16 دقیقه
وقتی دقت به یک شخصیت بدل میشود
یک گرایش مشخص در فرهنگ خودروسازی آلمان وجود دارد: باور تقریباً تئولوژیک که اگر چیزی را بتوان مهندسی کرد، باید مهندسی شود. این طرز فکر منجر به تولید برخی از هوشمندانهترین، پالودهترین و گاهی مضحکترین خودروهایی شده که تا به امروز ساخته شدهاند. از سیمکشیهای قطور اشتوتگارت تا متالورژی آزمایشی اینگولشتات و شور الکترونیکی مونیخ، سازندگان آلمانی بارها مرزهای پالایش را جلو بردند تا خودِ پالایش تبدیل به یک مسئله مهندسی شود.
این مقاله به چند ماشین شاخص میپردازد که آن سنت را تجسم بخشیدهاند: خودروهایی که ابتدا مهندسان را تحت تأثیر قرار میدادند و سپس مشتریان را. این خودروها سواری زیبا داشتند، در نمایشگاهها حس غیرقابل تخریبی ایجاد میکردند و دستاوردهای تکنولوژیکیای ارائه کردند که بازار خودروهای لوکس را شکل داد. اما وقتی قطعات فرسوده شدند و گارانتیها به پایان رسید، بسیاری از مالکین دریافتند که درخشش فنی میتواند هزینهبر باشد.
ما به شش نمونه برجسته از «مهندسی بیش از حد» آلمانی میپردازیم — مرسدسبنز W140 کلاس S، بیامو E65 سری 7، آئودی A8 D2، فولکسواگن فیتون (Phaeton)، بیامو سری 8 (E31) 850Ci و مرسدس CL 600 (C216). برای هر مدل بررسی میکنم که چه چیزی آن را ویژه کرده، کدام سیستمها پیچیدگی آن را تعریف میکردند و چه معایب بلندمدتی وجود داشت که خریداران و علاقهمندان باید بدانند. در این مسیر به ارقام عملکردی، انتخابهای طراحی، واقعیتهای خدماتی و موقعیتیابی بازار نیز اشاره خواهم کرد.
چرا «مهندسی بیش از حد» همیشه توهینآمیز نیست
پیش از ورود به جزئیات خودروها، یک تمایز کوتاه لازم است: «مهندسی بیش از حد» اغلب بهعنوان یک نقد بهکار میرود، اما میتواند ستایش نیز باشد. در این متن منظور خودروهایی است که در آنها جاهطلبی مهندسی از ضرورت عملی یا منطق اقتصادی پیشی گرفته است. نتیجه ماشینهایی است که از نظر فنی درخشاناند، گاهی جلوتر از زمان خود و گاهی در عرصهٔ کاربری روزمره نامناسب.
این خودروها ویژگیهای مشترکی دارند:
- سیستمهای لایهای که در آن یک فناوری دیگری را کنترل یا تقویت میکند (هیدرولیک تحتحاکمیت الکترونیک، تعلیقهایی که توسط دهها حسگر هدایت میشوند).
 - استفاده از مواد و روشهای ساخت عجیب و گاه تخصصی که پیچیدگی و هزینهٔ تعمیر را افزایش میدهد.
 - افزایش ویژگیها: دهها آپشن راحتی و ایمنی اضافه شده صرفاً چون از لحاظ فنی ممکن بود، نه چون ضرورت داشت.
 
برای علاقهمندان، این ویژگیها خودروها را جذاب میکنند. برای مالکینی که از عیبیابی شبکهای از عملگرها و ماژولها لذت نمیبرند، این خودروها میتوانند دردسرها و هزینههای سنگینی به همراه داشته باشند.
Mercedes-Benz S‑Class (W140, 1991–1998): تجسم افراط سنتی
W140 کلاس S اغلب زمانی یاد میشود که بحث از دورهای است که مهندسان مرسدس اجازه داشتند بدون محدودیت مداوم هزینه بسازند. این خودرو بهعنوان نمادی از تجمل و توانایی مهندسی طراحی شد — سنگین، آرام، مقاوم و آکنده از نوآوری. در حالی که رقبا صرفهجویی میکردند، W140 سنگ تمام گذاشت.

