقتی اولینبار خبر منتشر شد، بسیاری از بازیگران، نمایندگان صنفی و صداهای مؤثر در صنعت نگران استفاده از پول عمومی برای توسعه فنآوریهایی شدند که ممکن است جایگزین اجراکنندگان انسانی شود، بهویژه بازیگرانی که در مراحل ابتدایی حرفه خود قرار دارند. این بحث یادآور جنجالهای پیشین است: بازآفرینی دیجیتال بازیگران در پروژههای تجاری سینمایی و همچنین پذیرش نامطمئن شباهتهای مصنوعی در تبلیغات و سرگرمی.
ون در ولدن توضیح داده است که کمکهزینه 120,000 پوندی Particle6 از صندوق UK Global Screen Fund (که در نوامبر 2023 اعطا شده بود) بهصورت صریح برای توسعه کسبوکار بینالمللی اختصاص یافته بود — شرکت در بازارهای خارجی، اخذ حقوق مالکیت فکری (IP) و استخدام کارکنان برای فعالیتهای بینالمللی — و نه برای خلق استعدادهای مبتنی بر هوش مصنوعی. BFI نیز تأیید کرده است که این اعطای مالی به Particle6 مستقل از تشکیل بعدی Xicioa و رونمایی عمومی از تیلی نورود در نیمه سال 2025 بوده است.
زمینهٔ صنعتی و دلیل اهمیت موضوع
بازیگران هوش مصنوعی و اینفلوئنسرهای مجازی بخشی از روند رو به رشد فناوری در صنعت سرگرمی هستند. استودیوها و آژانسهای تبلیغاتی در حال آزمون سازندگان مصنوعی در کمپینهای اجتماعی، تیزرهای تبلیغاتی و ترویج سریالها هستند. اما وقتی مؤسسات عمومی یا نهادهای فرهنگی ظاهراً بخشی از بودجه چنین ابتکاراتی را تأمین میکنند، بازی متفاوت میشود. گزارش BFI در ژوئن 2025 تحت عنوان «هوش مصنوعی در بخش نمایش: دیدگاهها و مسیرهای پیش رو» بر ادغام اخلاقی و شفاف AI تأکید کرده است — و همین راهنمایی به نقطهٔ مرکزی این بحث تبدیل شده است.

اگر این لحظه را با درگیریهای پیشین صنعت مقایسه کنیم، میبینیم موضوعات مشابهی مطرح شدهاند: بازسازی دیجیتال بازیگران در آثار پرفروش، و تصمیمهای سیاستی اخیر شرکتهای فناوری برای محدود کردن تولید تصاویر الگوبرداریشده از شخصیتهای عمومی. هر یک از این وقایع، بخش تولید را وادار کردهاند که میان نوآوری و حمایت از حقوق هنرمندان و امنیت شغلی تعادل برقرار کند.
در پشت صحنه، Particle6 که در سال 2015 تأسیس شده و از سوی Channel 4 و Creative UK پشتیبانی دریافت کرده است، اکنون خودش را بهعنوان یک شرکت تولید مبتنی بر هوش مصنوعی معرفی میکند، در حالی که Xicioa بهعنوان استودیویی برای استعدادهای AI فعالیت میکند. ون در ولدن میگوید مالکیت فکری (IP) مرتبط با تیلی نورود متعلق به Xicioa است و Particle6 بهعنوان پیمانکار خدماتی ارائه کرده است.
مارکو جنسن، تاریخنگار سینما، میگوید: "تمایز میان گسترش تأمینشده توسط گرنت و توسعه محصول تأمینشده بهصورت خصوصی، برای شفافیت حیاتی است. مخاطبان و اجراکنندگان نیازمند خطوط حسابرسی روشن زمانی هستند که فناوریهای جدید وارد فرایند تولید میشوند." این نگاه بر مسئله مسئولیتپذیری تأکید دارد: چه نهادی پاسخگوی تصمیمات فنی، اخلاقی و قراردادی است.
منتقدان فراخوانی برای استانداردهای صنعتی شفافتر داشتهاند: چه کسی مالک یک بازیگر مصنوعی است، حقوق شباهت چگونه محافظت میشود و چه مکانیسمهایی برای تضمین امنیت شغلی بازیگران انسانی وجود دارد؟ از سوی دیگر، حامیان میگویند استعدادهای مصنوعی میتوانند امکانات خلاقانه جدیدی ایجاد کنند — ژانرهای نو در روایتگری، بازاریابی مقرونبهصرفهتر و اجراهایی که بهصورت 24/7 در دسترس هستند — مشروط بر اینکه مقررات مناسبی برای استفاده مسئولانه وضع شود.
