7 دقیقه
یک مرور جدید از پژوهشگران دانشگاه بیرمنگام و دانشگاه آکسفورد نشان میدهد که مقادیر کنترلشده نیتروس اکساید — که معمولاً با نام گاز خنده شناخته میشود — میتواند در برخی افراد از جمله کسانی که به درمانهای استاندارد پاسخ ندادهاند، کاهش سریع و معنیداری در علائم افسردگی ایجاد کند.
آنچه کارآزماییها بررسی کردند و یافتهها
این تیم هفت کارآزمایی بالینی شامل مجموعاً 247 شرکتکننده و چهار پروتکل کارآزمایی برنامهریزیشده را تحلیل کردند. داوطلبان نیتروس اکساید را در غلظتهای 25٪ یا 50٪ استنشاق کردند و نتایج با استنشاق پلاسبو مقایسه شد. در میان مطالعات، غلظت بالاتر 50٪ معمولاً بیشترین و سریعترین تسکین را نشان داد، اما به قیمت وقوع بیشتر عوارض کوتاهمدت مانند تهوع، سردرد و حالتهای گذرای جداشدگی همراه بود.
نکته مهم این است که بهبود قابلاندازهگیری در خلق میتواند ظرف دو ساعت پس از یک نوبت واحد ظاهر شود. این شروع سریع نیتروس اکساید را در گروه رو به رشدی از مداخلات سریعاثر قرار میدهد — مشابه علاقه بالینی به کتامین — که هدفشان کاهش ایده خودکشی حاد و اپیزودهای شدید افسردگی است در شرایطی که ضدافسردگیهای سنتی هفتهها زمان نیاز دارند تا اثر کنند.
جزئیات کارآزماییها شامل تنوع در طراحی، معیارهای ورود و روشهای اندازهگیری نتایج بالینی بود. برخی مطالعات بر افراد با افسردگی مقاوم به درمان (TRD) متمرکز بودند، در حالی که دیگران شرکتکنندگانی با درجهبندیهای مختلف افسردگی را جذب کردند. مهم است که خواننده بداند نمونهها نسبتاً کوچک و مدت پیگیری کوتاه بودهاند؛ بنابراین تفسیر نتایج باید محتاطانه و در چارچوب سطح کنونی شواهد انجام شود.
برای بهبود انطباق بالینی، پژوهشگران بر ضرورت استانداردسازی شاخصهای نتیجهگیری مانند مقیاسهای افسردگی مرجع، ارزیابی ایده خودکشی، و تعریف روشن پاسخ و remisison تأکید کردند. این استانداردسازی کمک میکند تا تجمع دادهها در بررسیهای آینده و متاآنالیزها با کیفیت بالاتر انجام شود.

گاز خنده (با دایرههای قرمز نشان داده شده) ممکن است با کاهش انتقال سیگنال بین نورونها در برابر افسردگی عمل کند.
چگونه نیتروس اکساید ممکن است بر مغز اثر کند
پژوهشگران پیشنهاد میکنند که اثرات ضدافسردگی ممکن است از توانایی نیتروس اکساید در تنظیم سیستم گلوتاماترژیک سرچشمه بگیرد — شبکهای از نورونها که از گلوتامات، یکی از انتقالدهندههای اصلی تحریکی، استفاده میکنند. اختلال در سیگنالدهی گلوتامات در اختلال افسردگی اساسی (MDD) و بهویژه در مواردی که به درمانهای استاندارد پاسخ نمیدهند (افسردگی مقاوم به درمان، TRD) نقش داشته است.
از منظر بیوشیمیایی، نیتروس اکساید ممکن است با تأثیرگذاری بر گیرندههای NMDA، تغییرات موقت در جریان یونهای عصبی و مهار یا تعدیل پاتفورمهای مرتبط با پلاستیسیته سیناپسی ایجاد کند. برخی مکانیسمهای فرضی شامل تعدیل آزادسازی گلوتامات، فعالسازی مسیرهای سیگنالینگ مرتبط با پلاستیسیته عصبی و تعامل با سیستمهای اپیوییدی و GABA است. باید توجه داشت که بسیاری از این سازوکارها هنوز نظری هستند و نیاز به شواهد تجربی مستقیم بیشتری دارند.
علاوه بر اثرات روی انتقالدهندهها، نیتروس اکساید جریان خون مغزی را افزایش میدهد که میتواند تبادل گازها، حذف ضایعات متابولیک و تأمین مواد مغذی در بافت مغز را بهبود ببخشد. در نتیجه، بخشی از اثر بالینی ممکن است ناشی از بهبود وضعیت عروقی مغز یا ترکیبی از تأثیرات سیناپسی و عروقی باشد. درک اینکه کدام یک از این مسیرها بیشتر مسئولیت منافع را به عهده دارد، برای تنظیم دقیق دوز و انتخاب بیماران مناسب حیاتی است.
از دیدگاه بیماریزایی، این یافتهها نیتروس اکساید را در چارچوب مداخلات سریعاثر قرار میدهند که ممکن است پلاستیسیته عصبی را در بازه زمانی کوتاه افزایش دهند و پنجرهای برای تکمیل رواندرمانی یا سایر مداخلات درمانی فراهم کنند. این نقش ممکن است بهویژه در بیمارانی که ایدههای خودکشی فعال دارند یا پاسخ به داروها کند است، اهمیت داشته باشد.
