8 دقیقه
بوگاتی Brouillard در مواجهه با تیونر خیالی
بوگاتی یک دستگاه برویار (Brouillard) تکنسخهای — یک هایپرکار کوچبیلت (coachbuilt) که به سفارش کلکسیونر هلندی میشل پریدون ساخته شده است — از زمان رونمایی موجی از بحث و نظر میان علاقهمندان را بهراه انداخته است. این خودرو روی شاسی تکپارچه فیبرکربنی مشابه آنچه در خانوادهٔ شیرون استفاده شده ساخته شده و نیروی خود را از پیشرانهٔ W16 هشتلیتری مجهز به چهار توربوشارژر دریافت میکند؛ موتوری که بهخاطر خروجی و جلوهٔ فنیاش همواره مورد توجه بوده است. برویار بهعنوان یک اثر سفارشی طراحی شد تا تجلیل منحصربهفردی از اسب مورد علاقهٔ اتورهٔ بوگاتی (Ettore Bugatti) باشد؛ در دنیای واقعی آن را میتوان یک قطعهٔ بیانی با رنگ سبز و پرداخت دقیق دانست و در فضای دیجیتال تبدیل به بسترِ تصور برای اصلاحات و تیونینگ خیالی شده است.
تغییراتی که هنرمند CGI اعمال کرد
یک هنرمند اینستاگرامی با نام کاربری @a.c.g_design نسخهٔ دیجیتالی برویار را بازطراحی کرده و در رندرهای سهبعدی خود، کیت آیرودینامیک تهاجمی از جنس فیبرکربن و چند اصلاح ظاهری پس از فروش را اضافه کرده است. این رندر همچنان رنگ خاص سبز و تأکیدهای مشکی بدنه را حفظ میکند اما خطوط لطیف کارخانهای را به عناصر قویتر و برجستهتر بدل کرده است. از جملهٔ تغییرات بصری که در رندر قابلمشاهده است:
- پیشانی جلو بسیار بزرگتر و برآمده (برخی میگویند شبیه برفروب است)
- دو بالچهٔ کناری و رکابهای جانبی حجیمتر
- یک بال عقب بزرگ و قابها و پایاندهیهای اگزوز غیراوریجینال
- دیفیوزر بازطراحیشده و سطوح آیرودینامیک برجستهتر

نتیجهٔ این بازتصویرسازی یکی از مواردی است که واکنشهای مخالف و موافق را همزمان برانگیخته است. گروهی از طرفداران از پوزیشن چشمگیر و ظاهری قاطع استقبال میکنند و آن را نمایش قدرت بصری میدانند؛ در مقابل عدهای معتقدند این افزودنیها طراوت و پاکیِ اثرِ کوچبیلت کارخانهای را تضعیف میکند و از ماهیت منحصربهفرد برویار میکاهد. در بحثهای آنلاین، محورهای اصلی جدل حول ارزش هویت تولیدیِ کارخانه، احترام به زبان طراحی برند و جایگاه هنریِ یک تکنسخه در یک مجموعهٔ خصوصی میچرخد.
DNA طراحی: کوچبیلت، نه یک کپی
از دور شاید برویار بهگونهای خوانده شود که گویی یک نسخهٔ سقفثابت W16 میسترال یا مشتقشده از شیرون است، اما در نگاه نزدیک مشخص میشود که هر پنل و هر سطح بدنه کاملاً سفارشی و منحصربهفرد است. نشانههای کلیدی زبان طراحی عبارتاند از چراغهای LED نصبشده روی گلگیر، جلوپنجرهٔ مشهور هِرشیوِرم (horseshoe grille) که نشان تجاری بوگاتی است، ورودیهای هوایی بهشکل C، چراغهای عقب بهشکل X، چهار خروجی اگزوز که یادآور Chiron Super Sport هستند و یک اسپویلر یکپارچه به سبک داکتیل. داخل کابین نیز هماهنگی رنگی با بدنهٔ سبز رعایت شده و حتی مجسمهٔ دستی و منحصربهفردی از یک اسب در قاب شیشهای روی اهرم تعویض دنده تعبیه شده است؛ جزئیاتی روایی و سمبلیک که خودرو را به اتورهٔ بوگاتی پیوند میدهد.

