12 دقیقه
فصل پُرتکاپوی بلاکباسترهای اواخر ۲۰۲۵ — چه انتظاری داشته باشیم
اگر نیمهٔ اول ۲۰۲۵ را بتوان بازگشتی به رنسانس سینمایی دانست — با آغازهای تازه برای فرانچایزهای ابرقهرمانی، آثار مستقل جسور و ستارههای جشنوارهها — ماههای پایانی سال وعدهٔ نوعی دیگری از تماشای سینما را میدهند. از بازآفرینی گوتیک یک کلاسیک توسط گیلرمو دل تورو تا موج جدید جلوههای بصری که میراث جیمز کامرون ادامه میدهد، اواخر ۲۰۲۵ ترکیبی از فیلمهای علمی-تخیلی، فانتزی و ترسناک را عرضه میکند که میتواند گفتوگوی جوایز را تغییر دهد و باکس آفیس را تحت سلطه بگیرد. در ادامه شش فیلم برجسته را معرفی میکنیم که از دست ندهید، دلیل اهمیتشان چیست و در سینما و در پلتفرمهای استریم چه نکاتی را باید دنبال کنید.
فرانکنشتاین (اکنون در سینما؛ استریم در Netflix از ۷ نوامبر)

گیلرمو دل تورو سالهاست که نگهبان هیولاهایی با قلب بوده است — به آثارش مانند The Shape of Water و Hellboy توجه کنید — و برداشت او از رمان مری شلی به سمت صمیمیت گوتیک بازمیگردد تا به نمایشِ جِنگِ جلوههای بلاکباستری. اسکار آیزاک (Oscar Isaac) نقش ویکتور فرانکنشتاین را با تیزهوشیٍ تهاجمی بازی میکند، در حالی که جیکوب الوردی (Jacob Elordi) موجود را بهعنوان یک مطرود غمگین و تقریباً «امویی» نشان میدهد؛ نزدیکتر به شکل تراژیکِ اصل شلی تا هیولاهای تکبعدی فرهنگ عامه.
چرا این نسخه اهمیت دارد: دل تورو ستون اخلاقی و فلسفی رمان را حفظ کرده و به موضوعاتی مانند آفرینش، مسئولیت و همدلی میپردازد. اگر از سکانسهای کند و تصویریِ دل تورو در The Shape of Water لذت بردید، انتظار طراحی تولید لمسی و جزئیات بصری مشابهی را در این فیلم داشته باشید. در جشنوارهها بازخوردهای اولیه از بازیها و اتمسفر فیلم تعریف میکنند، و هرچند توزیع توسط Netflix ممکن است به اکرانهای سینمایی محدود منجر شود، دیدن پروتزها و جلوههای عملی دل تورو روی پردهٔ بزرگ ارزش پیگیری دارد — مخصوصاً برای علاقهمندان به طراحی موجودات و میکروماکروهای گریم و افکت practical.
نکات فنی و جایزهپتانسیل: این نسخه احتمالاً در شاخههایی مانند طراحی لباس، گریم و جلوههای بصری عملی (practical effects) دیده خواهد شد. کارگردانی دل تورو و سبک بصری او میتواند فیلم را در رقابتهای جشنوارهای و فصل جوایز مطرح کند، بهخصوص اگر بازیها و فضاسازی مورد توجه منتقدان قرار گیرد. برای تماشاگرانی که به سینمای گوتیک و اقتباسهای ادبی علاقهمندند، فرانکنشتاین یک نمونهٔ کلیدی در فهرست فیلمهای ۲۰۲۵ است.
Predator: Badlands (اکران سراسری ۷ نوامبر)

پس از بازآفرینی هوشمندانهٔ Prey، کارگردان دن تراختنبرگ (Dan Trachtenberg) بار دیگر به دنیای Predator بازمیگردد با Badlands، داستانی که بالاخره دیدگاه یک پریدیتور را در مرکز روایت قرار میدهد. این فرنچایز بین ژانرهای ترسناک، اکشن نظامی و گهگاه طنز شناور بوده است؛ Badlands ظاهراً به سمت اساطیرپردازی (mythmaking) گرایش دارد و تصویری از یک پریدیتور جوان و مطرود ارائه میدهد که تلاش میکند خود را به قبیلهاش اثبات کند.
