5 دقیقه
سال گذشته دیکشنری آکسفورد اصطلاح «فرسایش مغزی» (brain rot) را برای توصیف اثر مُسَخکنندهٔ محتوای آنلاین بیکیفیت و بیپایان رایج کرد. اکنون انجمن روانشناسی آمریکا (APA) تحلیلی جامع منتشر کرده که به این عبارت وزن بالینی میبخشد: ویدیوهای کوتاه در شبکههای اجتماعی با کاهشهای قابل اندازهگیری در عملکرد شناختی و سلامت روان مرتبط هستند. این ارزیابی تازه، از منظر علوم شناختی و روانشناسی بالینی نشان میدهد که فرمت کوتاه، پیاپی و پرتحرک محتوای ویدئویی میتواند بر توجه، حافظه و مهارتهای زبانی تأثیر منفی بگذارد و پیامدهای جدی برای یادگیری و بهزیستی عمومی داشته باشد.
تحلیل فراپژوهشی وسیع؛ پیوند بین ویدیوهای کوتاه و ضعف شناختی
تحقیق جدید APA که رسانههایی مانند Euronews آن را گزارش کردند، دادههای 71 مطالعهٔ مستقل را با هم تلفیق کرده و مجموعاً 98,299 شرکتکننده را در بر میگیرد. در این مجموعهٔ بزرگ، پژوهشگران ارتباطات قابل تکراری بین مواجههٔ سنگین با محتوای کوتاه—مانند کلیپهای TikTok، Reels اینستاگرام و YouTube Shorts—و افت عملکرد در آزمونهایی که نیاز به توجه، کنترل بازدارنده، حافظه و مهارتهای زبانی دارند، مشاهده کردند. این نتایج در نمونههای جمعیتی مختلف و در مطالعات طراحیمتفاوت تکرار شدهاند؛ از مطالعات مقطعی گرفته تا نمونههای طولی و آزمایشهای روانشناختی.
چگونگی بازپیکربندی توجه توسط محتوای کوتاه و سریع
پژوهشگران فرایندی را که «عادتپذیری» (habituation) نامیده میشود، بهعنوان مکانیزم اصلی نشان میدهند. وقتی مغز بارها در معرض محرکهای سریع و پرشدت قرار میگیرد، به سطح بالاتر از تحریک عاطفی و حسی خو میگیرد. بهتدریج فعالیتهای کندتر و نیازمند تلاشِ ذهنی—مانند مطالعهٔ عمیق، حل مسئله یا خواندن متمرکز—کسلکنندهتر بهنظر میرسند و نیاز به اراده و پشتکار بیشتری پیدا میکنند. این تغییر در آستانهٔ تحریکپذیری توجه، به معنی دشواریِ حفظ تمرکز طولانیمدت و کاهش ظرفیت پردازش اطلاعات پیچیده است.
علاوه بر این، پیمایش بیپایان در فیدها یک حلقهٔ پاداش مبتنی بر دوپامین ایجاد میکند: هر کلیپ جدید یک موج کوچک لذت تولید میکند که مصرف ادامهٔ محتوا را تشویق میکند. این چرخهٔ عادتساز بازگشت از دستگاهها و قطع تعامل را دشوار میسازد و در سطح پایهای میتواند اضطراب و فشار روانی روزمره را افزایش دهد. در نتیجه، کاربران ممکن است هم در توانایی تمرکز و هم در تنظیم هیجان دچار تزلزل شوند؛ پدیدهای که در ادبیات حوزهٔ سلامت دیجیتال و روانشناسی شناختی بهعنوان یکی از ریسکهای فرمتهای کوتاه محتوا مطرح شده است.

پیامدهای سلامت روان و اجتماعی
مطالعه تأکید میکند که اثرات شناختی تنها بخشی از تصویر هستند. مصرف بیشازحد شبکههای اجتماعی با شیوع بالاتر اضطراب، استرس، تنهایی و انزوای اجتماعی همبسته است. متناقضانه این است که پلتفرمهایی که برای ارتباط اجتماعی طراحی شدهاند، اغلب تعاملات فعال و متقابل را با مرور منفعل و تکجهتهٔ محتوا جایگزین میکنند؛ امری که احساس نارسانگی و جدایی را تشدید میکند تا اینکه آن را کاهش دهد. این تأثیرات اجتماعی و عاطفی میتوانند بازخورد منفی به سلامتی شناختی وارد کنند؛ زیرا اضطراب و انزوا خود عوامل شناختهشدهای برای کاهش کارکردهای اجرایی و حافظه هستند.
