10 دقیقه
ماینرهای بیتکوین ۱۲.۷ میلیارد دلار بدهی برای حفظ رقابت
ماینرهای بیتکوین طی یک سال گذشته به طور چشمگیری اهرم مالی را افزایش دادهاند و حدوداً ۱۲.۷ میلیارد دلار بدهی جذب کردهاند تا از خرید دستگاههای جدید گرفته تا ساخت زیرساختهای هوش مصنوعی و محاسبات با کارایی بالا (HPC) را تامین مالی کنند. بر اساس گزارش اکتبر VanEck با عنوان Bitcoin ChainCheck، مجموع بدهی ماینرها در بازهٔ ۱۲ ماهه از حدود ۲.۱ میلیارد دلار به ۱۲.۷ میلیارد دلار جهش کرده است، زیرا شرکتها با هدف حفظ یا افزایش سهم خود از هشریت جهانی به سرعت سرمایهگذاری میکنند و در بازار قدرتنمایی میکنند.
چرا ماینرها وام میگیرند: فشار هشریت و هزینههای سرمایهای
تحلیلگران VanEck، نیتان فرانکویتز و متیو سیگل، توضیح میدهند که در صورت عدم سرمایهگذاری مستمر در آخرین نسل دستگاههای ASIC و ارتقای مراکز داده، سهم یک ماینر از هشریت شبکه کاهش مییابد و این کاهش مستقیماً پاداشهای روزانهٔ بیتکوین را تحت تأثیر قرار میدهد. آنها این پدیده را مشابهِ «مسئلهٔ یخ در حال ذوب» تشبیه میکنند؛ به این معنی که ماینرها ناچارند ظرفیت را بهطور پیوسته جایگزین یا ارتقا دهند تا از از دست رفتن سهم درآمد جلوگیری کنند. این فشار چرخهایِ سختافزار و هشریت، یک نیازی دائمی به هزینههای سرمایهای (CapEx) ایجاد کرده که بدون تامین مالی خارجی قابل مدیریت نیست.
در گذشتهٔ نزدیک، بسیاری از ماینرها هزینههای سرمایهای سنگین را از طریق انتشار سهام یا تأمین مالی حقوق صاحبان سهام پوشش میدادند، چون درآمد استخراج تا حد زیادی به قیمت نوسانپذیر بیتکوین وابسته بود و جریان نقدی آتی دشوار به نظر میرسید. اما با تغییر پروفایل درآمدی شرکتها—از طریق متنوعسازی خدمات، قراردادهای میزبانی و درآمدهای قراردادیِ چندساله—دسترسی به بدهی برای بسیاری از ماینرهای عمومی به گزینهای عملیتر بدل شده است. به عبارت دیگر، تبدیل درآمدهای ناپایدار استخراج به جریانهای درآمدی باثباتتر، امکان وثیقهگذاری و بازپرداخت تسهیلات را تسهیل کرده است.

در ۱۲ ماه گذشته بدهی ماینرهای بیتکوین از ۲.۱ میلیارد دلار به ۱۲.۷ میلیارد دلار افزایش یافته است؛ تغییری که بازتابدهنده فشار سرمایهای برای حفظ هشریت و سرمایهگذاری در زیرساختهای جدید است.
افزایش انتشار نوتهای قابل تبدیل و اوراق قرضه
ردیاب صنعت The Miner Mag مقدار قابلتوجهی فعالیت در بازار سرمایه را از سوی ماینرهای عمومی گزارش میدهد: مجموع عرضههای بدهی و نوتهای قابل تبدیل در میان ۱۵ شرکت عمومی، حدود ۴.۶ میلیارد دلار در سهماههٔ چهارم ۲۰۲۴، ۲۰۰ میلیون دلار در آغاز ۲۰۲۵ و ۱.۵ میلیارد دلار در سهماههٔ دوم ۲۰۲۵ بوده است. چند نمونهٔ مهم از این تامین مالیها روند کلی را روشن میکنند و نشان میدهند چگونه بازار سرمایه به بازیگران صنعت استخراج فرصت رشد میدهد:
- شرکت Bitfarms عرضهٔ نوتهای قابل تبدیل به مبلغ ۵۸۸ میلیون دلار را بست که منابع آن برای توسعهٔ زیرساختهای HPC و هوش مصنوعی در سراسر آمریکای شمالی اختصاص یافته است.
