9 دقیقه
پژوهشگران Northwestern Medicine سه استراتژی متفاوت تست ژنتیکی را در یک نمره خطر یکپارچه ترکیب کردهاند که پیشبینی آریتمیها — ریتمهای نامنظم قلبی که میتوانند به فیبریلاسیون دهلیزی یا مرگ ناگهانی قلبی منجر شوند — را بهبود میبخشد. این روش تلفیقی از توالییابی ژنومی کامل استفاده میکند تا شناسایی واریانتهای نادر، اطلاعات ریسک پلیژنتیک و زمینه ژنومی گسترده را با هم ادغام کند و مسیر جدیدی برای تشخیص زودهنگام و مراقبت قلبی شخصیسازیشده باز کند.
نقشه راه عملی برای ریسک ژنتیکی در قلبشناسی
برای سالها، تست ژنتیکی در قلبشناسی بین سه رویکرد اصلی تقسیم شده بود: پنلهای مونوژنتیک که جهشهای نادر و با اثر بالا را نشان میدهند؛ نمرههای ریسک پلیژنتیک که مجموعهای از چندین واریانت شایع را برای برآورد ریسک نسبی جمع میکنند؛ و توالییابی ژنومی کامل که کل کد ژنتیکی را میخواند. هر روش ارزش خود را دارد، اما کار کردن بهصورت جداگانه شکافهایی باقی میگذارد.
تیم Northwestern یک امتیاز ژنتیکی مرکب ایجاد کرد که هر سه لایه را با هم میآمیزد. نتیجه یک پروفایل ژنومی 360 درجه است که تغییرات نادر و با اثر قوی را ثبت میکند؛ تأثیر تجمعی واریانتهای کوچک با اثر اندک را میسنجد؛ و سیگنالهای ژنومی غیرکدکننده را که پنلهای سنتی از دست میدهند، در بر میگیرد. این مطالعه که در تاریخ 11 نوامبر در Cell Reports Medicine منتشر شد و توسط دکتر الیزابت مکنالی هدایت شد، شامل 1,119 شرکتکننده بود و نشان میدهد چگونه این چارچوب یکپارچه میتواند پیشبینی اینکه چه کسانی در معرض اختلالات خطرناک ریتم قلبی قرار میگیرند را دقیقتر کند.
چگونگی ساخت نمره یکپارچه
در این مطالعه 523 نفر که آریتمی آنها تأیید شده بود (برخی از آنها همچنین نارسایی قلبی داشتند) ثبت نام شدند و ژنومهای آنها با 596 شرکتکننده کنترل از بانک زیستی NUgene مقایسه شد که سن آنها 40 سال یا بیشتر و بدون بیماری قلبی شناختهشده بود. محققان سوابق بالینی و دادههای دستگاهی را با دقت بررسی کردند تا از دقت تعیین موارد اطمینان حاصل کنند، سپس توالییابی ژنومی کامل را برای همه شرکتکنندگان انجام دادند.
محققان دادهها را از سه منبع مکمل ترکیب کردند:
- تست مونوژنتیک: شناسایی واریانتهای نادر با نفوذپذیری بالا در ژنهایی که قبلاً با بیماری قلبی مرتبط شناخته شدهاند.
- نمرههای ریسک پلیژنتیک: جمع وزندهیشده از چندین واریانت شایع که در مجموع بر ریسک آریتمی تأثیر میگذارند.
- زمینه سراسر ژنوم: مناطق غیرکُدکننده و الگوهای ژنومی گستردهتر که توسط توالییابی ژنومی کامل ثبت میشوند.
دکتر الیزابت مکنالی اظهار کرد که این یک رویکرد بسیار جالب است که در آن واریانتهای ژنی نادر با واریانتهای شایع ترکیب شده و سپس اطلاعات ژنوم غیرکُدکننده نیز افزوده میشود. او اشاره کرد که تا جایی که میدانند، هیچ مطالعهای پیش از این هر سه لایه را به این شیوه به هم ندوخته بود. با ادغام این دادهها، پزشکان میتوانند نسبت شانس (odds ratio) بسیار بالاتری برای شناسایی بیمارانی که در بیشترین خطر هستند به دست آورند.