آنچه باید دنبال کنید: نقطه قوت تراختنبرگ ترکیب تنش با پرداخت شخصیت است — او میتواند لحظات اکشنِ خشونتآمیز را با جهانسازی فرهنگی و جزئیات رفتاری بیگانهها متعادل کند. در مقایسه با قسمتهای قبلی که محوریت انسانی داشتند، Badlands ممکن است با پیچیده و همدلانه کردن فرهنگ بیگانه، شکل فرنچایز را تغییر دهد. انتظار میرود پس از دورهٔ اکران سینمایی، فیلم در پلتفرمهایی چون Hulu یا Disney+ قابل دسترسی شود، اما این اثر را در سینما قضاوت کنید تا ابعاد طراحی صحنه، حرکت دوربین و صدای فضایی را کامل حس کنید.
تحلیل تولیدی و بازار: پروداکشنهایی که از دیدگاه بیگانه روایت میکنند معمولاً نیاز به طراحی مفصل برای زبان بدنی، لباسها و آکسنهای فرهنگی دارند — مواردی که میتوانند به خلق یک «افسانهٔ داخلی» (internal mythology) منجر شوند. اگر Badlands موفق به انسانیسازی و در عین حال حفظ تهدیدپذیری موجودات شود، احتمالاً مورد توجه منتقدان ژانری و طرفداران علمی-تخیلی قرار میگیرد. از منظر کسبوکار، تبدیل فرنچایز به مجموعهای که هر قسمت هویت فرهنگی جداگانهای دارد میتواند درآمد جانبی در زمینهٔ محصولات و رسانههای مکمل ایجاد کند.
The Running Man (اکران ۱۴ نوامبر)

داستان کوتاه دیستوپیایی استیفن کینگ سایهای بلند دارد. اقتباس کالتیِ دههٔ ۱۹۸۰ با نقشآفرینی آرنولد شوارتزنگر به اکشن و گزندگیِ هجوگرانه متمایل بود؛ نسخهٔ جدید به کارگردانی ادگار رایت (Edgar Wright) وعدهٔ بازسازیای چابک و شیک با بازی گلن پاول (Glen Powell) را میدهد. رایت که به خاطر کارگردانی پرانرژی در Shaun of the Dead و Baby Driver شناخته میشود، انتخابِ طبیعی برای فیلمی است که افشاگری دربارهٔ نمایشنمایی، تماشاگرمایگی رسانه و نیهیلیسم تلویزیون واقعیت را هجو میکند.
متناظر با زمانه: در دورانی که الگوریتمهای استریم و فرهنگ اینفلوئنسرها شهرت و ترس را شکل میدهند، The Running Man بهطرز نگرانکنندهای موضوعی مرتبط مییابد. ریتمهای تدوینیِ منحصربهفرد رایت و استفادهٔ بازیگوشانهٔ او از موسیقی میتواند طنز اجتماعی را تشدید کند. اینکه آیا پاول همان حضور فیزیکی نمادینِ شوارتزنگر را بههمراه میآورد یا نه، مسئلهٔ اصلی نیست: لمسِ خلاق رایت میتواند این اثر را به داستانی معاصر و چالاک تبدیل کند.
ابعاد فنی و بازتاب اجتماعی: این فیلم احتمالاً از صحنهپردازیهای آینهای و کارگردانی حرکت دوربین برای نقد رسانهای بهره میبرد. همچنین، در سطح رقابتی، اگر رایت تواناییاش در تلفیق اکشنِ سرگرمکننده با نقدِ اجتماعی را ثابت کند، فیلم میتواند در فصل جوایز فنی (صدا، تدوین، طراحی تولید) توجهبرانگیز باشد. در بحث بازاریابی، موقعیتیابی فیلم بهعنوان یک هجو معاصر دربارهٔ سیستمهای رسانهای میتواند آن را به گفتوگویی فرهنگی تبدیل کند.
Wicked: For Good (اکران ۲۱ نوامبر)

آریانا گرانده (Ariana Grande) و سینتیا ایریو (Cynthia Erivo) در نیمهٔ دوم اقتباس گستردهٔ موزیکال برگرفته از نمایش محبوب صحنه بازمیگردند. قسمت اول ریشههای الفابا و شکلگیری اسطوره را پوشش داد؛ For Good دیدگاه را عمیقتر به اوز میبرد، با حضور دوروتی که حاضر است اما محور اصلی نیست، و اجازه میدهد داستان جادوگر شر به شکلی صمیمیتر و مبتنی بر شخصیت به پایان برسد.
چرا دنباله مهم است: هالیوود در گذشته اغلب در تبدیل موزیکالهای صحنهای به فیلم ناموفق بود، اما مدیریت جان ام. چو (Jon M. Chu) و نیروی صوتی بازیگران، فصل اول را به نمونهٔ موفقی در جریان اصلی تبدیل کرد. پردهٔ دوم موزیکال از نظر احساسی سنگینتر و تیرهتر است؛ تقسیم اقتباس در دو فیلم به تیم خلاق زمان داده تا صحنههای صحنهآراییشدهٔ باشکوه و قوسهای شخصیتی دقیقتری را اجرا کنند. طرفداران بروادوی در شبکههای اجتماعی صدا زدهاند و واکنشهای اولیه به نقاط احساسی و قطعات برجستهٔ موسیقایی اشاره میکنند.