 - TeraWulf اعلام کرد که عرضهٔ اوراق قرضهٔ دارای اولویت و تضمینشده به ارزش ۳.۲ میلیارد دلار را برای گسترش ظرفیت مرکز داده در کمپوس Lake Mariner در Barker، نیویورک، انجام میدهد.
 - شرکت IREN عرضهٔ نوتهای قابل تبدیل یک میلیارد دلاری را تکمیل کرد و منابع بهدستآمده برای نیازهای عمومی شرکت و سرمایهٔ در گردش تخصیص یافتند.
 
این نوع تامین مالیها نشان میدهد که سازوکارهای بدهی مثل نوتهای قابل تبدیل، اوراق تضمینشده و ابزارهای ساختاریافتهٔ دیگر بهسرعت به گزینههای رایجی برای ماینرها تبدیل شدهاند، زیرا آنها تلاش میکنند تا ترکیب سرمایهٔ بهینه را بین بدهی و حقوق صاحبان سهام پیدا کنند و هزینهٔ کل سرمایه را پایین بیاورند.
میزبانی هوش مصنوعی و HPC: تنوعبخشی به درآمدهای ماینرها
پس از هاوینگ آوریل ۲۰۲۴ که پاداش بلاک را به ۳.۱۲۵ بیتکوین کاهش داد، حاشیههای عملیاتی بسیاری از ماینرها فشرده شد. در پاسخ، شمار فزایندهای از اپراتورها بارکاریهای هوش مصنوعی و محاسبات با کارایی بالا را در کنار استخراج سنتی بیتکوین فعال کردهاند تا جریان نقدی را تثبیت کنند. ارائه خدمات میزبانی (hosting) و قراردادهای بلندمدت برای پروژههای AI، درآمدهای قابل پیشبینیتری فراهم میکند که معمولاً پشتوانهٔ قراردادهای چندساله دارند؛ این ثبات درآمدی موانع ورود به بازار بدهی را کاهش میدهد و هزینهٔ کل سرمایه را در مقایسه با تأمین مالی صرفاً از طریق سهام پایینتر میآورد.
قراردادهای میزبانی AI/HPC معمولاً شامل پرداختهای مستمر، سطوح توافقی برای برق و پهنای باند، و شروط عملکرد (SLAs) میشوند که به وامدهندگان و سرمایهگذاران اطمینان میدهد جریان نقدی تا حدی مستقل از قیمت نوسانی بیتکوین است. فرانکویتز و سیگل اشاره میکنند که این قراردادهای قابلپیشبینی به ماینرها کمک کردهاند تا تامین مالیای را بهدست آورند که پیشتر وقتی درآمد تنها وابسته به قیمت سفتهبازانه بیتکوین بود قابل حصول نبود.
در عمل، تبدیل مراکز استخراج به مراکز دادهٔ چندمنظوره نیازمند سرمایهگذاری در زیرساختهایی مثل توزیع برق قابلاعتماد، سیستمهای خنککننده پیشرفته و طراحی فضاهای قابل تغییر است. این سرمایهگذاریها هم از منظر مهندسی و هم از منظر مالی پیچیدگیهایی دارند؛ مثلاً نیاز به قراردادهای طولانیمدت با تامینکنندگان برق، یا طراحی معماری شبکهای که بین بارهای متغیر AI و استخراج سوئیچ کند. اما چنانچه این مدلها موفق شوند، ماینرها از یک منبع درآمد ترکیبی بهرهمند میشوند که ریسک کلی کسبوکار را کاهش میدهد و توان بازپرداخت بدهی را افزایش میدهد.
