اسکارلت یوهانسون درباره شایعات بازی در تانگلد دیزنی

واکنش محتاطانه اسکارلت یوهانسون به شایعات بازی در نقش مادر گوتل در بازسازی لایواکشن «تانگلد» دیزنی؛ بررسی زمینه هنری، نقش مادر گوتل، استراتژی دیزنی و امکانات خلاقانه این بازسازی.

نظرات
اسکارلت یوهانسون درباره شایعات بازی در تانگلد دیزنی

8 دقیقه

واکنش اسکارلت یوهانسون به شایعات انتخاب بازیگر برای تانگلد

اسکارلت یوهانسون به‌طور نسبتاً محتاطانه وارد بحث پیرامون پروژه پرمدت و زنده‌سازی شده دیزنی، تانگلد (Tangled)، شده است — اما او مراقب است که این موضوع را قطعی اعلام نکند. در یک مصاحبه اخیر، هنگامی که از او درباره گزارش‌هایی پرسیده شد که ممکن است نقش مادر گوتل (Mother Gothel) را بازی کند، یوهانسون نه نظر مثبت و نه تکذیب صریحی ارائه داد؛ در عوض او با لحنی محافظه‌کارانه گفت که «هر چیزی ممکن است» و افزود به ویژه از چشم‌انداز همکاری با کارگردان مایکل گریسی (Michael Gracey) هیجان‌زده است. این تردید کنترل‌شده نشان می‌دهد که یوهانسون از روند انتخاب نهایی و جزئیات تولید آگاهانه فاصله می‌گیرد و ترجیح می‌دهد ابتدا درباره عناصر خلاقانه و ساختاری پروژه اطلاعات بیشتری کسب کند؛ عاملی که در شایعات بازیگری سطح بالا متداول است و در فضای خبرسازی سینمای هالیوود معمولاً به کنترل انتظارات طرفداران و رسانه‌ها کمک می‌کند.

این واکنش سنجیده، نمونه‌ای از رفتار بازیگران پرآوازه است در زمانی که دیزنی در حال بازطراحی آرشیو انیمیشن‌های خود برای تماشاگران نسل جدید و مخاطبان بین‌المللی است. علاقه یوهانسون به همکاری با گریسی — کارگردانی که بیشتر به‌خاطر موزیکال بصری و پرزرق‌وبرق The Greatest Showman شناخته می‌شود — نشان می‌دهد استودیو احتمالاً دنبال رویکردی سینمایی و جلوه‌محور برای روایت راپونزل است تا صرفاً بازتکرار کوچک‌مقیاس. این جهت‌گیری به سمت تولیدات «اسپکترکل» (spectacle) معمولاً با سرمایه‌گذاری سنگین در طراحی صحنه، جلوه‌های بصری، موسیقی و بازیگری که وزن نقش‌های منفی را نیز بالا می‌برد، همراه است؛ موضوعی که در بحث‌های مربوط به بازسازی فیلم‌های زنده دیزنی (live-action remakes)، از جمله جنبه‌های کلیدی در برنامه‌ریزی بازاریابی و بودجه‌بندی به شمار می‌آید. از منظر بازیگری و انتخاب نقش، پیوستن نامی مثل اسکارلت یوهانسون به پروژه می‌تواند هم از نظر بازاریابی و هم از نظر عمق دراماتیک تأثیر قابل‌توجهی داشته باشد، زیرا بازیگران باتجربه معمولاً قادرند ابعاد تازه‌ای به کاراکترهای کلاسیک اضافه کنند و توجه گسترده‌تری از رسانه‌ها و مخاطبان جذب نمایند.