ویژگیهای متمایز W140:
- ساخت عظیمالجثه: وزن خالص بسیاری از نسخههای فاصله محوری بلند با موتور V12 نزدیک به 2.2 تن میشد. خودرو حس یک گاوصندوقِ متحرک را القا میکرد.
 - پالایش فیزیکی: پنجرههای دو جداره، درهای با بستهشدن نرم (soft-close)، آینههای تاشوندهٔ برقی و کابلکشی بسیار ضخیم حس غیرقابلتخریببودن را به سرنشین منتقل میکرد.
 - تعلیق پیچیده: نسخههای متعدد از سیستمهای هیدرولیک و تطبیقی استفاده میکردند که طراحیشده بودند تا سرنشینان را از تمامی تحریکات جادهای بهجز شدیدترینها جدا کنند.
 
چرا اهمیت دارد: W140 یک بیانیهٔ برند بود. مرسدس میخواست نشان دهد که میتواند لیموزینی بسازد که حس کند فراتر از دورهٔ حاضر دوام میآورد. از نظر تصویر و کیفیت ساخت بلندمدت تا حد زیادی موفق بود — اما با هزینه. تجاوزات در توسعه و افزایش هزینهٔ تولید مرسدس را وادار کرد تا برنامههای آینده را بازنگری و در نسلهای بعدی بر کنترل هزینه تمرکز کند.
واقعیت مالکیت: وقتی همهچیز درست کار میکرد، W140 سطحی از راحتی و آرامش ارائه میداد که معدود خودروها قادر به رقابت با آن بودند. وقتی درست کار نمیکرد، سیستمهایی مانند مکانیزم قفل درهای نرم، کنترلهای تهویه و اجزای هیدرولیک مختلف میتوانستند فاکتورهای تعمیر بسیار بالایی تولید کنند. قطعات معمولاً بادواماند اما گران؛ خطاهای پیچیده زمانبر و تشخیص آنها پرهزینه است.
نمای کلی مشخصات (دامنههای معمول)
- سالها: 1991–1998
 - موتورهای قابلتوجه: گزینههای V12 و خطی شش/ V8؛ مدل S600 پرچمدار از V12 بهره میبرد
 - ویژگیهای کلیدی: پنجرههای دو جداره، درهای soft‑close، عایقبندی صوتی گسترده، تعلیق تطبیقی
 
BMW 7 Series (E65, 2001–2008): نوآوری با شتاب کامل
اگر W140 با استفاده از جرم مکانیکی به دنبال تعالی بود، E65 سری 7 با پرتاب الکترونیک و نرمافزار به تمامی مسائل چنین کرد. این همان بیامو بود که زبان طراحی و فلسفهٔ تکنولوژیک جدیدی را اعلام کرد — و در عین حال خریداران را به دو دسته تقسیم نمود.

نکات برجسته:
- آغاز iDrive: یک کنترلگر چرخان جایگزین مجموعهای از دکمهها شد. رویکردی مدرن و آیندهنگر بود، اما نسخههای اولیه دستوپاگیر و غیرقابلفهم بودند و انتقاداتی در مورد کارایی و حواسپرتی راننده برانگیختند.
 - شورش الکترونیکی: گازهای drive‑by‑wire، تعلیقهای تطبیقی، سیستمهای فعال ضد غلتش و مدیریت پیچیدهٔ پیشرانه باعث شدند E65 شبیه آزمایشگاهی متحرک بهنظر برسد.
 - نمایش مهندسی V12: نسخهٔ فاصلهمحوری بلند 760Li پیشرفتهترین موتورهای V12 بیامو تا آن زمان را معرفی کرد، با تکنولوژیهایی مانند تزریق مستقیم و زمانبندی متغیر سوپاپها.
 
چرا اهمیت دارد: E65 نشان داد که الکترونیک میتواند عملکردهایی را متمرکز کند که پیشتر توسط سوئیچها و لینکاجهای مکانیکی جداگانه انجام میشد. این فلسفه امروز مرسوم است — اما بیامو برخی درسها را به سختی آموخت: نرمافزارهای اولیه، شبکههای پیچیده CAN bus و پراکندگی واحدهای کنترل، احتمال بروز اشکالات را افزایش داد.
واقعیت مالکیت: نگهداری و تعمیرات اغلب محوریتش بر نرمافزار یا الکترونیک است. یک حسگر یا ماژول معیوب میتواند هشدارهای متعددی را روشن کند و چندین سیستم را تضعیف کند. برای پذیرندگان اولیه E65 تحولی بود؛ برای خریداران محتاط میتوانست احساس مالکیت یک نمونهٔ اولیه را ایجاد کند.
نکات برجسته
- نوآوری: گام اولیهٔ قابل مشاهده بهسوی رابطهای انسان‑ماشین مدرن داخل خودرو
 - انتقاد: ارگونومی و پایداری نرمافزارهای اولیه
 - تأثیر بلندمدت: بسیاری از خودروهای لوکس مدرن از مدل تعامل معرفیشدهٔ بیامو پیروی میکنند
 
