8 دقیقه
تحقیقی جدید نشان میدهد که تکرار آهنگهای مورد علاقه فراتر از افزایش روحیه میتواند تأثیری قابل توجه بر کاهش ریسک زوال عقل در سالهای بعدی زندگی داشته باشد. یک مطالعه بزرگ استرالیایی پیوندهای قوی میان مشارکت منظم در فعالیتهای موسیقایی و نتایج بهتر شناختی را در افراد 70 ساله و بالاتر نشان داد؛ یافتههایی که میتواند در بحث پیشگیری از زوال عقل و تقویت سلامت شناختی سالمندان اهمیت داشته باشد.
جزئیات مطالعه و یافتههای اصلی
این تحلیل طولی گروهی شامل 10,893 شرکتکننده استرالیایی ساکن در مجتمعهای بازنشستگی را دنبال کرد که در ابتدای مطالعه تشخیص زوال عقل نداشتند. شرکتکنندگان با پرسشهای استاندارد گزارش دادند که چه میزان به موسیقی گوش میدهند و آیا ساز مینوازند یا خیر. پس از حداقل سه سال پیگیری، کسانی که خود را به صورت «همیشه» گوشدهنده معرفی کرده بودند، در مقایسه با گروههایی که هرگز، به ندرت یا گاهبهگاه به موسیقی گوش میدادند، 39 درصد احتمال کمتری برای ابتلا به زوال عقل داشتند. همچنین این گروه 17 درصد احتمال کمتری برای بروز اختلالات شناختی خفیف داشتند؛ نتایجی که از لحاظ آماری معنادار و بالینی قابل توجه تلقی شد.
علاوه بر کاهش ریسک، شنوندگان مکرر در آزمونهای سنجش شناخت عمومی و حافظه اپیزودیک—یعنی حافظهای که برای یادآوری رویدادهای روزمره و تجربیات شخصی استفاده میشود—نمرات بالاتری کسب کردند. نوازندگی ساز نیز با اثرات حفاظتی همراه بود: افرادی که بهطور منظم موسیقی تولید میکردند حدود 35 درصد کمتر در معرض ابتلا به زوال عقل قرار داشتند؛ با این حال در این مطالعه آن مزیت برای سایر اشکال اختلال شناختی به طور یکنواخت مشاهده نشد که نشان میدهد تأثیرات رفتاری و عصبی نوازندگی ممکن است پیچیدهتر و وابسته به نوع و شدت فعالیت باشد.

زمانی که گوش دادن و نوازندگی با هم در نظر گرفته شدند، ترکیب این دو رفتار با کاهش 33 درصدی ریسک زوال عقل و کاهش 22 درصدی ریسک دیگر مشکلات شناختی مرتبط بود. پژوهشگران همچنین دریافتند که سطح تحصیلات در نتایج نقش دارد: مزایا در افرادی که 16 سال یا بیشتر تحصیل کرده بودند قویتر دیده شد و در گروه میانه تحصیلی (12 تا 15 سال) نتایج سازگاری کمتری داشت. این امر به مفهوم «ذخیره شناختی» (cognitive reserve) و نقش تحصیلات در تقویت مقاومت مغز در برابر آسیبهای نورودژنراتیو اشاره دارد که شاید تعامل آن با تجربه موسیقایی اهمیت داشته باشد.
اما همانطور که نویسندگان مطالعه هشدار دادهاند، ارتباط مشاهدهشده لزوماً به معنای اثبات رابطه سببی نیست. امااما ایمّا جافا، نویسنده ارشد مقاله و پژوهشگر سلامت عمومی در دانشگاه موناش، اشاره کرد که این همبستگیها امیدوارکنندهاند ولی مطالعه نمیتواند اثبات کند که موسیقی به طور مستقیم باعث کاهش زوال عقل میشود. او در تبیین نتایج گفت: «فعالیتهای موسیقایی ممکن است یک راهبرد قابل دسترس برای حفظ سلامت شناختی در سالمندان باشد، اگرچه نمیتوان رابطه علیتی را تثبیت کرد.» این احتیاط علمی مهم است و نشان میدهد که تحقیقات تجربیتر و مداخلهای (مانند کارآزماییهای بالینی تصادفی) برای روشن شدن مکانیسم و اثبات causality لازم است.
چگونه موسیقی میتواند از سلامت مغز پشتیبانی کند
برای اثر حفاظتی موسیقی چند مکانیزم محتمل وجود دارد. گوش دادن به موسیقی نواحی گستردهای از مغز را فعال میکند که در توجه، حافظه، پردازش عاطفی و حواس مشارکت دارند. این فعالسازی فراگیر میتواند محرکی برای تقویت شبکههای عصبی و افزایش مقاومت مغزی باشد؛ یعنی چیزی شبیه «تمرین شناختی» که از طریق تحریک همزمان چند حوزه مغزی رخ میدهد. از منظر نوروبیولوژیک، موسیقی میتواند پدیدههایی مثل تقویت پلاستیسیتی سیناپسی، تغییرات در سطح فاکتورهای رشد عصبی مانند BDNF، و هماهنگی بهتر بین قشرهای پیشانی و هیپوکامپ را تشویق کند که همگی برای یادگیری و حافظه اساسیاند.