اهمیت این تحقیق برای بیماران و پزشکان
قلبشناسی سنتی بر علائم بالینی، سابقه خانوادگی، الکتروکاردیوگرام (ECG)، اکوکاردیوگرافی و تصویربرداری مبتنی است. اطلاعات ژنتیکی میتواند این ابزارها را تکمیل کند و خطر را مدتها پیش از بروز علائم نشان دهد. در عمل، مکنالی میگوید که نمره یکپارچه به طبقهبندی بیماران کمک میکند — افرادی را شناسایی میکند که ممکن است از پایش دقیقتر، اصلاح سبک زندگی یا حتی وسایل پیشگیرانه مانند دفیبریلاتورهای قابل کاشت سود ببرند زمانی که ریسک بسیار بالا است.
با این حال، تست ژنتیک هنوز کمتر از آنچه باید استفاده میشود. برآوردهایی که تیم تحقیقاتی به آن اشاره کرده نشان میدهد تنها 1 تا 5 درصد از افرادی که باید تست ژنتیک دریافت کنند، این تست را انجام میدهند. حتی در مراقبتهای سرطانی — حوزهای که مسیرهای تست ژنتیک تثبیتشده دارد — تنها 10 تا 20 درصد از بیماران واجد شرایط تست را انجام میدهند. موانع کلیدی شامل آموزش نیروی کار و ابزارهای عملی است: بسیاری از پزشکان آموزش، زمان یا سیستمهای یکپارچه لازم برای بهکارگیری دادههای ژنومی در مراقبتهای روزمره را ندارند.
اضافه کردن نمره خطر پلیژنتیک و اطلاعات توالییابی ژنومی کامل به فرایند بالینی نیاز به زیرساخت دارد؛ از جمله راهکارهای نرمافزاری برای گزارشدهی نتایج، سامانههای پشتیبانی تصمیم بالینی که نتایج را به پروندههای الکترونیک سلامت متصل میکنند و پروتکلهای مدیریتی واضح برای اقدام بر اساس یافتههای ژنتیکی. این اقدامات میتواند باعث افزایش پذیرش تست ژنتیک و کاربرد عملی آن در مدیریت آریتمی قلبی و پیشگیری شود.
متن علمی و ظرفیت کاربردی فراتر از آریتمی
این مدل یکپارچه تنها به اختلالات ریتم قلب مربوط نمیشود. نویسندگان پیشنهاد میکنند این رویکرد متحد میتواند الگویی برای سایر بیماریهای پیچیده و تحت تأثیر ژنتیک باشد — از برخی انواع سرطان گرفته تا بیماریهای نورودژنراتیو مانند پارکینسون و حتی برخی اختلالات تکاملی عصبی. توالییابی ژنومی کامل منبعی جامع فراهم میآورد که وقتی با چارچوبهای تحلیلی هوشمند همراه شود، میتواند هم عوامل ژنتیکی آشکار و هم عاملهای ظریفتر مؤثر بر بیماری را آشکار سازد.
از نظر علمی، ترکیب دادهها به محققان امکان میدهد تا روابط بین واریانتهای نادر با اثر قوی و الگوهای تجمعی واریانتهای شایع را بهتر درک کنند. این تعاملات ژنتیکی میتواند تبیین کند چرا برخی بیماران با همان جهش مونوژنتیک، سیر بیماری متفاوتی نشان میدهند. همچنین، بررسی مناطق غیرکدکننده ژنوم ممکن است مکانیزمهای تنظیمی را کشف کند که تغییرات بیان ژن یا اثرات سلولی را تحت تأثیر قرار میدهند و در نتیجه به توسعه بیومارکرهای جدید یا اهداف درمانی منجر شوند.