Audi A8 (D2, 1994–2002): جاهطلبی آلومینیومی
Audi A8 نسل D2 یک شرط مهندسی روی مواد بود: فریم فضایی آئودی (Audi Space Frame - ASF)، سازهای از آلومینیوم که وزن را کاهش و مقاومت در برابر زنگزدگی را افزایش میداد، اما نیازمند فنون ساخت و تعمیر جدیدی بود.

آنچه D2 را تعریف میکرد:
- Audi Space Frame: معماری بدنهٔ آلومینیومی A8 را برای زمان خود سبکتر و صلبتر کرد و هندلینگ و کارایی را بهبود بخشید.
 - بستهبندی فشرده و یکپارچگی: سیستم چهارچرخ محرک Quattro همراه با موتورهای گشتاور بالا و شاسیای که برای پایداری و آرامش تنظیم شده بود.
 - الکترونیکهای اولیه: سیمکشی مالتیپلکس، سیستمهای تطبیقی و کنترلهای پیشرفتهٔ تهویه که راحتی افزوده اما پیچیدگی را نیز زیاد کردند.
 
چرا اهمیت دارد: D2 یک برند عامهپسند را وارد قلمروی پریمیوم کرد و نشان داد آئودی توان ساخت یک پرچمدار پیشرفته را دارد. ساختار آلومینیومی نوید استراتژیهای سبکسازی آینده در سراسر صنعت را داد، اما درس عملیشدن آن این بود که تعمیرات دشوارتر و پرهزینهتر میشوند.
واقعیت مالکیت: تعمیر پانلهای آلومینیومی نیازمند مهارت و تجهیزات تخصصی است. برخوردهای کوچک یا نقاشی میتوانند سریعاً هزینههای تعمیر را بالا ببرند. کارگاههای مستقل اغلب از پذیرش A8 اجتناب میکردند و مالکان را مجبور میساختند به مراکز مجاز سازنده مراجعه کنند که هزینهها را افزایش میداد.
Volkswagen Phaeton (2002–2016): غرور مهندسی در پوستهٔ خانوادگی
Phaeton نمونهٔ کلاسیکِ تصمیم شرکتی است که میخواهد یک محصول هالهای بسازد که از نظر فنی درخشان اما از منظر بازار نامناسب قرار گرفته است. اصرار فردیناند پیخ بر این که فولکسواگن باید قابلیتهای مهندسی مطلق را نشان دهد، منجر به لیموزینی شد که یک کلیسای مکانیکی را زیر نشان متواضع VW پنهان میکرد.

چه چیزی Phaeton را خارقالعاده میکرد:
- پیچیدگی پنهان: شاسی آلومینیومی دستساز، تعلیق بادی تطبیقی متصل به صدها حسگر و داخلی با کیفیتی نزدیک به استانداردهای بنتلی.
 - تبار پیشرانه: Phaeton اشتراکات مکانیکی زیادی با مدلهای بالاتری از گروه فولکسواگن داشت، از جمله گزینههای W12 و V8 در برخی بازارها.
 - فرآیند تولید نمایشی: خودروها در شرایط دقیقی مونتاژ میشدند که اغلب به تولید هنرمندانه شبیه بود تا تولید انبوه معمولی.
 
چرا اهمیت دارد: Phaeton ثابت کرد فولکسواگن میتواند خودرویی در بالاترین سطح لوکس بسازد — اما پرستیژ و ادراک بخشی از ارزش هستند. خریداران از پرداخت قیمتهای چندصدهزار دلاری برای یک نشان Volkswagen اکراه داشتند و مدل هرگز فروش منتظره را کسب نکرد.
واقعیت مالکیت: Phaeton یک شاهکار فنی است که ممکن است نگهداریاش پرهزینه باشد. نمونههای اولیه گاهی با مسائل الکترونیکی پیچیده، خرابیهای سیستم تعلیق بادی و مشکلات خنککننده یا نشت درزگیرها مواجه میشدند که نیاز به دانش تخصصی برای تعمیر دارند. امروز این خودروها را میتوان با قیمتهای پایین خرید اما باید توجه داشت هزینههای نگهداری چشمگیر است.
BMW 850Ci (E31, 1990–1999): GT V12 با ظاهر فضاپیمایی
سری 8 اوایل دههٔ 1990 تلاش بیامو برای خلق یک گرند تورر نمادین بود: پایین، کشیده و آکنده از پیشرفتهترین فناوریهایی که شرکت میتوانست ارائه کند. این خودرو آرزومندانه، از نظر فنی جاهطلب و پرهزینه برای تولید بود — مثالی از تمایل بیامو به ساخت چیزی صرفاً چون ممکن است.