تیلی نورود بهعنوان نمادی تبدیل شده است که در تقاطع هنر، فناوری و تأمین مالی عمومی قرار دارد. بهجای یک پاسخ ساده دربارهٔ اینکه «چه کسی برای چه چیزی پرداخت کرده»، این پرونده نشان میدهد که استارتاپها چگونه سریع جهتگیریهای خود را تغییر میدهند، مالکیت فکری چگونه میان نهادها منتقل میشود و چرا شفافیت برای اعتماد عمومی اهمیت دارد.
فارغ از اینکه بازیگران هوش مصنوعی را ابزارهای خلاقانه ببینیم یا تهدیدی وجودی برای اجراکنندگان، داستان تیلی نورود یک مطالعهٔ موردی ارزشمند درباره حاکمیت، اخلاق و آینده روایتگری تصویری است.
یادداشتی کوتاه: پرسشهای زیادی درباره قراردادها، رضایت (consent) و حقوق نشر (کپیرایت) هنوز بیپاسخ ماندهاند — حوزههایی که بهاحتمال زیاد تنظیمکنندگان و صنعت باید در زمان کوتاهی به آنها بپردازند.
برای درک بهتر اهمیت و تبعات این موضوع، لازم است مولفههای مختلف را تفکیک کنیم: منابع مالی، مالکیت فکری، فرآیندهای تولید فنی، و چارچوبهای قانونی و اخلاقی. در ادامه هر یک از این ابعاد را با جزئیات بیشتر بررسی میکنیم تا تصویر کاملتری از آنچه در جریان است بهدست آید.
منابع مالی و نحوه تخصیص بودجه
در بسیاری از پروژههای فناوری-هنری، تشخیص اینکه پول عمومی صرف پژوهش بنیادی، توسعه محصول یا بازاریابی شده است، اهمیت دارد. در این مورد خاص، تمایز میان بودجهٔ اعطاشده به Particle6 و سرمایهگذاری خصوصی که برای Xicioa صرف شده است، محور بحث قرار گرفته است. کمکهای BFI معمولاً برای تقویت توانمندیهای صنعتی، حضور در بازارهای بینالمللی و توسعه شبکههای خلاق اختصاص مییابند؛ در حالی که ساخت یک محصول تجاری مبتنی بر هوش مصنوعی میتواند از منابع خصوصی یا سرمایهگذاری مؤسسین تأمین شود.
این نوع تفکیک شفافیت را افزایش میدهد و امکان پاسخگویی عمومی را فراهم میسازد: اگر بودجهٔ عمومی در توسعه یک فناوری بهکار رفته باشد که به کاهش فرصتهای شغلی منجر شود، بحث درباره مسئولیت اجتماعی و تعدیل سیاستها ضروری خواهد بود.
مالکیت فکری و ساختار شرکتها
مالکیت IP موضوع کلیدی دیگری است. ون در ولدن اعلام کرده است که مالکیت تیلی نورود در اختیار Xicioa است و Particle6 مطابق قرارداد خدماتی نقش پشتیبانی داشته است. انتقال مالکیت فکری میان شرکتهای مختلف، بهویژه وقتی که صاحبان و مدیران مشترک هستند، میتواند باعث پیچیدگی در شفافیت مالی و حقوقی شود. قراردادهای انتقال IP، سهمبندی درآمدها و توافقهای لیسانس همگی باید بهروشنی مشخص شوند تا از سوءتفاهم و اختلافات حقوقی جلوگیری شود.
فرآیندهای فنی تولید بازیگر مصنوعی
تولید یک شخصیت دیجیتال مانند تیلی نورود معمولاً شامل چند لایه فنی است: طراحی مفهومی و مدل سهبعدی، ضبط دادههای حرکتی و صوتی برای همگردانی (motion capture و voice modelling)، آموزش مدلهای یادگیری عمیق با مجموعه دادههای تصویری و صوتی، و پیادهسازی سیستمهای تولید محتوا برای تعامل در شبکههای اجتماعی یا اجراهای ازپیشتولیدشده. هر کدام از این مراحل میتواند نیازمند سرمایه و تخصص جداگانه باشد و نگرانیهای متفاوتی را از منظر حقوقی، حریم خصوصی و اخلاقی مطرح کند.
بهعنوان مثال، منشأ دادههای آموزشی (تصاویر و صدا) و نحوه کسب رضایت از دارندگان این دادهها یکی از مسائلی است که میتواند به مناقشات حقوقی منجر شود. همچنین مسائل مربوط به کیفیت مدلها، سوگیریهای دادهای و شفافیت در روشهای تولید محتوا از دیدگاه اخلاقی اهمیت دارد.
