10 دقیقه
جیمی کیمل این هفته با یک مصاحبهٔ طولانی و صریح در رویداد "Screentime" بلومبرگ به صحنه بازگشت — اولین گفتگو پس از جنجالی که روی اظهارات او دربارهٔ فردی که چارلی کورک را کشت شکل گرفت. بهجای تکرار تیترها، کیمل روی گفتوگوهایی تمرکز کرد که بعد از آن جنجال شکل گرفت و افرادی که نقش ثباتبخش داشتند: بهخصوص باب آیگر (Bob Iger) و دانا والدِن (Dana Walden)، رئیس مشترک بخش سرگرمی دیزنی.
از حاشیهٔ رسانهای تا مدیریت بحران
کیمل گفت مشکل فقط در بیان او نبود بلکه در شیوهٔ تقویت و پخش آن توسط رسانههای جناحی بود. او ویژه از نقش دانا والدِن در آرام کردن اوضاع بعد از زمانی که شبکهٔ اِیبیسی برای مدتی "Jimmy Kimmel Live!" را از پخش حذف کرد، تقدیر کرد. «آخر هفتهٔ دانا را به هم ریختم»، او با مزاح گفت، و از تماسهای بیپایانی یاد کرد که در نهایت به آنچه او آن را نتیجهای مثبت برای برنامه و شرکت نامید، انجامید.
چرا دانا والدِن اهمیت دارد؟
وقتی بحث به رهبری دیزنی کشید، کیمل بیپرده گفت که دانا والدِن میتواند یک مدیرعامل عالی باشد. این حمایت صرفاً یک عنوان جذاب رسانهای نیست؛ بلکه نشاندهندهٔ نکتهای عمیقتر در صنعت است: نیاز به رهبرانی که هم زبان هنری و هم منطق تجاری را بفهمند. والدِن سابقهٔ مدیریت پروژههای بزرگ محتوا و عبور از تنشهای میان خلاقیت و تصمیمات اجرایی را دارد — مهارتی که در عصری که استودیوها باید میان اقتصاد پخش جریانی، مدیریت فرنچایزها و بازارهای جهانی تعادل برقرار کنند، حیاتی است.
در واقع تقاضا برای رهبران توانمند که شرکتهای رسانهای سنتی را به سمت مدلهای "پخشمحور" سوق دهند، رو به افزایش است. تغییرات مدیریتی اخیر در شرکتهایی مثل Warner Bros. Discovery و تغییر استراتژیهای Peacock نشان میدهد که بازار به مدیری با توانایی پیوند دادن فرهنگ استودیو و انتظارات سهامداران نیاز دارد. رأی اعتماد کیمل به والدِن، که از چهرههای تأثیرگذار رسانهای است، فشار سلبریتیها را به این گفتوگو اضافه میکند و موضوع را از سطح هیئتمدیره به چشم عموم میآورد.
آیندهٔ خودِ برنامهٔ شبانه و محاسبات بودجهای
کیمل اگرچه قبلاً کنایههایی دربارهٔ خروج از قراردادها زده، اما اینبار هم از پایبندی یا ترک قطعی برنامه بعد از پایان قرارداد سال آینده چیزی نگفت. «من اغلب به این سؤال جواب میدهم و بعد خلافش را انجام میدهم»، او اعتراف کرد؛ عبارتی که نشان میدهد پیشبینی آیندهٔ مجریان شبانه دشوار است و شوخیهای اینچنینی برای تیمش تبدیل به جوکی تکراری شده است.
یک دادهٔ جالب که کیمل مطرح کرد، رقم سرسامآور بودجههای برنامههای شبانه است: مجموع بودجهها برای برنامههایی مانند او و "The Tonight Show" میتواند تا نزدیک به 120 میلیون دلار در سال برسد. او استدلال کرد که این هزینههای بالا ضرورتاً لازم نیستند؛ چرا که شکل اولیهٔ تلویزیون شبانه عمدتاً ابزار ارزانقیمتی برای بهکارگیری چهرههای معروف در راستای ارزش تبلیغاتی بود.
امروز اقتصاد رسانه تغییر کرده است: پخش جریانی، ویروسی شدن کلیپها و کاهش مخاطب پیشرو، شبکهها را مجبور میکند تا دوباره فکر کنند آیا مدل سنتی بودجهٔ شبانه هنوز مقبول است یا خیر. شرکتها ممکن است به سمت کاهش هزینهها، بازطراحی فرمتها یا ایجاد ترکیبی از پخش زنده و محتوای دیجیتال حرکت کنند تا هم هزینهها کاهش یابد و هم بازدهی تبلیغاتی حفظ شود.
