بی ام و خودروی اسپرت الکتریکی را رد نمی کند، اما قول نمی دهد

نظرات
بی ام و خودروی اسپرت الکتریکی را رد نمی کند، اما قول نمی دهد

8 دقیقه

بی‌ام‌و خودروی اسپرت الکتریکی را رد نمی‌کند — اما هنوز قولی نمی‌دهد

شاخهٔ M بی‌ام‌و با ایدهٔ ساخت یک خودروی اسپرت تماماً الکتریکی بازی می‌کند، اما مدیران در مونیخ رویکردی محافظه‌کارانه دارند. درحالی‌که خودروهای الکتریکی عملکردمحور نقش محوری در آیندهٔ برند ایفا می‌کنند، بی‌ام‌و حرکت‌های خود را حساب‌شده پیش می‌برد: انتظار نمی‌رود نسخهٔ الکتریکی M3 تا حوالی سال 2028 عرضه شود و شرکت هنوز متعهد به تولید یک خودروی اسپرت مستقل بر پایهٔ پلتفرم Neue Klasse نشده است. این تردید به واقعیت‌های بازار، هزینه‌های توسعه و نحوهٔ مقیاس‌پذیری معماری جدید الکتریکی بی‌ام‌و برمی‌گردد.

چه چیزهایی زیر پوست تغییر می‌کند: «Heart of Joy» و Neue Klasse

بی‌ام‌و مجموعه‌ای از واحدهای پردازشی پیشرفته را که خود «ابر-مغزها» می‌نامد، معرفی کرده است که یکی از آنها با عنوان بازاریابی «Heart of Joy» شناخته می‌شود. این ماژول‌ها همراه با مدل‌های آیندهٔ Neue Klasse — آغاز شده با کراس‌اوور جدید iX3 — معرفی می‌شوند و ترکیبی از نرم‌افزار و سخت‌افزار هستند که برای بهبود دینامیک، پایداری و کنترل شاسی طراحی شده‌اند.

جواخیم پست، مدیر فنی بی‌ام‌و، این موضوع را این‌گونه توضیح داد: با تقریباً بیست برابر قدرت پردازشی بیشتر در این سیستم‌ها، ترکیب کنترل‌های پیشرانهٔ الکتریکی و پردازنده‌های سریع می‌تواند قابلیت‌های دینامیکی را فعال کند که خودروهای الکتریکی فعلی از ارائهٔ آن بازمانده‌اند. به زبان ساده: پردازش سریع‌تر به معنای واکنش سریع‌تر در توزیع گشتاور، مداخلات دقیق‌تر در شاسی و یکپارچگی ظریف‌تر میان مدیریت باتری و دینامیک خودرو است.

نکات برجسته:

  • Neue Klasse معرفی‌کنندهٔ الکترونیک ماژولار و اجزای استانداردشده است.
  • «Heart of Joy» نام بازاریابی واحدی با پردازش بالا است که برای بهبود دینامیک رانندگی به‌کار می‌رود.
  • اولین کاربرد: کراس‌اوور جدید iX3، و مدل‌های بیشتری در صف ورود قرار دارند.

آیا بی‌ام‌و می‌تواند یک خودروی اسپرت سفارشی بسازد؟

از منظر فنی، بله. پست در جلسات خبری گفته که معماری ماژولار Neue Klasse این امکان را می‌دهد تا به‌جای صرفاً تطبیق یک نسخهٔ M از یک مدل خانوادگی، خودروی عملکردی اختصاصی طراحی شود. نکتهٔ کلیدی مقیاس‌پذیری است: واحدهای کنترل الکترونیکی، سلول‌های باتری و دیگر قطعات می‌توانند به‌گونه‌ای بسته‌بندی شوند که امکان خلق اشکال بدنهٔ منحصربه‌فرد یا پلتفرم‌های اختصاصی فراهم شود، در حالی که همچنان از قطعات مشترک برای کاهش هزینه‌ها استفاده می‌شود.