دیدگاههای بینالمللی و تنظیمگری
این موضوع محدود به بریتانیا نیست؛ در سطح بینالمللی نیز کشورها و شرکتهای بزرگ فناوری سیاستهایی برای محدودسازی استفاده بدون مجوز از شباهت افراد یا تولید چهرههای مصنوعی اتخاذ کردهاند. نمونههایی از واکنش شرکتها شامل محدودیت در تولید تصاویر شخصیتهای عمومی یا توسعه ابزارهایی برای علامتگذاری محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی است. تنظیمکنندگان دولتی نیز در حال بررسی چارچوبهای حقوقی هستند که شامل حقوق تصویری، قوانین کار و حفاظت از دادهها میشود.
این نگرانیها باعث شده تا برخی از فعالان صنعت خواستار یک استاندارد بینالمللی برای مالکیت و استفاده از بازیگران مصنوعی شوند؛ استانداردی که حقوق هنرمندان، شفافیت مالی و الزامات اخلاقی را بهطور هماهنگ پوشش دهد.
پیامدها برای بازار کار و فرصتهای خلاقانه
یکی از نگرانیهای عمده مخاطبان این است که آیا بازیگران مصنوعی میتوانند مشاغل انسانی را جایگزین کنند. پاسخ کوتاه این است: احتمالا در برخی کاربردها بله، اما در سطح کلی، احتمالاً ترکیبی از همکاری انسان و هوش مصنوعی بهوجود خواهد آمد. بازیگران انسانی مزایای غیرقابلتقلیدی مانند حساسیتهای ظریف عاطفی، تواناییهای بداههپردازی و ارتباط انسانی را به همراه دارند؛ در حالی که بازیگران مصنوعی میتوانند در پروژههای کمهزینهتر، تبلیغات دیجیتال و محتوای پیوسته نقشآفرینی کنند.
از دیدگاه خلاقانه، حضور شخصیتهای مصنوعی میتواند به آزمایش فرمها و سبکهای نو در روایت کمک کند: شخصیتهایی که همیشه در دسترساند، میتوانند تعاملات جدیدی با مخاطب ایجاد کنند یا در پروژههای بینرسانهای بهعنوان عناصر مستقل عمل کنند. اما این فرصتها باید با سیاستهایی همراه شوند که از حقوق و معیشت هنرمندان انسانی محافظت کند.
پیشنهادات برای صنعت و سیاستگذاران
- شفافسازی مالی: انتشار گزارشهای دقیق درباره منابع و هزینههای مربوط به توسعه بازیگران مصنوعی از سوی شرکتها و نهادهایی که بودجه عمومی دریافت کردهاند.
- قوانین مالکیت فکری: تدوین دستورالعملهای مشخص برای انتقال IP میان شرکتها و استفاده از شباهتهای دیجیتال.
- قوانین رضایت و حریم خصوصی: شفافسازی درباره منشأ دادههای آموزشی و کسب رضایت از افراد مرتبط.
- حمایت از نیروی کار: توسعه برنامههایی برای آموزش مجدد بازیگران و نیروهای خلاق تا بتوانند با ابزارهای جدید همکاری کنند.
- استانداردهای شفافیت فنی: الزام به علامتگذاری محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی و انتشار اطلاعاتی درباره روشهای تولید محتوا.
این پیشنهادها میتوانند به ایجاد تعادلی میان نوآوری و حمایت از حقوق انسانی کمک کنند، بهویژه اگر از سوی نهادهای بینالمللی و مؤسسات فرهنگی مانند BFI مورد تأیید و اجرا قرار گیرند.
نتیجهگیری
پرونده تیلی نورود بیش از آنکه صرفاً پرسشی درباره پرداخت هزینه داشته باشد، دریچهای به مجموعهای از مسائل پیچیدهٔ فنی، حقوقی و اخلاقی میگشاید که صنعت سرگرمی در آستانهٔ آن قرار دارد. شفافیت در منابع مالی، وضوح در مالکیت فکری، و چارچوبهای مقرراتی که از هنرمندان انسانی محافظت کند، از ملزومات گذار مسئولانه به عصر تولید محتوای مبتنی بر هوش مصنوعی هستند.
در ادامهٔ این بحث، لازم است که بازیگران اصلی — از سازندگان و سرمایهگذاران گرفته تا نهادهای دولتی و اتحادیههای صنفی — در میز گفتوگو بنشینند و راهحلهایی عملی برای تضمین نوآوری مسئول و حفاظت از حقوق انسانی تدوین کنند. تنها از این طریق است که میتوان از مزایای تکنولوژیهای نوین بهره برد و در عین حال آسیبهای اجتماعی و اقتصادی احتمالی را کاهش داد.
منبع: deadline
ارسال نظر