8 دقیقه
دادههای جدیدِ یک مطالعه طولی استرالیایی نشان میدهد که شروع یا ورود به روابط عاطفی بلندمدت اغلب همزمان با افزایش وزنِ ملایم اما مداوم است. این الگو تا حدی غیرمنتظره به نظر میرسد: افراد متاهل از نظر عادات سالمتر به نظر میرسند، اما در عمل میانگین شاخص توده بدنی (BMI) آنها پس از ورود به یک رابطه پایدار بالا میرود. این یافتهها نشان میدهد که ارزیابی سلامت زوجها نیازمند نگاه به عوامل اجتماعی، روانی و رفتاریِ درون رابطه است، نه صرفاً رفتارهای فردی مستقل.
چه چیزی در این مطالعه بررسی شد و چه نتایجی بهدست آمد
پژوهشگران دانشگاه کوئینزلند (University of Queensland) سوابق سلامت بیش از 15,000 بزرگسال را در طول یک دوره دهساله بین سالهای 2005 تا 2014 تحلیل کردند. گزارش نتایج در نشریه PLoS One منتشر شد و رسانههایی مانند New Scientist نیز آن را پوشش دادند. تیم تحقیقاتی تغییرات BMI را هنگام انتقال شرکتکنندگان به روابط بلندمدت یا ادامه حضور در روابط پیگیری کردند و نتیجه اصلی این بود: آغاز یک شراکت متعهدانه معمولاً همزمان با افزایش BMI همراه است، حتی در شرایطی که بسیاری از زوجها رفتارهایی را اتخاذ کردهاند که بهطور سنتی با سلامت بهتر مرتبط شناخته میشوند.
طراحی طولی مطالعه اجازه داد تا پژوهشگران روندهای زمانی وزن و شاخص توده بدنی را دنبال کنند و تأثیر ورود به رابطه بر BMI را جدا از تفاوتهای فردی اولیه بررسی کنند. در تحلیلها کنترلی برای متغیرهای démografیک و برخی عوامل سبک زندگی انجام شد، اما الگوهای اجتماعی و رفتاری درون رابطه همچنان نقش مهمی در افزایش تدریجی وزن نشان دادند. در سطح جمعیتی، حتی تغییرات نسبتاً کوچک در میانگین وزن میتواند بهتدریج بار بیماریهای مرتبط با اضافهوزن را افزایش دهد، بنابراین این نتایج برای سیاستگذاران سلامت عمومی و برنامهریزان مداخله اهمیت دارد.
چرا با وجود عادات سالمتر، زوجها اضافهوزن پیدا میکنند؟
در نگاه اول، نتایج متناقض به نظر میرسند. بزرگسالان متأهل نسبت به افراد مجرد کمتر سیگار میکشند، کمتر الکل مصرف میکنند و به گزارش خود میوه و سبزیجات بیشتری مصرف میکنند؛ با این حال وزن بیشتری میگیرند. پژوهشگر ارشد این مطالعه این پارادوکس را به عوامل روانشناختی و اجتماعی نسبت میدهد: احساس آرامش در رابطه، کاهش فشارهای ظاهری و افزایش وعدههای اجتماعی مشترک.
زمانی که یک رابطه پایدار میشود، انگیزههای بیرونی برای حفظ لاغری به منظور جذب شریک کاهش پیدا میکند. این آسودگیِ عاطفی میتواند به شکلِ دفعات بیشتر خوردن غذاهای دلخواه، افزایش اندازه وعدهها، سفارش دسر و رویکردی رها نسبت به غذاهای پرکالری بروز کند. غذا خوردن در جمع — که بخشی از بافت اجتماعی رابطه است — معمولاً با مصرف کالری بیشتر همراه است؛ چرا که وعدههای رستورانی یا مهمانیها اندازه و غنای انرژی بالاتری دارند و انگیزشهای احساسی میتوانند بر انتخابهای غذایی اثرگذار باشند.
از منظر روانشناختی، کاهش نظارت بر وزن خود (self-monitoring) و کاهش انگیزههای بیرونی، ترکیب میشوند تا رفتارهای پرکالری را تقویت کنند. همچنین، تطبیق هنجارهای غذایی بین زوجین (مثلاً پذیرفتنِ عادات غذایی همسر) میتواند منجر به الگوهای جدیدی شود که بهمرور باعث افزایش مصرف انرژی روزانه میگردد. بهعبارت دیگر، «عادات تغذیهای زوجی» یک متغیر مهم در توضیح افزایش وزن است؛ پدیدهای که از منظر سلامت رفتاری و تغذیهای نیاز به بررسی بیشتر دارد.