آیا تغییر جهت به سمت AI تهدیدی برای امنیت بیتکوین است؟
ماینرها همچنان هستهٔ مدل امنیتی بیتکوین هستند: آنها تراکنشها را اعتبارسنجی میکنند و بلاکها را اضافه میکنند و افزایش جمعیِ هشریت دفاعهای شبکه را تقویت میکند. VanEck استدلال میکند که گرایش صنعت به سمت هوش مصنوعی و HPC خطری برای هشریت بیتکوین محسوب نمیشود. در واقع، همزیستی بارهای استخراج و AI میتواند مکمل هم باشند. مراکز دادهٔ AI معمولاً برق قابلاطمینان و با کیفیت را اولویت میدهند، و استخراج بیتکوین راهی سریع برای کسب درآمد از برق مازاد یا ناپایدار فراهم میکند؛ بهعبارت دیگر، استخراج میتواند ساختار مالی لازم برای توسعهٔ مراکز محاسباتی انعطافپذیر را یارانهای کند.
تحلیلگران تاکید میکنند که الگوهای تقاضای ساعتی و روزانهٔ کارهای AI به این معناست که در زمانهایی که بار AI کاهش مییابد، ظرفیت اضافه قابلهدایت مجدد به استخراج است. این قابلیت سوئیچپذیری ظرفیت، اطمینانپذیری شبکه برق و بهرهوری سرمایهٔ فیزیکی را بهبود میبخشد و در نهایت میتواند منافع خالصی برای شبکهٔ بیتکوین و اقتصاد مراکز داده به همراه داشته باشد. بنابراین، در شرایطی که طراحی و مدیریت انرژی مناسب انجام شود، ترکیب هوشمندانهٔ AI و استخراج میتواند باعث تقویت امنیت شبکه و پایایی بلندمدت هشریت شود، نه تضعیف آن.
همافزاییهای عملیاتی و اقدامات صرفهجویی در هزینه
منابع نقلشده در گزارش VanEck میگویند ماینرها در حال آزمایش روشهایی برای کسب درآمد از ظرفیت الکتریکی مازاد در زمانهای کممصرف AI هستند؛ این کار میتواند نیاز به راهحلهای پشتیبان گرانقیمتی مانند ژنراتورهای دیزلی را کاهش یا حذف کند. اگر این بهینهسازیها موفق شوند، استفادهٔ بهتری از سرمایهٔ الکتریکی و مالی حاصل میشود که به معنی حاشیههای سود فشردهتر برای اپراتورها و بهبود شاخصهای پایداری محیطی است. کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی پشتیبان همچنین میتواند نشاندهندهٔ پیشرفت در معیارهای ESG برای شرکتهای فعال در این بخش باشد.
علاوه بر این، ماینرها از طراحی تأسیسات چندمنظوره استفاده میکنند که قابلیت جابجایی بین استخراج و بارهای AI/HPC را دارند. این انعطافپذیری باعث افزایش نرخ استفادهٔ داراییها، تنوعبخشی به خطوط درآمدی و افزایش ظرفیت بازپرداخت بدهی میشود. چنین ساختارهایی امکان انتشار ابزارهای تأمین مالی بزرگتر، مانند نوتهای قابل تبدیل و اوراق ساختاریافته مبتنی بر درآمد میزبانی را فراهم میآورند که میتوانند در ترازنامهٔ شرکتها جایگاه بزرگتری داشته باشند.