جوانی راین، اپیدمیولوژیست نوروسایکپاتریک و نویسنده ارشد مقاله، در مصاحبهای رادیویی توضیح داد که این فعالسازی گسترده نوعی تحریک شناختی فراهم میآورد که ممکن است به کاهش ریسک زوال عقل کمک کند. از منظر شبکههای عملکردی مغز، موسیقی میتواند تعادل بین شبکه حالت پیشفرض (DMN)، شبکه اجرایی و شبکه توجه را بهبود دهد؛ اختلال در این تعادل در مراحل اولیه زوال عقل قابل مشاهده است و روشهایی که این تعادل را حفظ کنند، از لحاظ نظری مفید خواهند بود.
وضعیت شنوایی نیز احتمالاً نقش مهمی بازی میکند. کاهش شنوایی یک عامل شناختهشده خطر ابتلا به زوال عقل است و مطالعات دیگر نشان دادهاند که استفاده بهموقع از سمعک میتواند روند کاهشی شناختی را کندتر کند. در نتیجه حفظ عملکرد شنوایی (شامل ارزیابیهای دورهای شنوایی و استفاده از وسایل کمکی در صورت نیاز) همراه با درگیر شدن فعال با موسیقی میتواند به صورت ترکیبی به محافظت از شناخت کمک کند؛ چرا که تعامل اجتماعی و محرکهای شنیداری سالم هر دو برای سلامت مغز اهمیت دارند.
این یافتهها به مجموعه فزایندهای از شواهد پیونددهنده موسیقی و سلامت مغزی میافزایند. از نظر کاربردی، فعالیتهای کمهزینه و در دسترس مانند ساخت لیستهای پخش مناسب، گوش دادن به موسیقی به صورت روزمره، شرکت در گروههای موسیقی یا دورههای آموزش ساز و حتی آوازخوانی گروهی میتواند به عنوان بخشی از برنامه جامع پیری سالم در کنار ورزش منظم، مشارکت اجتماعی و مدیریت عوامل خطر قلبیعروقی مورد توجه قرار گیرد. به عبارت دیگر، موسیقی میتواند یکی از ابزارهای متعدد در «رویکرد چندجانبه» پیشگیری از زوال عقل باشد.
نتایج کاربردی و توصیههای عملی
- گوش دادن منظم به موسیقی در سالهای بالاتر زندگی در این گروه بزرگ با کاهش قابلتوجهی در ریسک زوال عقل مرتبط بود؛ بنابراین گنجاندن گوش دادن روزانه یا چندبار در هفته به موسیقی در برنامههای سالمندان میتواند مفید باشد.
- نوازندگی ساز نیز با کاهش ریسک زوال عقل ارتباط داشت؛ اگرچه تأثیر آن بر اختلالات شناختی خفیف متغیر بود، که احتمالاً به تفاوت در نوع ساز، شدت تمرین، و سن شروع آموزش بستگی دارد. فعالیتهای سازآموزی گروهی ممکن است چند مزیت همزمان—شناختی، حرکتی و اجتماعی—داشته باشد.
- مراقبت از شنوایی و تحریک شناختی مکمل یکدیگر هستند؛ انجام چکاپهای شنوایی دورهای و در صورت نیاز استفاده از سمعک میتواند همراه با برنامههای موسیقایی برای حفظ «ورودی حسی سالم» و مشارکت اجتماعی مؤثر باشد.
علاوه بر نکات بالا، چند دستورالعمل عملی بر مبنای شواهد موجود پیشنهاد میشود: انتخاب فهرستهای پخش متنوع که شامل آثار خاطرهانگیز و جدید باشند (ترکیب حافظه اپیزودیک و یادگیری جدید)، اختصاص زمان مشخص روزانه یا هفتگی برای گوش دادن یا تمرین ساز، مشارکت در گروههای موسیقی محلی یا آنلاین برای حفظ تعامل اجتماعی، و ترکیب موسیقیدرمانی یا جلسات هدایتشده موسیقایی در برنامههای سالمندی و مراقبتهای بلندمدت. همچنین توجه به عوامل همبسته مثل خواب مناسب، کنترل فشار خون و دیابت، و فعالیت بدنی منظم اهمیت دارد زیرا سلامت عروقی و سبک زندگی سالم پایهای برای بهرهمندی از مزایای شناختی است.
در نهایت باید تأکید کرد که گرچه شواهد امیدوارکننده است، نیاز به مطالعات مداخلهای بیشتر و تحقیقاتی که مکانیسمهای زیربنایی را روشن کنند، همچنان پابرجاست. ترکیب دادههای اپیدمیولوژیک با مطالعات نوروفیزیولوژیک، تصویربرداری عصبی و کارآزماییهای بالینی میتواند در تعیین اینکه چه نوع فعالیت موسیقایی، با چه شدتی و برای چه زیرگروههایی از سالمندان بیشترین فایده را دارد، کمک کند.
منبع: sciencealert
ارسال نظر