عوامل تکمیلی: فرزندان، باقیمانده غذا و تغییرات سبک زندگی
پدر و مادر شدن اثرِ افزایش وزن را تشدید میکند. والدین اغلب طعم باقیماندههای کودکان یا میانوعدههای آنها را امتحان میکنند که همین امر میتواند کالری دریافتی روزانه را افزایش دهد. فراتر از این، ورود فرزند به خانواده معمولاً با کاهش زمان آزاد، خواب کمتر، و افزایش استرس همراه است؛ عواملی که همگی میتوانند مصرف غذاهای آماده و پرکالری را افزایش داده و فرصتِ فعالیت بدنی منظم را کاهش دهند.
یک مطالعه مکمل از دانشگاه گلاسگو نشان داد زوجهای تازه ازدواجکرده در سال اول ازدواج بهطور متوسط بین 1.8 تا 2.2 کیلوگرم افزایش وزن داشتند — یعنی تغییری کوچک اما قابلاندازهگیری در روند وزن جمعیتی. این میزان افزایش وزن میتواند در طول سالها تجمع یابد و ریسک ابتلا به بیماریهای مزمن مرتبط با اضافهوزن مانند دیابت نوع 2، بیماریهای قلبی و مشکلات مفصلی را افزایش دهد. بنابراین، شناسایی نقاط مداخله در سالهای آغازین تشکیل خانواده و در میانه دوره زندگی زناشویی میتواند برای پیشگیری از عوارض بلندمدت اهمیت داشته باشد.
علاوه بر مسئولیتهای مراقبتی و کاهش زمان برای ورزش، عوامل محیطی نیز مؤثرند: آمادهسازی وعدههای سریع، دسترسی آسان به غذاهای فرآوریشده، تبلیغات غذایی و فرهنگ مهماننوازی که اغلب با پذیرایی پرکالری همراه است، همه در کنار تغییر نقشها و انتظارات اجتماعی قرار دارند و میتوانند الگوی وزن زوجین را تحت تأثیر قرار دهند.
معاملههای سلامت: کمتر سیگار، کالری بیشتر
قرار گرفتن در یک رابطه بهطور یکدست برای سلامت مضر نیست. افراد متأهل معمولاً از سلامت روانی بهتر و نرخ کمتر رفتارهای پرخطر بهرهمند میشوند؛ برای نمونه، مردان مطلقه یا مجرد بیشتر در معرض سیگار کشیدن یا سوءمصرف الکل قرار دارند تا مردان متأهل. به بیان دیگر، روابط عاشقانه به نظر میرسد برخی عادات مضر مانند مصرف سیگار یا الکل را کاهش دهد، در حالی که همزمان عادات دیگری مانند پرخوری یا کاهش پایش بدنی را ترویج میکند.
این «معاملههای سلامت» یک پیام مهم برای سیاستگذاران و ارائهدهندگان خدمات بهداشتی دارد: مداخلههای بهداشتی باید پیچیدگیهای رفتارهای همپوشان را در نظر بگیرند و نه اینکه تنها بر یک عامل منفرد تمرکز کنند. بهعنوان مثال، برنامههایی که صرفاً بر ترک سیگار تمرکز دارند ممکن است موفق باشند اما در عین حال لازم است خطر بالقوه افزایش وزن پس از ترک یا در ارتباطات جدید نیز مدیریت شود.
همچنین نباید نقشِ حمایت اجتماعی را نادیده گرفت: همسران میتوانند در ایجاد محیطی سالم و پایدار برای زندگی مشترک نقش مهمی ایفا کنند؛ از جمله پشتیبانی از فعالیت بدنی مشترک، برنامهریزی وعدههای غذایی مغذی و تشویق به خودمراقبتی. بنابراین، طراحی مداخلات زوجمحور (couples-based interventions) میتواند ترکیبی از کاهش رفتارهای پرخطر و تقویت عادات سالم را بهطور همزمان هدف قرار دهد.
