8 دقیقه
جیمی کیمل روز سهشنبه با بازگشتی احساساتی و خبرساز به برنامههای شبانه تلویزیونی بازگشت و درباره تعلیق شش روزهای که به طور موقت برنامه او را از پخش خارج کرد، سخن گفت. افتتاحیه برنامه ترکیبی از لحظات سورئال و صمیمی بود: کلیپهای خبری که این لحظه را تاریخی نشان میدادند، برشی از پشت صحنه که کیمل و همکارش گوئیِرمو رودریگز را با لباسهای ببر و موز نشان میداد، و سپس یک شوخی خشک که یادآور شد حتی یک بازگشت پرتنش هم در نهایت باز هم تلویزیون است. این آغاز، هم ظرفیت نمایشگری بودن برنامه را داشت و هم نشان میداد میزبان میتواند میان طنز و جراحت عاطفی راه برود.
کیمل در مونولوگ خود از ائتلاف محافظهکارانهای نادر از مدافعان تشکر کرد؛ از همکاران کمدینی مانند استیون کلبرت، جان اولیور و کونان اوبراين تا مفسران محافظهکاری که بهطور علنی از حق او برای سخن گفتن دفاع کردند. او تصدیق کرد که برخی از کسانی که از او دفاع کردند چهرههایی هستند که از نظر سیاسی با آنها اختلاف نظر شدید دارد، اما از آنها سپاسگزاری کرد که در برابر آنچه او «تجاوز مقرراتی و فشار شبکهها» نامید، موضع گرفتهاند. این سپاسگزاری نشان میداد محتوای بحث نه صرفاً یک اختلاف هنری، بلکه تنیده با منافع نهادی و سیاسی است.
نخستین محور بازگشت او، سخنی مستقیم و آشکاراً احساسی دربارهٔ جنجویی بود که با مونولوگ 15 سپتامبر او در مورد قتل کنشگر محافظهکار چارلی کرک ایجاد شد. کیمل تأکید کرد که «هرگز منظوری برای سبک شمردن قتل یک جوان نداشتم» و یادآور شد همان روز واقعه یک پیام همدردی در اینستاگرام منتشر کرده بود تا به خانواده کرک تسلیت بگوید. او همچنین شفافسازی کرد که نخواسته است هیچ گروه سیاسی را بهطور جمعی مسئول بداند و قاتل را «فردی عمیقاً پریشان» توصیف کرد و ایدهٔ اینکه این عمل بازتاب یک حرکت گسترده است را رد کرد. این بخش از سخنرانی اصطلاحات عاطفیِ واضح و زبانی دفاعی داشت تا هم طلب بخشش کند و هم محدوده مسئولیتهای شخصی و ساختاری را مرزبندی نماید.
فراتر از عذرخواهی و توضیح، کیمل به بحثی وسیعتر درباره آزادیهای مطبوعاتی و فشار شرکتها پرداخت. او نام رئیس کمیسیون فدرال ارتباطات، برندن کار، را برد و به بخشی از نامه یا بیانیهای اشاره کرد که برخی آن را بهعنوان تهدیدی علیه پخشکنندگان تعبیر کرده بودند. کیمل این زنجیره واکنشها — تذکر نظارتی، تعهدات مالکان بزرگ شبکههای وابسته مانند نکستاستار و سینکلر برای پیشگیری از پخش برنامه او، و تصمیم شرکت ABC برای تعلیق او — را بهعنوان لحظهای خفهکننده برای کمدی شبانهٔ آمریکا تصویر کرد. او استدلال کرد که وقتی فشار شرکتی و تهدیدهای مقرراتی چنین تأثیری بر محتوای طنز میگذارند، خودِ قالب برنامههای شبانه در معرض تضعیف قرار میگیرد.
او همچنین بهطرفداری از منتقدانی رفت که او را پس از این ماجرا مورد تمسخر قرار داده بودند، از جمله رئیسجمهور اسبق دونالد ترامپ، و از فرصت استفاده کرد تا از اریکا کرک، همسر چارلی کرک، برای بخشیدن قاتل همسرش در مراسم یادبود عمومی قدردانی کند. این ترکیبِ طنز و خشمی محتاطانه و اشکهایی که گاه بهوجود آمد نشان داد نقش مجریان شبانه امروز پیچیدهتر از همیشه است: هم کمدین، هم مفسر مدنی و هم نقطهای که اغلب برقگیر انتقادات و حملات سیاسی میشود. کیمل در این بخش تلاش کرد نقش خود را نه صرفاً سرگرمکننده، بلکه یک بازیگر در فضای عمومی و فرهنگی نمایش دهد.

واکنش صنعت رسانه سریع و قطبی بود. اعتراضهایی در شهرهای نیویورک و لسآنجلس شکل گرفت و یک نامهٔ اعتراضی که با حمایت اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا (ACLU) بود و بیش از ۴۰۰ هنرمند آن را امضا کردند، تعلیق دیزنی/ABC را محکوم ساخت. با این حال، چندین ایستگاه وابستهٔ بزرگ همچنان پخش برنامهٔ سهشنبه را پیشگیرانه قطع کردند که نشان میداد ساختار مالکیت و قدرت ایستگاههای محلی میتواند تصمیم شبکه را خنثی کند. این واقعیت برای تحلیلگران ریتینگ تلویزیون، استراتژی شبکهها و بررسی نحوه تکامل اکوسیستم برنامههای شبانه اهمیت دارد؛ چرا که نشان میدهد تصمیمات شبکهای در برابر فشار محلی و اقتصادی شکنندهاند.
