9 دقیقه
چرا بیتکوین مانند طلا برای ذخایر مقایسه میشود
بحثهای اخیر درباره افزودن بیتکوین به ذخایر بانکهای مرکزی یادآور رویکردهای تاریخی در رابطه با طلا است. یک یادداشت تحقیقاتی از فدرال رزرو نشان داد که بازارگرفتن یا بازارشناسی مجدد ذخایر طلای ایالات متحده میتواند ارزش دفتری آنها را بهطور قابلتوجهی افزایش دهد؛ این پیشینه نشان میدهد که اصلاح ارزشگذاری یا درج داراییهای دیجیتال در ترازنامهها ممکن است به شکل چشمگیری ترکیب داراییها و نسبتهای حسابداری را تغییر دهد. تحلیلگران اغلب به همبستگی پایین بیتکوین با داراییهای سنتی اشاره میکنند و میگویند همین ویژگی باعث میشود بیتکوین برخی از ویژگیهای «حفظ ارزش» را داشته باشد که طلا را برای نهادهای بزرگ جذاب میکند. در این زمینه، ترکیب عواملی مانند نادر بودن، نقدشوندگی در بازارهای عمیق، و قابلیت انتقال دیجیتال باعث شده است مؤسسات و مدیران خزانهداری مجدداً درباره نقش بیتکوین در پرتفوی ذخایر فکر کنند.
برای بانکهای مرکزی و مدیران دارایی، سوالات عملی و حسابداری کلیدی مطرح است: چگونه باید بیتکوین را در ترازنامه گزارش کرد؟ آیا مستلزم طبقهبندی بهعنوان دارایی جاری، دارایی ثابت یا نوع جدیدی از ذخایر است؟ همچنین ملاحظات مربوط به محافظت در برابر نوسان قیمت، نقدینگی در مواقع اضطراری و هزینههای نگهداری (از جمله هزینههای امنیتی و بیمه) اهمیت دارد. در سطح سیاستگذاری، نمونههای تاریخی نشان میدهند که بازارشناسی مجدد طلا به دولتها اجازه داده بود که ارزش داراییهای خود را بازبینی و از این طریق انعطاف عملیاتی بیشتری در سیاست پولی و مالی کسب کنند؛ همین منطق است که برخی را به فکر بازبینی نقش داراییهای دیجیتال در ذخایر هدایت کرده است. البته باید توجه داشت که بیتکوین در برخی معیارها تفاوتهایی با طلا دارد: بهعنوان مثال، طلا همواره در شبکههای پرداخت سنتی و بهعنوان دارایی صنعتی کاربردهایی داشته است، در حالی که بیتکوین عمدتاً یک شبکه دیجیتال و ابزار قابل معامله در بازارهای کریپتو است.
ذخیره ارزش و پویاییهای بازار
اقتصاددانان مانند اینِس لابوره به جذابیت بیتکوین هم بهعنوان یک سرمایهگذاری و هم بهعنوان یک کالای دارای کاربرد بالقوه برای مصرفکننده اشاره کردهاند. این جنبهٔ دوگانه تا حدودی توضیح میدهد که چرا همبستگی بیتکوین با بازار سهام میتواند در دورههای رشد گستردهٔ سهام بهصورت قابلتوجهی افزایش یابد؛ در طول موجهای صعودی بازارهای ریسکپذیر، سرمایهگذاران جریان ورودی به کلاسهای دارایی مخاطرهآمیز را تشدید میکنند و بیتکوین را نیز همراه خود میبرند. از منظر مدیران خزانه و سرمایهگذاری، پتانسیل تنوعبخشی بیتکوین، در کنار توسعه راهکارهای نگهداری امن برای سرمایهگذاران نهادی، موجب احیای علاقه و بررسی دقیقتر این دارایی شده است.