اما امکان‌سنجی لزوماً به معنای اولویت‌بخشی نیست. بی‌ام‌و بیش از 10 میلیارد یورو را در Neue Klasse سرمایه‌گذاری کرده و نیاز دارد این سرمایه را از طریق مدل‌های پرتیراژ و سودآور بازپس بگیرد — SUVها و سدان‌های پریمیوم همچنان در کانون توجه قرار دارند. خودروهای کم‌تیراژ که نقش halo یا افسونگر برند را ایفا می‌کنند جذاب‌اند، اما از منظر اقتصادی توجیه آنها بسیار دشوارتر است.

برای مشخص کردن بهتر این موضوع باید دو بُعد را جدا کرد: اول، فاکتور فنی و مهندسی که نشان می‌دهد ساخت یک اسپرت اختصاصی عملی است؛ دوم، فاکتور تجاری که به بازگشت سرمایه، هزینهٔ هر واحد و ظرفیت بازار برای خرید یک محصول پریمیوم کم‌تیراژ مربوط می‌شود. بدون سیگنال‌های قوی بازار یا تضمین‌های قیمتی، تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری روی یک پروژهٔ اختصاصی ریسکی خواهد بود.

درس‌هایی از گذشته

بی‌ام‌و در تاریخ خود نمونه‌هایی از خودروهای تک و خاص دارد که مسیر تولید آنها با مشکل مواجه شد. نمونهٔ موتور وسط M1 چند دهه قبل به‌خاطر خروج لامبورگینی از برنامهٔ ساخت، با مشکلات تولید روبه‌رو شد. در سال‌های اخیر نیز M Vision Next — مفهومی پلاگین هیبرید که در اوایل دههٔ 2020 نزدیک به تولید شده بود — به‌دلیل افزایش هزینه‌های توسعه و اختلالات مالی ناشی از بحران COVID-19 کنار گذاشته شد.

دیگر تلاش‌های نیچ نیز به فروش‌های قوی تبدیل نشدند: i8 در شش سال کمی بیش از 20 هزار واحد فروش داشت و Z4 نیز با مشکلاتی روبه‌رو شد و گزارش‌هایی از احتمال بازنشستگی آن بدون جانشین مستقیم منتشر شد. با این‌حال، بی‌ام‌و هنوز هم می‌تواند برای مدل‌های انحصاری قیمت‌های بالایی مطالبه کند؛ نسخه‌های خاصی مانند Skytop و Speedtop که اساساً مشتق از M8 بودند، ظاهراً با قیمت‌های چشمگیری فروخته شدند.

موضع بازار و مسیر پیش رو

محاسبهٔ بی‌ام‌و واضح است: باید توازن بین پروژه‌های هاله‌ای برند و خودروهای الکتریکی پرحجم که سرمایه‌گذاری را بازمی‌گردانند، حفظ شود. یک خودروی اختصاصی Neue Klasse می‌تواند تیترساز باشد — جواهری در تاج — اما نه به قیمت زیر سؤال بردن حساب و کتاب کسب‌وکار گسترده‌تر. مدیران ارشد علاقه‌مند به ایده هستند اما در انتظار سیگنال‌های مناسب بازار می‌مانند: تقاضای قوی برای عملکرد الکتریکی، هزینه‌های توسعهٔ قابل‌قبول و شواهدی که نشان دهد مشتریان حاضرند برای یک مدل halo الکتریکی مبلغ بالایی بپردازند.

نقل‌قول: «واحدهای کنترل الکترونیکی، برای مثال یک سلول باتری — همهٔ این اجزا یکسان هستند، اما می‌توان آنها را در بسته‌ای متفاوت یکپارچه کرد،» پست گفت. «Neue Klasse به شما این امکان را می‌دهد که ترکیب‌های مقیاس‌پذیر بسازید تا از منظر کسب‌وکار به صرفه باشد.»

آیا بی‌ام‌و نهایتاً یک ابرخودروی M تماماً الکتریکی یا یک GT عملکردی خواهد ساخت؟ هنوز مشخص نیست. برای طرفداران، وعده وسوسه‌کننده است: دینامیک رانندگی اصیل بی‌ام‌و در کنار معماری الکتریکی پرتوان و نرم‌افزار نسل بعد. برای سرمایه‌گذاران، اولویت حجم و بازده است.