پیامدهای بالینی و ملاحظات ایمنی
پزشکان نقلشده در مرور هم نوید و هم احتیاط را تأکید میکنند: تسکین سریع میتواند برای بیمارانی که راهحلهای دیگری ندارند، تحولآفرین باشد؛ با این حال، اثرات مشاهدهشده تاکنون اغلب کوتاهمدت بوده مگر اینکه دوزها تکرار شوند. تکرار تجویز ممکن است منافع را تمدید کند، اما پرسشهایی درباره ایمنی بلندمدت، تحویل در محیطهای بالینی و پایش عوارض ایجاد میکند.
عوارض جانبی کوتاهمدت شایع شامل تهوع، سردرد، سرگیجه، حس جداشدگی یا دیسآسوشیاسیون گذرا و در برخی موارد کاهش سطح هوشیاری است. نیاز به پایش اکسیژن خون و علائم حیاتی در هنگام استنشاق نیتروس اکساید وجود دارد، زیرا در صورت عدم ترکیب صحیح با اکسیژن یا در بیماران با بیماریهای تنفسی، خطر هیپوکسی مطرح است. همچنین نگرانیهایی پیرامون سوءاستفاده بالقوه، سازگاری روانی و اثرات نورولوژیک بلندمدت مطرح است که نیازمند پژوهشهای طولانیمدتتر است.
در مرور، روانپزشک مشاور استیون مارواها از دانشگاه بیرمنگام اشاره میکند که این یافتهها بهویژه برای بیمارانی که شاید «امید به بهبودی را از دست دادهاند» دلگرمکننده است. روانشناس بالینی کیرانپریت گیل تأکید میکند که شواهد فعلی نقطه آغازی برای کارآزماییهای آینده است که دوزهای تکرارشونده و رژیمهای مدیریتشده را ارزیابی میکنند.
از منظر عملیاتی، درمان با نیتروس اکساید نیازمند زیرساختهای ویژه از جمله اتاقهای مجهز به سیستم تهویه، پرسنل آموزشدیده برای ارزیابی وضعیت بالینی و تجهیزات پایش، و راهنماهای دقیق برای مدیریت عوارض است. در بسیاری از کشورها، استفاده از نیتروس اکساید به عنوان درمان روانپزشکی هنوز در مرحله تحقیقاتی است و باید تنها در محیطهای بالینی تخصصی یا تحت پروتکلهای تحقیقاتی کنترلشده انجام شود.
گامهای بعدی برای پژوهش و عمل بالینی
کارهای آینده به کارآزماییهای تصادفیسازیشده بزرگتر، پیگیری طولانیتر و مقایسههای مستقیم با دیگر درمانهای سریعاثر نیاز دارند. پژوهشگران باید غلظتها و برنامههایی را پالایش کنند که تعادل میان سرعت شروع اثر، پایداری نتیجه و تحملپذیری را برقرار سازند. اگر نتایج مستقل و مکرر تأیید شوند، نیتروس اکساید میتواند به نسل جدیدی از مداخلات سریعاثر برای افسردگی شدید پیوسته و گزینههای درمانی برای افرادی که به درمانهای موجود پاسخ نمیدهند را گسترش دهد.
سوالات تحقیقاتی مشخص شامل تعیین بهترین فرکانس و طول دوره درمان (مثلاً جلسات هفتگی در مقابل دو هفته یکبار)، بررسی اثرات پیوسته در طول ماهها و سالها، و ارزیابی تعامل با درمانهای رواندرمانی و داروهای ضدافسردگی مرسوم است. همچنین لازم است زیرگروههای بیمارانی که بیشترین بهره را میبرند (مثلاً بیماران دارای ویژگیهای زیستی خاص یا سابقه درمانی مشخص) شناسایی شوند تا درمان هدفمندتر و کارآمدتر باشد.
تا آن زمان، نیتروس اکساید باید بهعنوان یک گزینه تجربی برای افسردگی در نظر گرفته شود و تنها در محیطهای تحقیقاتی کنترلشده یا مراکز تخصصی بالینی با پایش مناسب داده شود. تدوین راهنماهای بالینی، پروتکلهای ایمنی و معیارهای انتخاب بیمار از الزامات پیش از گسترش بالینی گسترده هستند.
در جمعبندی، هرچند نتایج اولیه امیدوارکننده است و پتانسیل نیتروس اکساید بهعنوان یک درمان سریعاثر نویدبخش بهنظر میرسد، اما شواهد کنونی محدود است و نیاز به اثبات بیشتر برای تضمین اثربخشی و ایمنی بلندمدت وجود دارد. تصمیمگیری بالینی در این زمینه باید مبتنی بر ارزیابی دقیق منافع و مخاطرات، چشمانداز پژوهشی و شرایط فردی بیمار صورت گیرد.
منبع: sciencealert
نظرات
بلکتون
شاید کمی بیش از حد هایپ شده، ولی اگر تکرار دوزها ایمن باشه میتونه گزینه خوبیه. فعلا بهتره در فاز تحقیق بمونه
پمپزون
من تو کار بالینی دیدم بعضیا با مداخلات سریع خیلی بهتر شدن، اما دنبال راهی برای پایداری هم هستیم، بحث بزرگیه...
کامران
به نظرم منطقیه، شروع سریع مفیده ولی یه جلسه که نمیشه قضاوت کرد، پرسشای زیادی مونده
دیتاپالس
این واقعا علمیِ یا یه موج رسانهای؟ نمونه ها خیلی کوچیکن، طراحی ها متفاوته، باید صبر کرد تا مطالعات بزرگتر بیاد
لابکور
وای، ظرف دو ساعت؟! یعنی واسه بعضیا واقعا مثل معجزست... اما عوارضش هم جدیه، مخصوصا حس جداشدگی و تهوع
ارسال نظر