عناصر تعیینکننده:
- طراحی و حضور: چراغهای جمعشونده (pop‑up)، پنجرههای بدون ستون میانی و سیلوئتی طراحیشده برای پایداری در سرعت بالا به 850Ci ظاهری ویژه بخشیده که هنوز هم نگاهها را جلب میکند.
 - ظرافت V12: گزینههای V12 با حجم 5.0 تا 5.4 لیتر انتقال نیرو نرم و صدای منحصربهفردی ارائه میدادند که تا امروز جذاب است.
 - الکترونیک پیشرفته: گاز drive‑by‑wire، تعلیق چندبازو و معماری CAN bus برای زمان خود در خط مقدم بودند.
 
چرا اهمیت دارد: E31 نشان داد که بیامو میتواند یک کروزکنندهٔ پرسرعت ترکیبشده از عملکرد و تجمل تولید کند. اما شرایط بازار — رکود اوایل دههٔ 90 و رقابت از سوی خودروهای اسپرت سبکتر — جذابیت تجاری آن را محدود کرد.
واقعیت مالکیت: موتورهای V12 اگر نگهداری شوند، عمر زیبایی دارند، اما خدمات آنها نیازمند کارِ زیاد است. برخی کارهای روتین مستلزم جداسازی قابلتوجه هستند؛ دانش تخصصی و دسترسی به قطعات میتواند برای مالکین امروز محدودکننده باشد.
Mercedes‑Benz CL 600 (C216, 2006–2014): تئاتر V12 دو توربو
کاپوت C216 در اواخر دههٔ 2000 جسارت فنی مرسدس را در قالبی یکپارچه و دراماتیک خلاصه میکرد. CL 600 موتور V12 دوقلو-توربوشارژ را با جادوگری هیدرولیک و الکترونیکی ترکیب کرد که خودرو را هم لوکس و هم هراسانگیز میساخت.

سیستمهای برجسته:
- V12 دوقلو-توربو: گشتاور فراوان و شتاب بیمزاحمت به CL 600 هالهای از اجتنابناپذیری میداد. از جهاتی این خودرو معادل کوپهٔ پرچمدار S‑Class با موتور V12 بود.
 - Active Body Control (ABC): تعلیق هیدرولیکی پیچیدهٔ مرسدس کنترل بدنهای نزدیک به جادو ارائه میداد اما با خود چالشهای نگهداری بلندمدت را به همراه داشت.
 - راحتی و الکترونیک: صندلیهایی با چندین عملکرد (تهویه، گرمکن، ماساژ و تقویت کناری)، سیستمهای کمک راننده و پکیج اطلاعاتسرنشین پیچیده کابین را به محیطی الکترونیکی و متراکمی تبدیل کرده بود.
 