اثرگذاری روی موسیقی و صحنهسازی: اجرای زنده خوانندگان و ضبطهای ارکستری بزرگ، بهعلاوه طراحی نورپردازی و حرکت صحنه، احتمالاً این فیلم را برای جوایزی در شاخههای موسیقی، طراحی تولید و اجراهای بازیگری آماده میکند. همچنین مدل انتشار دوفصلی (split adaptation) نمونهای از استراتژیهای جدید صنعت برای تبدیل تولیدات صحنهای به بلاکباسترهای درآمدزا است و میتواند الگویی برای پروژههای مشابه در آینده شود.
Five Nights at Freddy's 2 (اکران ۵ دسامبر)
.avif)
فیلم اول Five Nights at Freddy's اقتباسی موجز و ترسناک از بازی ویدئویی ویروسی بود، و دنباله بودجه و هیجان را بالا برده است. جاش هاچرسن (Josh Hutcherson) در نقش مایک، نگهبان تسخیرشده، بازمیگردد و انیماترونیکس (animatronics) گزارششده پیچیدهتر و تهاجمیتر شدهاند.
دیدگاه صنعتی: اقتباسهای بازی ویدئویی در حال بهتر شدن هستند زیرا استودیوها با حساسیت نسبت به منبع و اولویت دادن به طرفداران عمل میکنند. این دنباله از درسهای نسخهٔ اول بهرهمند شده است: ریتم بهتر، جلوههای موجودات ارتقا یافته و تولیدی که به جامعهٔ طرفداران گوش میدهد در حالی که سعی دارد مخاطبان جدید را نیز شگفتزده کند. انتظار میرود پیش از مهاجرت به Peacock، فیلم دورهٔ اکران سینمایی داشته باشد؛ جایی که فرنچایز با مخاطبان استریم نیز برابری میکند.
توسعهٔ فنی و تجربهٔ تماشاگر: از منظر طراحی موجودات و صداسازی، ارتقای انیماترونیکس و ترکیب آن با CGIهای دقیق میتواند تجربهٔ سینماییِ تاریکتری فراهم آورد. این نوع آثار که روی ترکیب practical و دیجیتال سرمایهگذاری میکنند، اغلب برای تماشاگران ژانر ترسناک و همچنین منتقدان جلوههای ویژه جذاب خواهند بود. از منظر بازاریابی، بهرهگیری از عناصر ترسناکِ بازی اصلی و تعلیق دربارهٔ روایتهای نو میتواند طرفداران قدیمی را به سینما بکشاند.
Avatar: Fire and Ash (اکران ۱۹ دسامبر)

اگر قرار است یک اکران وزن انتظارات مالی و تکنولوژیک را بر دوش بکشد، آن همین است. دنبالههای آواتار بازیهای مدرن جلوههای ویژه را بازنویسی کردهاند: دو فیلم نخست در میان پرفروشترینهای تاریخ قرار دارند و Fire and Ash دوباره مرزها را جابهجا خواهد کرد. شخصیتهای بازگشتی رهبری دفاع از پاندورا را در برابر استخراجگران انسانی بر عهده دارند، اما پیچشی جدید — مردمِ خاکستر (Ash People)، یک جناح ناوی که با انسانها متحد شدهاند — نخستین درگیری درونناویِ واقعی در فرنچایز را معرفی میکند.
چرا میتواند تحولآفرین باشد: حماسهٔ جیمز کامرون (James Cameron) همواره دربارهٔ زیستمحیطگرایی، خانواده و تماشای بصری بوده است. این قسمت قصد دارد دوگانهٔ اخلاقیِ ناوی-خوب در برابر انسان-بد را با نشاندادن فرهنگها و انتخابهای مختلف درون پاندورا پیچیده کند. از منظر بصری نیز هر قاب طوری طراحی میشود که مخاطب را متحیر سازد. فیلم در نهایت روی Disney+ استریم خواهد شد، اما پنجرهٔ اکران سینمایی آن احتمالاً تبدیل به یک رویداد بزرگ خواهد شد.