جزئیات بودجه و مدلهای جایگزین
- عوامل هزینه: دستمزد مجریان و تیم تولید، مهمانان ویژه، موسیقی زنده، دکور و هزینههای فنی.
- راهحلها: ضبط فشردهتر، استفادهٔ بیشتر از آرشیو، تولید مشترک با پلتفرمهای پخش جریانی، یا تبدیل بخشی از تولید به فرمتهای کوتاه و ویروسی.
- اثرگذاری: تغییر فرمت میتواند در کوتاهمدت در ریتینگهای تلویزیونی تأثیر بگذارد اما در بلندمدت ممکن است هزینه-فایده را بهبود بخشد.
یوتیوب، ریتینگها و نفوذ فرهنگی
یکی از خطوط صریح گفتگو، تنش میان ریتینگ خطی (خط زمان پخش) و گسترهٔ دیجیتال بود. کیمل گفت که هرگز عمدی برای طراحی برنامه صرفاً برای یوتیوب نداشته است — اِیبیسی هزینهها را میپردازد در حالی که یوتیوب از کلیپها درآمدزایی میکند — اما او از وسعت جهانی این پلتفرم قدردانی میکند. «در عمق وجودت، چیزی که میخواهی این است که بیشترین تعداد ممکن، محتوای تو را ببینند»، او گفت.
این استراتژی کمک میکند تا لحظات فرهنگی شکل بگیرند — مونولوگهای ویروسی یا اجراهایی که وارد فرهنگ عمومی میشوند — اما ممکن است بینندهٔ شبانهٔ سنتی را خورده باشد. کیمل پیشنهاد داد کاهش مخاطب پیشرو (lead-in) احتمالاً عامل قدرتمندتری برای افت آمار Nielsen نسبت به پستکردن کلیپهاست. نتیجه این است که تلویزیون شبانه در فیدهای اجتماعی رونق دارد در حالی که تماشای شبکهای در ساعات پخش کند میشود.
تعادل مخاطب و درآمد
دستیابی به مخاطب جهانی از طریق یوتیوب و شبکههای اجتماعی موجب چند مزیت و چند چالش میشود:
- مزایا: دسترسی جهانی، عمر طولانیتر محتوا، درآمد از تبلیغات پلتفرمی و افزایش تأثیرگذاری برند.
- چالشها: کاهش آمار سنتی، مشکلات قراردادهای حقوقی بین شبکه و تولیدکننده، و خطر کانالیزهشدن درآمدها به سمت پلتفرمهای ثالث.
سیاست، مهمانان جنجالبرانگیز و مسائل اخلاقی
وقتی از او پرسیده شد که آیا حاضر است چهرههایی جنجالی مانند رئیس FCC برندن کار (Brendan Carr) یا دونالد ترامپ را به برنامه بیاورد، کیمل پاسخ غیرمنتظرهای داد: او گفت «قطعاً دوست دارم ترامپ را به برنامه بیاورم.» اما اینکه آیا چنین حضورهایی از منظر خبری یا بازاریابی معقول است، سوال دیگری است و پرسشهای اساسیتری را دربارهٔ نقش برنامههای شبانه در اکوسیستم رسانهای امروز مطرح میکند: میز مجری شبانه پلتفرمی برای مشارکت مدنی است یا صرفاً ابزاری برای جذب مخاطب؟ یا هر دو؟
این موضوع بزرگتر از یک برنامه یا یک مجری است؛ مربوط به این است که چه نوع محتوایی در کجا و به چه نحوی تولید میشود و چه پیامهایی قدرتمندتر به مخاطب منتقل میکنند. پذیرش یا رد مهمانهای جنجالی میتواند پیامهای شرکتی دربارهٔ بیطرفی، اخلاق حرفهای و منافع تجاری را تحت تأثیر قرار دهد.
تأثیر بر سینما و سریالها: چرا این بحث برای سازندگان مهم است
برای طرفداران فیلم و سریال، این مصاحبه یادآور این نکته است که دروازهبانان تلویزیون — مدیرانی مثل والدِن یا آیگر — بر مسیر رسیدن محتوا از استودیو به صفحهٔ نمایش تأثیر دارند. تصمیمات رهبری میتواند تعیین کند چه آثاری در اولویت قرار میگیرند، چگونه فرنچایزها مدیریت میشوند و چه نوع تبلیغات متقابل بین تلویزیون، سینما و پلتفرمهای پخش انجام میشود.