چرا اهمیت دارد: CL 600 تجسم آخرین دورانی بود که مرسدس سیستمهای هیدرولیک و مکانیکی را بهعنوان راهی برای رسیدن به پالایش جلو میبرد. نتایج تماشایی بودند — تا زمان سرویس.
واقعیت مالکیت: تعمیرات ABC و سایر اجزای پیشرفته میتواند گران باشد. برخی مالکین برای صرفهجویی به تعویض به فنرهای پیچشی معمولی روی میآورند. با این حال، وقتی سیستمها درست کار کنند، CL 600 هنوز هم درایو اعتیادآوری ارائه میدهد.
رشتههای مشترک: این خودروها به ما دربارهٔ فناوری و بازار چه میآموزند
- نوآوری پخش میشود. فناوریهایی که در زمان معرفی زیاد بهنظر میرسیدند — کنترلرهای متمرکز، تعلیقهای تطبیقی، الکترونیک مالتیپلکس — امروز به جریان اصلی تبدیل شدهاند. پذیرندگان اولیه هزینهٔ بالای پیشگامی را پرداخت کردند، اما خودروهای آنها نسلهای آینده را شکل دادند.
 - انتخاب مواد و روشهای تولید اهمیت دارد. فریمهای آلومینیومی، آلیاژهای خاص و مونتاژهای پیچیده وزن را کاهش و عملکرد را بهبود میبخشند اما پیچیدگی تعمیر و هزینهها را افزایش میدهند.
 - قابلیت سرویسدهی یک انتخاب طراحی است. وقتی مهندسان عملکرد و بستهبندی را بر سهولت نگهداری اولویت دهند، مالکیت بلندمدت نیازمند مهارتهای تخصصی و هزینهٔ بیشتر خواهد بود.
 - ادراک بر ارزش تاثیر میگذارد. Phaeton نشان داد که دستاورد فنی بهتنهایی برابر با موفقیت تجاری نیست؛ ادراک برند و قیمتگذاری نقش تعیینکنندهای ایفا میکنند.
 
نکات خرید برای علاقهمندان و کلکسیونرها
اگر بهخاطر جاهطلبی و حس این ماشینها جذبشان شدهاید، چند توصیهٔ عملی:
- تحقیق کامل انجام دهید: دربارهٔ نقاط شکست رایج مدل موردنظر اطلاعات کسب کنید. فرومها، تکنسینهای متخصص و گزارشهای مالکیت بلندمدت بسیار ارزشمندند.
 - بودجهٔ واقعبینانه تعیین کنید: قیمت خرید اولیه تنها بخشی از هزینهٔ کل است. تعمیرات الکترونیک، تعلیق و پیشرانه را در برآوردهای خود لحاظ کنید.
 - تاریخچهٔ مستند را ترجیح دهید: خودروهایی با سوابق سرویس شفاف و در صورت امکان ماژولها یا قطعات از قبل بازسازیشده یا ارتقاءیافته را پیدا کنید.
 - برای مراقبت تخصصی برنامهریزی کنید: حتی نگهداری روتین ممکن است نیاز به دانش و ابزارهای تخصصی داشته باشد. پیش از خرید یک متخصص مورداعتماد پیدا کنید.
 
چرا کلکسیونرها بیشتر به نمونههای مهندسیشده بیش از حد ارزش میدهند
طبیعتاً همین پیچیدگی که مالکیت روزمرهٔ این خودروها را دشوار میکرد اکنون به جذابیت آنها میافزاید. بازار علاقهمندان اصالت، نقاط عطف فناوری و دراماتیزم مالکیت چیزی را که نمایانگر یک لحظهٔ مهم در تاریخ خودرو است، ارج مینهد.
برای خریداران حفظمحور، استراتژی ساده است: هوشمندانه انتخاب کنید، منظم نگهداری کنید و قبول کنید که کمیابی گاهی هزینههای تعمیر را به همراه دارد. نمونههای خوب حفاظتشدهٔ W140، E31 و D2 A8 در حال افزایش ارزش هستند زیرا سلیقهٔ کلکسیونرها به سمت مهارت آنالوگ در ترکیب با الکترونیک اولیه میل پیدا میکند.
افکار پایانی
خودروهایی که در اینجا بررسی شدند — W140 تنومند و C216 باریک مرسدس، E65 تجربی و E31 شیک بیامو، A8 آلومینیومی آئودی و Phaeton جاهطلب فولکسواگن — همه یک چیز اساسی مشترک دارند: آنها نمایانگر دورهایاند که جاهطلبی مهندسی اغلب اجازه داشت جلوتر از حسابداری هزینه حرکت کند. نتایج نوآوریهای چشمگیر و گاهی پیامدهای پرهزینه بودند.
اگر بهخاطر جسارت مهندسی عاشق خودرو هستید، این مدلها وسوسهانگیزند. آنها ماشینهاییاند که برای افراط دلیل میآورند: لمسی، متمایز و بیپروا پیشرفته. اما اگر ثبات، هزینههای پایین نگهداری و قابلیت استفادهٔ بدون دردسر را ترجیح میدهید، این نمونهها یادآورند که کمال روی کاغذ میتواند به پیچیدگی در گاراژ منجر شود.
نقلقولی برای بهیادسپاری:
«مهندسی فقط حل مسئله نیست — گاهی اثباتِ آن است که چه کاری میتوان انجام داد. این خودروها پاسخهایی پیچیده و سربلندند.»
اینکه آنها را شاهکار بدانید یا چاههزینه، بستگی به اولویتهای شما دارد. اما انکارِ جایگاهشان در تاریخ خودرو امکانپذیر نیست: آنها مرزها را جابهجا کردند، انتظارات را تغییر دادند و به سازندگان — و خریداران — درسهای ارزشمندی دربارهٔ تعادل بین جاهطلبی و عملگرایی آموختند.
نکات برجستهٔ خلاصه
- W140 S‑Class: نمایش تجمل غیرقابلتخریب و پیچیدگی هیدرولیک؛ در راحتی بینظیر اما هزینهبر در نگهداری.
 - BMW E65 7 Series: آزمایشگاهی متحرک برای نرمافزار، رابطهای کاربری و سیستمهای الکترونیکی؛ تأثیرگذار اما قطبیکننده.
 - Audi A8 D2: سازهٔ آلومینیومی پیشگام که عملکرد و مقاومت در برابر خوردگی را ارتقا داد اما تعمیرات را پرهزینه کرد.
 - Volkswagen Phaeton: خودروی هالهای ساختهشده برای اثبات یک نکته؛ از نظر مکانیکی درخشان اما از نقطهنظر تجاری سوءبرداشتشده.
 - BMW 850Ci (E31): GT V12 با ظاهر فضاپیمایی؛ ظرافت فنی و مکانیکی، اما نگهداری بالا.
 - Mercedes CL 600 (C216): کوپهٔ V12 دوقلو-توربو با جادوگری هیدرولیک؛ سواری نفسگیر، نگهداری گران.
 