ابعاد تولیدی و فناوری: آواتار همیشه به نوآوری در فناوری تصویربرداری، اسکن حرکت (motion capture) و ترکیب لایو-اکشن با محیطهای دیجیتال عظیم شهرت داشته است. این قسمت با معرفی قومیتهای جدید و درگیریهای درونیِ فرهنگی، نیازمند کار عمیق در طراحی زبانی، طراحی کاراکتر و جلوههای صوتی فضایی است تا تجربهٔ سینماییِ تمامعیار را ایجاد کند. از منظر بازار، آواتار همچنان بهعنوان یک برند جهانی عمل میکند که میتواند میلیاردها دلار فروش بلیت و درآمدهای جانبی ایجاد کند.
روندها، برداشتها و اهمیت اکران سینمایی
اواخر ۲۰۲۵ یک الگوی بزرگتر در صنعت را روشن میکند: استودیوها تمایل دارند داراییهای عظیم را به قوسهای چندقسمتی تقسیم کنند، در آثار ترسناک و گوتیک روی جلوههای عملی سرمایهگذاری کنند و به آثاری با هویت آرتیستیک-ژانری چراغ سبز دهند. استریمینگ همچنان برای دسترسی گسترده حیاتی است، اما این فیلمها نشان میدهند که چرا اکران سینمایی هنوز هم بخش مهمی از تجربهٔ سینمایی است — واکنشهای همگانی، مقیاس تجربه و تمام اثر قدرت صدا و تصویر تنها در پردهٔ بزرگ منتقل میشود.
النا مارکز (Elena Marquez)، تاریخنگار فیلم که برای نشریات مستقل مینویسد، خلاصه میکند: «این فصل یک مدل هیبریدی را تأیید میکند — آرزوهای آرتیستی و نیروی فرنچایز در کنار هم زیست میکنند. نمایش عظیم روی پردهٔ بزرگ غیرقابلجایگزین مانده، اما هوشمندترین استودیوها اکنون برای هر دو — هیجان اکران و ماندگاری استریمی — برنامهریزی میکنند.»
هواداران و منتقدان دربارهٔ اینکه کدام فیلم "فصل" را میبرد بحث خواهند کرد، اما تنوع واقعی پیروزی است: تراژدی گوتیک، اسطورهسازی بیگانه، هجویهٔ دیستوپیایی، نمایهٔ برادوی، وحشت انیماترونیک و ساخت جهان با CGI هر کدام در کانون توجه قرار میگیرند. اگر عاشق سینما هستید، تقویم شما برای اواخر ۲۰۲۵ پرتر از همیشه خواهد شد.
«نکتهٔ سریع: اگر میتوانید دیدن فرانکنشتاین و آواتار را در سینما در اولویت قرار دهید، این کار را بکنید — دقت فنی و مقیاس این آثار برای نمایش در فرمت بزرگ طراحی شده است. برای بقیه آثار، از هیجان اکران لذت ببرید و در صورتی که افتتاحیهها را از دست دادید، به نسخههای استریم مراجعه کنید.» — مارکوس ادلر (Marcus Adler)، منتقد سینما و برنامهریز جشنواره.
نظرات
پمپزون
رایت میتونه رَننینگ من رو اصلا نو کنه؟ سبکِ طنز-اکشنش خوب جواب میده ولی ترس از بازتولیدِ کلیشه هست...
ماکس_
فایو نایتز انیماترونیکس جدید؟ هیجان زدهم 😬 فقط نذارین کلی جیسی و راضیسازی طرفدار باشه، قصه رو هم بچسبن.
آرمین
فیلمای فرنچایز پولسازی شده انقد تکراری شدن، اما فرانکنشتاین دلتورو شاید بتونه فرق کنه. اگر فقط جلوه باشه، نه.
تریپمایند
دیدن موزیکال ویکد تو سینما خاطرهسازه, من اجرهای صحنه رو دیدم، اگه فیلم مثل اجرا باشه میرم روز اول اکران
بیونیکس
تجزیهٔ فصل آخر ۲۰۲۵ معقول نوشته شده؛ ترکیب هنر و فرنچایز جالب، اما تراز جوایز رو باید دید، هنوز کلی متغیر هست.
توربو
پریدیتور از دیدگاه بیگانه جذابه، ولی امیدوارم اکشنش فقط نمایش نباشه، شخصیتپردازی هم باشه، والا تکراری میشه.
کوینپال
آواتار دوباره؟ میگن فناوری جدیدع، ولی آیا هنوز پیام محیطزیستیِ اولی رو داره یا بیشتر جشن جلوههای بصریِ تمومعیاره؟
رودایکس
واااای دلتورو فرانکنشتاین؟! پروداکشن عملی روی پرده بزرگ باید دید، منتها نگرانم نتفلیکس کوتاهش کنه...
ارسال نظر