اظهارات کیمل بر پیوند میان ترویج شبانه و استراتژی استودیو تأکید میکند: یک اکوسیستم شبانهٔ سالم هنوز هم برای فیلمسازان، تهیهکنندگان و بازیگران که به دنبال دیدهشدن هستند، اهمیت دارد. وقتی میزهای شبانه کارآمد باشند، امکان خلق «لحظات» تبلیغاتی و نفوذ فرهنگی بیشتر میشود — چیزی که حتی در عصر پخش جریانی نیز بیاهمیت نیست.
«در محیط رسانهای امروز، تصمیمات رهبری در شرکتهایی مانند دیزنی بر داستانگویی در تمام پلتفرمها اثر میگذارد.» — مارکو ینسن، مورخ سینما
زاویههای انتقادی و روندهای صنعتی
برای مقایسهٔ موضع کیمل با دیگر مجریان شبانه باید به سبکهای مختلف توجه کنیم: جیمی فالون (Jimmy Fallon) معمولاً از تقابل سیاسی دوری میکند تا دامنهٔ مخاطبانش را حفظ کند، در حالی که مجریان دیگری مانند سامانتا بی (Samantha Bee) به نقد موضوعات روز میپردازند. آمادگی کیمل برای میزبانی طیف متنوعی از مهمانان — حتی جنجالیها — نشان میدهد که مجریان چگونه بین غریزهٔ کمدی، روابط شرکتی و انتظارات مخاطب تعادل برقرار میکنند.
از منظر صنعت، این اپیزود دو روند همزمان را برجسته میکند: غیرمتمرکز شدن توجه مخاطب (از طریق یوتیوب و پخش جریانی) و بازنگری در ساختار هزینههای برنامههایی که زمانی عمدتاً بهعنوان ابزارهای تبلیغاتی عمل میکردند. احتمال دارد استودیوها بودجهها را کاهش دهند، قالبها را بازتولید کنند یا شبانه را به محصولات هیبریدی زنده/دیجیتال تبدیل کنند تا همچنان مرتبط باقی بمانند.
چه تغییراتی در مدلهای سنتی محتوا در راه است؟
- کوتاهسازی فرمتها و تمرکز بر محتوای قابل اشتراکگذاری.
- همکاری مستقیم با پلتفرمهای دیجیتال برای تولید محتوای اختصاصی و اشتراکی.
- استفاده از دادهها و تحلیل مخاطب برای برنامهریزی مهمانان و ساختار برنامه.
چرا این گفتگو فراتر از یک مصاحبه است؟
این گفتوگو به پرسشهای بنیادینی دربارهٔ نقش رسانهها، مسئولیت مدیران، و آیندهٔ محتوای سرگرمی میپردازد. کیمل از همکارانش حمایت کرد، والدِن را بهعنوان رهبری توانمند معرفی نمود و دربارهٔ آیندهٔ خودش نامشخص ماند. اما روشن است که بحث پیرامون تلویزیون شبانه هنوز تمام نشده است؛ مسیر آن میتواند نحوهٔ ترویج و کشف فیلمها و سریالها را برای سالهای آتی تعیین کند.
در نهایت: این گفتگو ترکیبی از شخصیتها، پویشهای قدرت و اکوسیستم ناپایدار میان استعداد، شبکهها و جامعهٔ مخاطب را نشان داد. اگرچه پاسخهای قطعی برای تصمیمات هیئتمدیره حاصل نشد، اما نقطهنظرها و تحلیلها نوری انداختند بر آنچه سازندگان محتوا و مدیران رسانه باید در نظر بگیرند تا در دنیای پخش جریانی و ویروسیشدن محتوا موفق بمانند.
آیندهٔ تلویزیون شبانه چگونه رقم خواهد خورد؟ آیا مدل بودجهٔ سنتی بازنگری خواهد شد؟ و آیا رهبرانی مانند دانا والدِن خواهند توانست تعادل میان خلاقیت و حسابداری را برقرار کنند؟ پاسخها در تقاطع اقتصاد، فناوری و فرهنگ قرار دارند — و گفتوگو دربارهٔ آنها تازه آغاز شده است.
منبع: deadline
ارسال نظر