اگر در فکر خرید یکی از این خودروها هستید، تصمیم را مانند تهیهٔ یک ساز کلاسیک در نظر بگیرید: رابطه با متخصصان و شبکهٔ قطعات یدکی به همان اندازهٔ گشتاور و بیشینه سرعت اهمیت دارد. برای کلکسیونرها و علاقهمندان، این خودروهای آلمانی مهندسیشده بیش از حد همچنان از جالبترین و پاداشدهندهترین ماشینها روی جادهاند — بهشرط آنکه هزینهٔ درخشششان را درک کنید.
منبع: autoevolution
نظرات
دیتابایت
مهندسی افراطی جذابه اما برای زندگی روزمره کم کاربرده، گزینهای برای عاشقاست، نه برای اکثریت.
اتو_ر
خلاصه: این ماشینها تاریخ ساختن، همیشه منطقی نبودن؛ خریدار باید مثل یه موزیسین باشه، صبر، حوصله و پول داشته باشه.
دانیکس
دوستام یه 850Ci داشت، صدای V12 رو هیچوقت فراموش نمیکنم، اما هر سرویس یه دردسر بزرگ بود، مثل ساز کلاسیک نگهداری میخواد
پمپزون
واقعا هنوز کسی سراغ V12 های قدیمی میره؟ نوستالژی خوبه، ولی حساب و کتاب نداری، جیب خالی میمونه، سوال بزرگ
ماکس_
Phaeton همیشه برام معمایی بود، شاهکار مهندسی اما شکست تجاری، چقدر عجیب که کیفیت بالا ولی لوگوی اشتباه...
آرمین
حس میکنم کمی اغراق شده، مهندسی برای مهندسی؛ با این حال بعضی ایدهها بعدها تبدیل به استاندارد شدن، قابل درکِ
سیتیل
نقد متوازن، جمع بندی خوب؛ نوآوری آوردند اما هزینههای پنهان نگهداری سنگینه، نتیجه دو پهلو
لابکور
تو کارگاه دیدم E65 با iDrive چقدر بدعکسالعمل میداد، یه سنسور خراب کل شبکه رو به هم میزد، تشخیصش وقتگیر بود
توربوم
آیا واقعاً همه اون الکترونیک اضافه لازم بود؟ خوبه تا وقتی کار کنه، ولی وقتی نه… کی اینا رو تعمیر میکنه؟
کوینپِی
نوآوری خوبه ولی وقتی سرویس و قطعات میکشه، منطقیه اما عملی نه، باید حساب کتاب داشته باشی.
روداکس
واااای W140 رو که خوندم یاد پدربزرگ افتادم، اون حس سنگینی و آرامش... ولی وقتی فاکتورها میان، دلش لرزید😬
            
                
ارسال نظر