برای درک بهتر نقش «ذخیره ارزش» لازم است چند محور را بررسی کنیم: اول، نادر بودن و عرضه محدود بیتکوین که با مکانیزم استخراج و حداکثر ۲۱ میلیون واحد مشخص میشود؛ این جنبه مشابه نادر بودن طلاست که ارزش تاریخی آن را تقویت کرده است. دوم، قابلیت انتقال و قابل تقسیم بودن بیتکوین که در محیط دیجیتالی امروز مزیتی عملی دارد؛ نامکمل بودن زیرساختهای حقوقی و نظارتی میتواند این مزیت را محدود کند اما در عمل، تسهیل تراکنشهای برونمرزی و نگهداری دیجیتال مزایایی آشکار دارد. سوم، پذیرش بازار و زیرساختهای نگهداری احتیاطی: وجود نگهداران معتبر، قراردادهای بیمه، راهکارهای کیفپول سرد و چندامضایی، و بهکارگیری استانداردهای انطباق (KYC/AML) از پیشنیازهای عملیاتی برای تبدیل بیتکوین به بخشی قابلاتکا از ذخایر است. البته ریسکهای عملیاتی، قانونی و بازاری همچنان باقی میمانند و نیاز به چارچوبهای جدید گزارشدهی و مدیریت ریسک وجود دارد تا بیتکوین بتواند نقش مشابهی با طلا در ترازنامههای رسمی ایفا کند.
مدیرعامل Hex Trust: بانکهای آمریکایی بهزودی خدمات بیتکوین عرضه میکنند
الِسیو کوالیگینی، مدیرعامل شرکت Hex Trust، پیشبینی میکند که با شفافتر شدن مقررات در ایالات متحده، اکثر بانکهای آمریکایی بهسرعت خدمات نگهداری (custody)، معامله و سپردهگذاری بیتکوین را عرضه خواهند کرد. او وضوح مقرراتی در آمریکا را بهعنوان معیار جهانی برای پذیرش نهادی دانسته و معتقد است که سیگنالهای مثبت از سمت نهادهای ناظر میتواند فرآیند پذیرش نگهداری کریپتو را در بخش بانکی سرعت بخشد. در نگاه او، وقتی نهادهای نظارتی معیارها و چارچوبهای شفاف ارائه کنند، بانکها میتوانند با اطمینان بیشتری زیرساختهای لازم برای خدماتدهی به مشتریان نهادی را پیادهسازی کنند؛ این شامل استانداردهای امنیتی، بیمهنامهها، و آمادگیهای فناوری اطلاعات و عملیاتی است.
پیشبینی کوالیگینی مبتنی بر چند روند قابلمشاهده است: اول، فشار بازار برای ارائه محصولات مربوط به داراییهای دیجیتال از سوی مشتریان شرکتی و ثروتمندان؛ دوم، پیشرفت فناوریهای نگهداری امن مثل نگهداری سرد با سیستمهای HSM و راهکارهای چندامضایی؛ و سوم، انگیزه بانکها برای جذب درآمدهای جدید از محل ارائه خدمات نگهداری و کارمزدهای معاملاتی. اما موانع روشنی نیز وجود دارند: نبود چارچوب حقوقی واحد درباره مسئولیتهای نگهدار، بیمهٔ نگهداری در سطوح بالا، و شیوههای ارزیابی و گزارشدهی که باید با استانداردهای حسابداری موجود منطبق شوند. در نهایت، پذیرش وسیع بستگی به تعامل بین قانونگذاران، بازار سرمایه و بازیگران فناور دارد.

استراتژی موسسات Hex Trust و برنامههای توسعهای
Hex Trust که در سال ۲۰۱۸ تأسیس شده است، روی نگهداری امن داراییهای دیجیتال، معاملات، و خدماتی مانند وامدهی و استیکینگ برای مشتریان نهادی در آسیا، خاورمیانه و اروپا تمرکز دارد. این شرکت بیش از ۲۰۰ نیروی انسانی دارد و از طریق همکاریهای سازمانی B2B حدود یک میلیون کاربر نهایی را تحتتأثیر قرار میدهد. اهداف مالی Hex Trust شامل دستیابی به درآمد حدود ۲۰ میلیون دلار تا سال ۲۰۲۵ و بررسی گزینهٔ عرضهٔ عمومی اولیه (IPO) است. برخلاف شرکتهای پرمحورِ مشتریان خرد، Hex Trust بر ایجاد زیرساختهایی تأکید دارد که در برابر نوسانات مستقیم بازار آسیبپذیری کمتری داشته باشند؛ این به معناي ارائهٔ خدماتی است که ریسک عملیاتی و ریسک نگهداری را برای مؤسسات کاهش میدهد.