تأثیر بر کودکان و نتایج تحصیلی
بخش نگرانکنندهٔ نتایج مربوط به جوانان است. کودکانی که روزانه از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند، در آزمونهای استانداردشدهٔ خواندن، حافظه و واژگان بهطور معناداری نمرات پایینتری نسبت به همسالانی که کمتر از این پلتفرمها استفاده میکنند، کسب کردهاند. از آنجا که مهارتهای توجه و زبان پایههای عملکرد تحصیلی را تشکیل میدهند، مصرف گستردهٔ محتوای کوتاه در سنین اولیه میتواند در بلندمدت پیامدهای آموزشی جدی بهجا بگذارد. اگر عادات مصرفی در دوران کودکی شکل گرفته و تثبیت شوند، بازیابی تواناییهای تمرکز طولانی و مطالعهٔ عمیق در سنین بالاتر دشوارتر خواهد بود.
معنای این یافتهها برای کاربران و معلمان
مطالعهٔ APA ادعا نمیکند که تمام شبکههای اجتماعی بهشکل یکنواخت مضر هستند، اما خطرات واقعیای را نشان میدهد که به حجم و فرمت محتوا مرتبطاند. گامهای عملی توصیهشده توسط دانشمندان شناختی و آموزشگران شامل تعیین محدودیتهای زمانی سخت برای جلسات ویدیویی کوتاه، برنامهریزی بازههای بدون تکنولوژی برای خواندن متمرکز یا انجام تکالیف، و آموزش به جوانان دربارهٔ «بهداشت توجه» است؛ یعنی روشهایی برای تقویت و محافظت از تمرکز پایدار. همچنین حمایت از مهارتهای خودتنظیمی دیجیتال، آموزش والدین دربارهٔ مدیریت زمان صفحهنمایش و بهکارگیری تنظیمات نرمافزاری که زمان استفاده را محدود میکنند، از توصیههای عملیِ مبتنی بر شواهد هستند.
زمینهٔ علمی و گامهای بعدی
تحلیلهای فراپژوهشی مانند این یکی با ترکیب پژوهشهای کوچکتر اعتبار شواهد را تقویت میکنند، اما بهتنهایی در همه موارد نمیتوانند علیت را اثبات کنند. با این وجود، کار APA پرسشهای فوریای را پیش میکشد که نیازمند توجه پلتفرمها، والدین و سیاستگذاران هستند—بهویژه دربارهٔ ویژگیهای طراحی که مشارکت بیپایان را بر سلامت شناختی کاربران ترجیح میدهند. پژوهشهای آتی باید مداخلات آموزشی و فناوری را آزمایش کنند تا روشن شود چه میزانی از مواجهه باعث آسیب قابل اندازهگیری میشود، کدام گروههای سنی آسیبپذیرترند و آیا کاهش مصرف منجر به بازگشت تواناییهای شناختی میشود یا خیر. همچنین لازم است مطالعات طولی طولانیمدت انجام شود تا مسیرهای تغییرات شناختی، پیامدهای روانی و اثرات برگشتپذیری بهدقت نقشهبرداری شوند.
منبع: smarti
نظرات
پالسذهن
کمی اغراق داره ولی هشدار بجاست. پیشنهاد: زمانبندی سخت، دوره بدون صفحه، آموزش بهداشت توجه. امیدوارم پلتفرمها هم مسئول بشن
امین
من تو مدرسه دیدم بچهها حوصله خوندن ندارن، ربطش میدم به همین فیدهای بیپایان. والدین باید حواسشون باشه، اما سختِ
لابکور
تحلیل قویه اما واقعا علت و معلول رو نشون میده؟ متغیرهای دخیل زیاده، باید آزمایشهای دقیقتر و طولی باشه...
راهدیتا
وای، یعنی همه این کلیپای کوتاه واقعاً مغز رو خُرد میکنن؟! ترسناکه، حس میکنم تمرکزم هم کمکم رفته…
ارسال نظر