قرار دادن این رویداد در چارچوب تاریخی و مقایسه با گذشته به درک بهتر موضوع کمک میکند. برنامههای شبانه سابقهٔ طولانی در ایجاد جنجال دارند — از درگیریهای قدیمی بر سر استانداردهای پخش تا نبردهای خبری مرتبط با دیوید لترمن و کونان اوبرایان با شبکهها. آنچه امروز متفاوت به نظر میرسد، سرعت و شدت تقویت سیاسی است و نفوذی است که مالکان شرکتی و تهدیدهای نظارتی میتوانند بهصورت آنی اعمال کنند. این حادثه در کنار دیگر نقطهحادثههای مدرن قرار میگیرد که در آن شبکههای اجتماعی و رسانههای حزبی یک شوخی را به بحران دیپلماتیک یا سیاسی تبدیل کردهاند؛ جایی که حلقهٔ بازخورد رسانهای و سیاسی میتواند خطاهای زبانی را به پیامدهای سازمانی بزرگ بدل کند.
در پشت صحنه، نویسندگان و کارکنان بهصورت خصوصی و عمومی واکنش نشان دادند. لوئیس ویرتل، نویسندهٔ برنامه کیمل، در پادکست خود نیت اولیهٔ اظهارات را دفاع کرد و گفت برخی عبارات برای نشان دادن یک نکته انتخاب شدند نه برای متهم کردن جمعی. این نوع دفاع حرفهای معمولاً نشاندهندهٔ تلاش برای مرزبندی بین قصد هنری و برداشت عمومی است. در همین حال، طرفداران و منتقدان در شبکههای اجتماعی پستها و کلیپها را دستبهدست کردند؛ برخی از بازگشت کیمل ستایش کردند و برخی دیگر همچنان از انتخاب کلمات و زمانبندی او انتقاد میکردند. این واکنشهای دوگانه نمایانگر این است که هر گامی در رسانههای پرمخاطب میتواند همزمان پشتیبانی و مخالفت گستردهای تولید کند.
«مجریان شبانه همیشه روی طنابی باریک بین طنز و حساسیت راه رفتهاند»، میگوید مارکوس الری، مورخ سینما. «قسمت کیمل یادآور این است که کمدی در جریانهای فرهنگی عمل میکند؛ گاهی یک جوک بهعنوان نقد فرومینشیند و گاهی بهعنوان تحریک عمل میکند — و امروز صنعت بهدلیل قطبیت سیاسی ریسکهای بیشتری را تحمل میکند.» این تحلیل تاریخی کمک میکند تا بفهمیم چرا واکنشها نه فقط متأثر از متن کلامی، بلکه تابعی از زمینههای فرهنگی و سیاسی گستردهتر هستند.
برای علاقهمندان سینما و تلویزیون، این ماجرا چند نتیجهٔ مهم به همراه دارد: نخست، آزادی خلاقهٔ برنامههای گفتوگومحور شبانه تنها محدود به جوکها و ریتینگ نیست، بلکه وابسته به تفسیر فشار عمومی از سوی شبکهها، ایستگاههای وابسته و نهادهای نظارتی است؛ دوم، احتمالاً این حادثه در مناظرات آینده دربارهٔ سانسور و نظارت بر پخش مورد استناد قرار خواهد گرفت؛ و سوم، اهمیت واکنش سریع روابط عمومی و بسیج جامعهٔ طرفداران در دفاع از آثار خلاقانه بیشتر شده است. اقدامهای هماهنگ جمعی، مانند نامههای اعتراضی یا کمپینهای رسانهای، این روزها میتوانند تفاوت چشمگیری در نتیجهٔ رسانهای یک بحران ایجاد کنند.
بازگشت کیمل هم شخصی بود و هم سیاسی: مجری که بابت حساسیت درکشده عذرخواهی میکرد و همزمان هشدار میداد که فشارهای شرکتی و دولت بر پخشکنندگان میتواند قالبی را که اجازه میدهد طنز و نقد رشد کنند، تهدید کند. چه این سخنان را یک لغزش بدانید و چه آزمونی برای محافظت از آزادی بیان، این حادثه به فصلی دیگر در داستان پیوستهٔ برخورد میان تلویزیون، سیاست و افکار عمومی تبدیل شده است. نکتهٔ مهم این است که این مصاف نشان میدهد محدودیتهای عملی و حقوقی چگونه میتوانند بر فضای خلاقانهٔ رسانهها تأثیرگذار باشند.
در پایان، کیمل از بینندگان خواست که به جای جنجال، مهربانی را به خاطر بسپارند — یادداشتی که برای بسیاری از تماشاگرانی که قصهپردازی انسانی را در فیلم و تلویزیون ارج مینهند، احتمالاً مهمترین جملهٔ شب بود. این درخواست پایانی نه تنها جنبهٔ عاطفی را برجسته کرد، بلکه مسئلهٔ اخلاقیِ تعاملات رسانهای معاصر را نیز مطرح ساخت: چگونه میتوان در فضای پرتنش امروز، هم صدای انتقادی را حفظ کرد و هم پاسخگویی و احترام به آسیبدیدگان را رعایت نمود.
منبع: variety
نظرات