چرا مادر گوتل اهمیت دارد

مادر گوتل قلب عاطفی و روان‌شناختی تعارض در تانگلد است: شخصیتی کنترل‌گر و وسواسی که راپونزل را ربوده و او را به مدت هجده سال در اسارت نگه می‌دارد. در انیمیشن اصلی سال 2010، دونا مورفی (Donna Murphy) با ترکیبی از تهدید نمایشی و اغواگرایی دستکاری‌گرانه، صدای گوتل را به تصویر کشید و این نقش را به نمادی از ترس‌های عاطفی و سوءاستفاده معنوی بدل ساخت. نقش مادر گوتل از جنبه داستانی اهمیت دارد زیرا نه تنها نیروی مانع برای قهرمان است، بلکه بافتی از تاریخچه و انگیزه را نیز فراهم می‌کند که می‌تواند تفسیرهای مختلفی از ماهیت شرارت، ترحم یا پیچیدگی‌های روان‌شناختی ارائه دهد. اگر استودیو تصمیم بگیرد نقش به یک ستاره مثل یوهانسون سپرده شود، احتمال دارد که این کار باعث شود گوتل به‌عنوان یک آنتاگونیست با لایه‌های پیچیده‌تر، زیرپوستی‌تر و با زمینه‌های داستانی تازه بازتعریف شود؛ تغییراتی که می‌تواند شامل افزودن عناصر پیش‌زمینه‌ای، برش‌های نمایشی جدید و یا حتی تغییر ته‌مایه‌ (tonal shift) نسبت به نسخه انیمیشن اصلی باشد. از منظر بازیگری، یوهانسون پیشینه اجرای نقش‌های دارای شدت کنترل‌شده و ابعاد متعدد شخصیتی را دارد؛ ویژگی‌ای که می‌تواند نقش مادر گوتل را از صرف یک ضدقهرمان کلیشه‌ای به کاراکتری تبدیل کند که هم مخاطب را می‌ترساند و هم کنجکاو می‌سازد.

زمینه: استراتژی لایواکشن دیزنی و ریسک‌ها تانگلد به فهرست طولانی بازسازی‌های لایواکشن دیزنی اضافه می‌شود که بین منتقدان و طرفداران واکنش‌های متفاوتی برانگیخته‌اند — از دیو و دلبر (Beauty and the Beast) گرفته تا مالفیسنت (Maleficent) و پری دریایی کوچک (The Little Mermaid). برخی از این بازآفرینی‌ها با گسترش روان‌شناسی شخصیت‌ها یا افزایش جلوه‌های دیداری موفق شدند، در حالی که برخی دیگر به‌خاطر از دست دادن «قلب» و روح اثر اصلی مورد انتقاد قرار گرفتند. نکته کلیدی برای موفقیت یک بازسازی این است که چگونه تعادل بین وفاداری به منبع اصلی و افزودن ظرفیت‌های تازه سینمایی برقرار شود؛ اگر گریسی بتواند توازن میان رومانس، کمدی و شگفتی بصری را در تانگلد حفظ کند، این بازسازی می‌تواند در مسیر نسخه‌های موفق‌تر قرار گیرد. از منظر صنعتی، بازسازی‌های لایواکشن دیزنی اغلب به دنبال دو هدف همزمان هستند: جذب مخاطب نوستالژیک و دست‌یابی به مخاطبان جدید؛ بنابراین تصمیم‌گیری درباره تن صحنه، فیلمنامه، آهنگسازی و انتخاب بازیگران، روی میزان تأثیرگذاری نهایی پروژه نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. انتخاب کارگردانی با سوابق ساخت موزیکال‌ها و صحنه‌آرایی‌های بزرگ، بازار را به سمت تجربه‌ای سینمایی که برای تماشاخانه‌ها طراحی شده سوق می‌دهد، نه صرفاً اثری که برای نمایش خانگی یا پخش مناسب است.