در سطح عملیاتی، بهینهسازیهای نرمافزاری و مدیریتی نیز نقش مهمی ایفا میکنند: سیستمهای مدیریت انرژی، پیشبینی تقاضای بار AI، و الگوریتمهای زمانبندی استخراج میتوانند مصرف برق را بهینه کنند و بازده کلی انرژی را افزایش دهند. پیادهسازی این فناوریها نیازمند سرمایهگذاری در نرمافزار، سنسورینگ و تحلیل داده است، اما بازگشت سرمایه از طریق صرفهجویی در هزینهٔ انرژی و افزایش درآمد ترکیبی میتواند چشمگیر باشد.
معنای این تحول برای سرمایهگذاران و شبکهٔ بیتکوین
برای سرمایهگذاران، جهش در میزان بدهی هم فرصت و هم ریسک را برجسته میکند. دسترسی به بدهی ارزانتر میتواند رشد و بهبود زیرساختها را تسریع کند، اما افزایش اهرم مالی در مقابل نوسانات قیمت بیتکوین و ریسکهای اجرای پروژههای CapEx، خطر ورشکستگی یا کاهش بازده سرمایه را بالا میبرد. سرمایهگذاران نهادی باید دقت کنند که چگونه شرکتها از این وجوه استفاده میکنند: آیا سرمایه صرف توسعهٔ مراکز دادهٔ منعطف و قراردادهای درآمدی میشود یا صرف خرید دستگاههای بیشتر با چرخهٔ عمر کوتاه؟
برای اکوسیستم بیتکوین، وجود یک کُر ماینر قویتر و بهتر سرمایهگذاریشده ممکن است به تداوم مقاومت هشریت و زیرساختهای بهتر منجر شود که امنیت بلندمدت شبکه را تقویت میکند. از سوی دیگر، تمرکز بیش از حد سرمایه و بدهی در گروهی کوچک از بازیگران میتواند ریسکهای سیستماتیک خاص خود را ایجاد کند که نظارت و شفافیت بیشتری را میطلبد.
همچنان که بازار تحول مییابد، انتظار میرود فعالیتهای بازار سرمایه از سوی ماینرهایی که راهبردهای AI و HPC را دنبال میکنند افزایش یابد. تعامل اقتصاد استخراج، بازارهای بدهی و تقاضای AI موضوعی کلیدی خواهد بود که در فصلهای آتی باید دنبال شود؛ زیرا شرکتها با چرخههای سختافزاری، بازارهای انرژی و نوسان قیمت بیتکوین دست به گریباناند. از منظر تحلیل سرمایهگذاری، بررسی نسبت بدهی به درآمد قراردادی، ملاحظات مربوط به نقدینگی، و الزامهای وثیقهای در قراردادهای وام از جمله معیارهایی هستند که تعیینکنندهٔ ریسک و بازده سرمایهگذاری در این بخش خواهند بود.
منبع: cointelegraph
نظرات
مهران
بعضی بخشها اغراق داره، خصوصا درباره کاهش نیاز به ژنراتور؛ تو عمل ممکنه هزینهها و ریسکها بیشتر باشه
وایب
گزارش منطقیه اما تمرکز بدهی تو چند بازیگر خطر سیستمیک داره، شفافیت و نظارت لازمه
بیونیکس
من تو یه دیتاسنتر کار کردم، سوئیچ بین AI و ماینینگ واقعا دردسر برقی و کولینگ داره، ساده نیست، کلی جزئیات فنی هست
توربو
این آمارها قابل اعتماد هستن؟ یعنی اگر قیمت بیتکوین بریزه، چه بلایی سر این نوتها و اوراق میاد؟ 🤔
کوینتی
معقول به نظر میاد؛ تبدیل درآمد به قرارداد بلندمدت منطقیه. ولی اهرم بالا میتونه سریع اوضاعو خراب کنه، مواظب باشن
رودیکس
وااای، ۱۲.۷ میلیارد دلار بدهی؟! یعنی ماینرها واقعا دارن با قرض زندگی میکنن، هم نگرانکنه هم یه جورایی هیجانانگیز...
            
                
ارسال نظر