این یافتهها برای سلامت عمومی و افراد چه معنایی دارند
برای پژوهشگران سلامت عمومی و بالینی، این نتایج بر اهمیت پرداختن به زمینههای اجتماعی و رفتاریِ مرتبط با خوردن تأکید میکنند — نه فقط انتخابهای فردی. این یعنی مداخلات باید سطحیتر از توصیههای فردی قرار گیرند و به تعاملات بین فردی، هنجارهای خانوادهای و ساختارهای روزمره توجه داشته باشند. برنامههای آموزشی تغذیه و سبک زندگی که زوجها را هدف قرار میدهند میتوانند شامل جلسات مشترک مشاوره تغذیه، کارگاههای آشپزی سالم زوجی، و تمرینهای برنامهریزی وعدهها باشند.
در حوزه بالینی، ارائهدهندگان خدمات سلامت میتوانند هنگام گفتگو با بیماران درباره وزن و شاخص توده بدنی، وضعیت رابطه و محیط خانوادگی را به عنوان متغیرهای مهم در نظر بگیرند. مداخلات کوتاهمدت و هدفمند مانند ترویج فعالیت بدنی مشترک، تمریناتِ خود-پایش وزن (self-monitoring)، و آموزش کنترل اندازه وعدهها میتوانند به کاهش روند افزایش وزن مرتبط با رابطه کمک کنند بدون اینکه مزیتهای روانی و اجتماعی رابطه را تضعیف کنند.
در سطح سیاستگذاری نیز، توجه به ساختن محیطهایی که فعالیت بدنی را تسهیل میکنند (مانند برنامههای محلهای، فضاهای سبز، برنامههای پس از کاری برای زوجها) و بهبود دسترسی به غذای سالم میتواند زمینه را برای انتخابهای پایدارتر فراهم کند. در نهایت، رویکردی چندبعدی که عوامل فردی، زوجی و محیطی را همزمان هدف میگیرد، بیشترین شانس را برای کاهش اثر تجمعی افزایش وزن در طول زندگی خواهد داشت.
نکات عملی
- مراقب اندازه وعدهها در زمان وعدههای اجتماعی و شامهای ملاقات باشید: تقسیم غذا، سفارش غذاهای سبکتر یا تعیین قوانین ساده مانند «هر کس یک پیشغذا یا یک دسر نه» میتواند کمککننده باشد.
- فعالیتهای بدنی مشترک را بخشی از روتین زندگی کنید: پیادهروی بعد از شام، برنامهریزی برای فعالیتهای آخر هفته یا ثبت فعالیتهای مشترک در اپلیکیشنهای سلامت میتواند انگیزش را افزایش دهد.
- به کالری اضافی ناشی از میانوعدههای کودکان و باقیماندهها توجه کنید: تعیین محدودیت برای نمونهبرداری از غذای کودک یا تقسیم میانوعدهها میتواند مصرف روزانه را کنترل کند.
- روی عادات متعادل و پایدار تمرکز کنید تا اینکه به رژیمهای کوتاهمدت پس از افزایش وزن متوسل شوید: تغییرات تدریجی، خودپایش و حمایت متقابل میان زوجین اثر بلندمدت بهتری دارند.
منبع: smarti
نظرات
آرمین
احساس میکنم مقاله کمی روی قضاوت رفتار زوجی تاکید داره؛ عوامل اقتصادی و شهری هم باید پررنگ شن، نه فقط عادات خونگی
تریپلاین
گزارش منطقیه، معاملههای سلامت واقعا هستن. مداخلات زوجی ایده خوبیه؛ آموزش اندازه وعده و پیادهروی بعد شام کمک میکنه
بیونیکس
تو خانواده خودم دیدم؛ بعد از بچهدار شدن همه کلی اضافه وزن گرفتن، خواب کم و فستفود، واقعیتش رو میشه حس کرد
توربوم
این آمار حتما کنترل کرده برای درآمد و شغل و ساعت کاری؟ یعنی ممکنه همهچیز ناشی از سبک زندگی باشه، نه صرفا رابطه...
کوینپیل
منطقیش اینه، آدم که راحتتر باشه کمتر مراقبه ولی باید زوجها آموزش ببینن، نه اینکه فقط نگرانی فردی بذارن رو دوش مردم
رودایکس
وااای، همیشه فکر نمیکردم عشق و آرامش به قیمت کالری اضافی بیاد! منطقیه اما ناراحتکنه، باید تعادل باشه
ارسال نظر