جزئیات فنی و عملیاتی که Hex Trust روی آنها تمرکز دارد شامل پیادهسازی کیفپولهای چندامضایی با سطوح مجوزی، استفاده از سختافزارهای امن (HSM)، پروتکلهای بازیابی کلید و معماری تفکیک مسئولیت میان نگهدار و ارائهدهندگان خدمات است. همچنین، همکاری با بیمهگران معتبر برای پوشش خسارتهای ناشی از رخنه امنیتی یا سرقت، و توسعهٔ قراردادهای حقوقی که نقشها و مسئولیتهای طرفین را روشن میکند، از دیگر محورهای کلیدی است. برای مشتریان نهادی، داشتن گزینههایی مانند نگهداری امانی تحت نظارت بانکها، خدمات سپردهگذاری با استانداردهای بانکی، و راهکارهای گزارشدهی منطبق با الزامات حسابداری دولتی اهمیت فراوانی دارد — نکاتی که Hex Trust در توسعهٔ محصول و بازاریابی خود مدنظر قرار میدهد.
استیبلکوینها، جایگزینی برای SWIFT و مسیر پیش رو
کوالیگینی همچنین استیبلکوینها را نیرویی اختلالآفرین در پرداختهای برونمرزی میبیند که میتواند سیستمهای سنتی مانند SWIFT را به چالش بکشد. با آماده شدن بانکها برای ارائه پلتفرمهای نگهداری و معامله و با بلوغ زیرساختهای ریلی استیبلکوینها، ممکن است شاهد پذیرش نهادی سریعتر و پیدایش موارد استفادهٔ جدیدی از رمزارزها در مدیریت خزانه، پرداختها و ذخایر باشیم. مزایای بالقوه شامل تسویه سریعتر، کاهش هزینههای بینمرزی و شفافیت بهتر تراکنشها است؛ اما ملاحظات مقرراتی و ریسکهای نقدینگی و کنتراپارتی هنوز باید حل شوند.
استیبلکوینهایی مثل USDC و سایر نمونههای توسعهیافته میتوانند امکان انتقال ارزش نزدیک به زمان واقعی با هزینهٔ کمتر را فراهم کنند و این برای شرکتهایی که نیاز به مدیریتی پویا برای نقدینگی بینالمللی دارند، جذاب است. در یک سناریوی تکاملی، ترکیب استیبلکوینها با سرویسهای نگهداری بانکها و چارچوبهای نظارتیِ روشن میتواند راه را برای استفادههای عملیتری باز کند: پرداختهای زنجیره تأمین، مدیریت نقدینگی روزانه خزانهها، و حتی نگهداری بخشی از ذخایر رسمی بهصورت دیجیتال. در کنار این، ظهور ارزهای دیجیتال بانک مرکزی (CBDC) نیز عامل مهمی است که باید در ارزیابی نقش آتی رمزارزها و استیبلکوینها لحاظ شود؛ CBDCها میتوانند برخی از مزایای رقابتی استیبلکوینها را بهصورت رسمی و تحت کنترل نهادهای دولتی ارائه دهند.
مسیر پیش رو ترکیبی از فرصت و چالش است: از یک سو، فناوریهای زنجیرهای و پروتکلهای استیبلکوین میتوانند کارایی پرداختهای جهانی را افزایش دهند و خدمات مالی را ارزانتر و سریعتر کنند؛ از سوی دیگر، نهادهای نظارتی خواستار سازوکارهایی برای حفاظت از مصرفکننده، جلوگیری از پولشویی و تضمین ثبات مالی هستند. بنابراین، نقش بازیگران مانند Hex Trust و بانکها در فراهم کردن زیرساختهای امن، چارچوبهای قراردادی روشن و همکاری با نهادهای قانونگذار برای تدوین استانداردها حیاتی خواهد بود. در نهایت، اینکه آیا بیتکوین و استیبلکوینها به بخشی جدی از ذخایر و عملیات بانکی بدل میشوند یا خیر، به تعامل بین بازار، فناوری و مقررات بستگی دارد — و این تعامل همان چیزی است که باید با دقت علمی و عملی مورد بررسی قرار گیرد.
منبع: cryptonews
ارسال نظر