اگر بازار شروع به پاداش دادن به عملکرد الکتریکی سطح بالا کند همان‌گونه که زمانی خودروهای اگزوتیک با موتورهای V8 و طراحی‌های خاص را تشویق می‌کرد، بی‌ام‌و ممکن است پروژه‌های ویژهٔ بیشتری را تصویب کند. تا آن زمان، موضع مونیخ واقع‌گرایانه خواهد بود: ممکن است، اما هنوز تعهدی قطعی نیست.

گام‌های بعدی برای طرفداران و خریداران بالقوه شامل رصد چند شاخص کلیدی خواهد بود: قیمت‌گذاری مدل‌های پرچم‌دار رقبا، رشد تقاضا برای خودروهای الکتریکی عملکردمحور، هزینهٔ مواد خام باتری و تغییرات در مقررات آلایندگی که می‌تواند بازار را تسریع کند. همچنین واحدهای پردازشی فوق‌العاده‌ای همچون «Heart of Joy» فقط نوید سرعت بالاتر پردازشی را نمی‌دهند، بلکه شیوهٔ جدیدی برای تعریف تجربهٔ رانندگی الکتریکی ارائه می‌کنند — تجربه‌ای که ادغام بهتر بین نرم‌افزار، سیستم‌های ایمنی فعال و کنترل‌های لحظه‌ای گشتاور را ممکن می‌سازد.

از منظر فنی، وقتی پردازش به این سطح می‌رسد، فرصت‌هایی برای موارد زیر پدیدار می‌شود:

  • توابع پیشرفتهٔ توزیع گشتاور در زمان واقعی که از تمام سنسورها و ورودی‌ها استفاده می‌کند.
  • همگام‌سازی دقیق بین مدیریت دما و شارژ/دشارژ باتری برای حفظ عملکرد در دورهای پیست یا شتاب‌های شدید.
  • قابلیت‌های بیش‌تری برای شبیه‌سازی دینامیک خودرو روی مُدلینگ‌های پیش‌بینی‌کننده و اصلاح لحظه‌ای تنظیمات تعلیق.

این پیشرفت‌ها می‌توانند به ایجاد تجربهٔ رانندگی هیجان‌انگیزتر و در عین حال ایمن‌تر منجر شوند — چیزی که برای اسپرت‌سواران و منتقدان خودرو اهمیت دارد.

در سطح رقابتی، بی‌ام‌و باید به حرکت رقبایی مثل پورشه، مرسدس و حتی برخی سازندگان نوظهور الکتریکی توجه کند که در سال‌های اخیر ترکیبی از محصولات عملکردی و مدل‌های کم‌تیراژ با ارزش افزودهٔ بالا عرضه کرده‌اند. عملکرد بازار این رقبا می‌تواند معیاری برای تصمیم‌گیری‌های استراتژیک بی‌ام‌و باشد؛ یعنی آیا سرمایه‌گذاری روی یک خودروی halo می‌تواند علاوه بر اعتبار برند، سودآوری قابل قبولی داشته باشد یا خیر.

در جمع‌بندی موقت: بی‌ام‌و بین آرمان مهندسی و واقعیت اقتصادی تعادل برقرار می‌کند. از یک سو فناوری‌هایی مانند Neue Klasse و Heart of Joy افق‌های جدیدی پیش روی طراحیِ تجربهٔ رانندگی الکتریکی باز می‌کنند؛ از سوی دیگر فشار برای بازیابی ده‌ها میلیارد سرمایه‌گذاری و حفظ جریان درآمد از مدل‌های پرفروش، تصمیم‌گیری دربارهٔ خودروهای ویژه را پیچیده کرده است. برای علاقه‌مندان به خودرو و تحلیل‌گران بازار، تماشا کردن نحوهٔ اجرای این استراتژی در آینده نزدیک جذاب خواهد بود.

منبع: motor1

ارسال نظر

نظرات

مطالب مرتبط