پشت‌صحنه و نبض طرفداران تانگلد در اکران‌های خود با موفقیت تجاری قابل‌توجهی روبه‌رو شد و تقریباً 590 میلیون دلار در سطح جهانی فروخت و به‌علاوه یک فیلم کوتاه و یک سریال تلویزیونی جانبی به بار آورد. طرفداران معمولاً در شبکه‌های اجتماعی به سرعت شایعات انتخاب بازیگر را کالبدشکافی می‌کنند و بسیاری از آنها از ایده سپردن نقش مادر گوتل به یک نام مطرح استقبال کرده‌اند — روندی که با الگوی دیزنی در تکیه بر ستاره‌های مطرح برای لنگر انداختن بازسازی‌ها سازگار است. علاوه بر علاقه عمومی، این نوع انتخاب‌ها می‌تواند تأثیر مهمی بر استراتژی بازاریابی و جذب مخاطب داشته باشد؛ حضور یک بازیگر ستاره در نقش مقابل می‌تواند هم پوشش رسانه‌ای گسترده‌تری ایجاد کند و هم باعث جلب توجه سرمایه‌گذاران و پخش‌کنندگان بین‌المللی شود. از منظر تولید، مذاکره‌ درباره دستمزد، زمان‌بندی فیلمبرداری، و هم‌راستایی تقویم کاری بازیگران با برنامه تولید، چالش‌های معمولی هستند که می‌توانند روند نهایی‌شدن قرارداد را طولانی کنند.

مقایسه‌ها و امکانات خلاقانه گوتل با هدایت یوهانسون می‌تواند در رقابت با اجراهای اخیر قرار بگیرد که در آن بازیگران هالیوود نقش شرارت را با ظرافت و لایه‌بندی بازتعریف کرده‌اند (نگاه کنید به اجرای آنجلینا جولی در مالفیسنت). با سبک گرِیسی که اغلب بر نماهای وسیع و تصویرپردازی غنی تکیه دارد و توانایی یوهانسون در القای شدت کنترل‌شده، این بازسازی می‌تواند به قصه‌ای پریانی تاریک‌تر و روان‌شناختی‌تر تبدیل شود که به سمت بازآفرینی‌هایی با گرایش بزرگسالانه‌تر سوق پیدا می‌کند. در مرحله خلاقانه، فیلمنامه ممکن است فرصت‌هایی برای اکتشاف انگیزه‌های گوتل، روابط قدرت بین او و راپونزل، و بازخوانی تم‌های قدرت، آزادی و وابستگی فراهم کند؛ این‌گونه تغییرات می‌تواند مخاطبان بزرگسال‌تری را که به دنبال لایه‌های عمیق‌تری از روایت و تصویرگری هستند جذب کند، در حالی که همچنان عناصر موزیکال و لحظات احساسی برای مخاطبان سنتی‌تر حفظ شود. از منظر طراحی، انتخاب رویکردی بین واقع‌گرایانه و فانتزی می‌تواند تعیین‌کننده باشد؛ هر کدام از این رویکردها مستلزم تصمیمات متفاوت در طراحی لباس، گریم، نورپردازی و جلوه‌های بصری خواهد بود.

آیا اسکارلت در نهایت قرارداد را امضا می‌کند؟ تا این لحظه، امضای یوهانسون هنوز تایید نشده است. برای اکنون، اشاره‌اش به «هر چیزی ممکن است» و تاکید بر علاقه به کار با مایکل گریسی موجب شده طرفداران امید داشته باشند: ترکیب مناسب بین چشم‌انداز کارگردانی، انتخاب بازیگران و احترام واقعی به منبع اصلی می‌تواند این نسخه از تانگلد را به یکی از بازسازی‌های جالب‌تر و قابل‌توجه‌تر دیزنی تبدیل کند. در نهایت موفقیت یا عدم موفقیت پروژه به عواملی چون کیفیت فیلمنامه، توانایی بازیگران در خلق شخصیت‌های پیچیده، سطح تولید و طراحی بصری، و نیز واکنش اولیه منتقدان و مخاطبان به تیزرها و نقدهای پیش از اکران بستگی خواهد داشت. در سطح استراتژیک، دیزنی باید بین ریسک خلاقانه و محافظه‌کاری تجاری تعادل برقرار کند تا هم میراث اثر اصلی را حفظ نماید و هم ارزش افزوده‌ای به آن بیفزاید که توجیه‌کننده سرمایه‌گذاری مجدد در این IP باشد.

منبع: smarti

ارسال نظر

نظرات

مطالب مرتبط