A graphical abstract from the paper
موانع بالینی و گامهای بعدی
انتقال این کار به عمل بالینی چندین مرحله میطلبد: اعتبارسنجی در جمعیتهای بزرگتر و متنوعتر، توسعه ابزارهای گزارشدهی کاربرپسند برای پزشکان و برنامههای آموزشی برای پزشکان غیرمتخصص. سامانههای بهداشتی نیازمند جریانهای کاری هستند که آزمایشگاههای ژنومی، پروندههای الکترونیک سلامت و پشتیبانی تصمیم را به هم متصل کنند تا اطلاعات ژنتیکی بتواند تصمیمات بالینی را در زمان واقعی هدایت کند.
ملاحظات قانونی و اخلاقی نیز اهمیت دارند. توالییابی کامل ژنوم سوالاتی درباره یافتههای اتفاقی، حریم خصوصی و نحوه اطلاعرسانی به بیماران در مورد ریسکهایی که ممکن است امروز قابل تغییر نباشد، مطرح میسازد. مشاوره ژنتیک و سیاستهای محافظت از دادههای شخصی باید در طراحی برنامهها مدنظر قرار گیرند تا از رفاه بیمار و محرمانگی اطلاعات محافظت شود.
با وجود این چالشها، وعده کاربرد بالینی روشن است: کشف زودتر ریسک، راهبردهای پیشگیری دقیقتر و درمانهایی که با پروفایل ژنتیکی کامل یک فرد هماهنگ شدهاند. این روند میتواند موجب کاهش وقوع رویدادهای خطرناک قلبی شود و تصمیمگیری پیشگیرانه و درمانی را هدفمندتر سازد.
دیدگاه کارشناسان
دکتر مایا سینگ، ژنتیکدان بالینی و پژوهشگر قلب و عروق که با این مطالعه همکاری نداشت، میگوید: ادغام دادههای واریانتهای نادر و شایع همراه با زمینه سراسر ژنوم، گام منطقی بعدی برای پزشکی ژنومی است. این رویکرد حساسیت را بدون قربانی کردن ویژگی افزایش میدهد و به پزشکان کمک میکند تا اولویتهای مداخله را مشخص کنند. چالش اصلی ارائه این بینشها به صورتی است که در تخت بیمارستان یا کلینیک قابل اقدام باشد.
دکتر سینگ اضافه میکند که آموزش مقیاسپذیر برای پزشکان و علم پیادهسازی دقیق ضروری خواهد بود: فناوری سریعتر از عمل بالینی حرکت میکند. برای بهثمر رسیدن منافع برای بیماران، به ابزارهایی نیاز داریم که تفسیر را ساده کنند و راهنماییهای روشن برای اقدام بر اساس ریسک ژنتیکی فراهم آورند.
همانطور که نمرههای ریسک پلیژنتیک متداولتر میشوند و هزینه توالییابی ژنومی کامل کاهش مییابد، پروفایلهای ژنتیکی یکپارچه مانند آنچه در Northwestern توسعه یافته ممکن است نحوه شناسایی و پیشگیری از آریتمیهای تهدیدکننده زندگی را در کار بالینی قلبشناسی تغییر دهد. برای بیماران، این میتواند به معنی شناخت ریسک سالها پیش از بروز علائم باشد و دریافت مراقبتهایی که با پیچیدگی کامل ژنوم آنها سازگار است.
در پایان، حرکت به سوی استفاده عملی از نمرههای ژنتیکی یکپارچه نیازمند همکاری میان ژنتیکدانان، قلبشناسان، بیوانفورماتیکها، سیاستگذاران سلامت و بیماران است تا مدلهای تحلیلی قابل اعتماد، دستورالعملهای بالینی روشن و سازوکارهای حفاظت از داده فراهم شود. این ترکیب از تخصصها شانس تبدیل یافتههای تحقیقاتی به مزایای بالینی واقعی را افزایش میدهد و افق جدیدی برای پیشگیری و مدیریت بیماریهای ژنتیکی قلبی باز مینماید.
منبع: scitechdaily
ارسال نظر