عملکرد فنی و میراث مکانیکی
زیر پوستهٔ مجسممانند بدنه، در رندرها هیچگونه کاهش یا افزایش قدرت فنی نشان داده نشده است — برویار خروجی استثنایی پیشرانهٔ W16 را با همان مشخصات حفظ کرده است؛ ۱۶۰۰ اسب بخار معیار (حدود ۱۵۷۷ bhp / ۱۱۷۷ kW). این مجموعهٔ پیشرانهای در نسلهای انتهایی مشتقات شیرون و مدلهای محدود بوگاتی مانند W16 Mistral، Divo، Centodieci، La Voiture Noire و بولید (Bolide) نیز بهکار رفته است. موناکوک فیبرکربنی و دانش مهندسی پشت آن به برویار جایی در طبقهٔ نادری از هایپرکارهای کوچبیلت میدهد که بیشتر به عنوان اثر موزهای و شیئی جمعآوریشدنی شناخته میشوند تا یک اسباببازی آخر هفتهای برای پیستهای محلی.
از منظر فنی، حفظ خروجی موتور بهمعنای این است که شتاب، تواناییهای حرکتی و محدودیتهای حرارتی مشابه سایر مشتقات قدرتمند W16 باقی میماند؛ اما در عمل، هندلینگ و رفتار آیرودینامیک تحت تأثیر شکلدهی بدنهٔ منحصربهفرد قرار میگیرد و این نکتهای است که تیمهای مهندسی بوگاتی برای تضمین پایداری و ایمنی خودرو در سرعتهای بالا به آن توجه کردهاند. جرم نهایی، نسبت گشتاور به وزن، توزیع وزن بین محور جلو و عقب و تنظیم سیستمهای الکترونیکی پایداری همگی عناصر تعیینکنندهای هستند که اگرچه در رندر بهطور مشخص دیده نمیشوند، اما در نسخهٔ واقعی اثر چشمگیری بر عملکرد نهایی خواهند داشت.
برخی طرفداران میگویند که بازسازیهای دیجیتال در حوزهٔ تیونینگ صرفاً یک زمین بازی CGI هستند، نه نمایش یک فروشگاه تیونینگ واقعی؛ این دیدگاه نقش مهمی در روایت برویار دارد. برویار برای زندگی در میان دیگر بوگاتیهای مجموعهٔ شخصی پریدون طراحی شده بود، بنابراین احتمال اینکه مالکان اجازهٔ اصلاحات پس از فروش را بدهند پایین است و حتی ممکن است از منظر تاریخی و فرهنگی نامطلوب تلقی شود.
زمینهٔ بازار و جذابیت برای کلکسیونرها
سفارشیسازیهای اخیر بوگاتی در قالب کوچبیلتها یک تغییر رویکرد را نشان میدهد: کلکسیونرها اکنون بهدنبال هایپرکارهایی هستند که بیانگر یک ترکیب منحصربهفرد از هویت برند و سلیقهٔ مالک باشند. برخلاف ابرخودروهای تولید انبوه، تکنسخههایی مانند برویار عمدتاً دربارهٔ پیشینهٔ مالک، مهارتهای ساخت و اصالت طراحی هستند. این ویژگیها بازار را محدودتر میکنند اما در عین حال تمایل خریداران جدی را افزایش داده و ارزش بلندمدت این آثار را بالا میبرند.
نکات برجستهٔ بازار و مجموعهداری در مورد برویار عبارتاند از:
- یک هایپرکار تکنسخهٔ کوچبیلت برای یک کلکسیونر خصوصی
- پیشرانهٔ ۸.۰ لیتری W16 با چهار توربو و خروجی ۱۶۰۰ PS
- عناصر طراحی سفارشی و جزئیات داخلی دستساز

برای خریداران بالقوه و سرمایهگذاران کلکسیونی، عواملی مثل تعداد تولید (در مورد برویار یک نمونهٔ واحد است)، اصالت اسناد، سوابق سرویس و نگهداری و جایگاه خودرو در مجموعهٔ برند بوگاتی نقش حیاتی در تعیین قیمت و اقتدار تاریخی خودرو دارند. در دنیای معاملات خودروهای تاریخی و هایپرکارها، خودروهای سفارشی-کارگاهمحور (coachbuilt) گاهی از لحاظ سرمایهای مشابه آثار هنری کمیاب ارزیابی میشوند؛ زیرا آنها روایت، مهارت ساخت و منحصربهفردی را عرضه میکنند که در تولیدات سری کمتر دیده میشود.
حکم نهایی: پاکی کارخانه در برابر جسارت CGI
نسخهٔ CGI یک آزمایش فکری جالب است — نشان میدهد که چگونه هایپرکارهای مدرن میتوانند تحت تأثیر فرهنگ تیونر بازتعریف شوند. افزون بر این، این نوع بازتصاویرسازیها نقشی مهم در جامعهٔ آنلاین و رسانهای دارند؛ آنها گفتگو ایجاد میکنند، دیدگاههای طراحی را به چالش میکشند و ایدههای نو برای آیندهٔ طراحی خودرو مطرح میکنند. اما برای بسیاری از محافظهکاران و پیروان اصالت طراحی، جذابیت برویار در اجرای دقیق کارخانهای آن نهفته است: پانلهای حسابشده، رنگ منحصربهفرد و آن روایت اسبمحور که خودرو را از نظر احساسی و تاریخی متمایز میکند.
پرسش این است که آیا شما طرفدار نسخهٔ کارخانهای و دستنخوردهٔ برویار هستید که به عنوان یک شاهکار تکنسخه حفظ شده است، یا ترجیح میدهید آن را با آیرودینامیک تهاجمی و قطعات پس از فروش که در رندر CGI دیده میشود تجهیز کنید؟ هر دو نسخه داستان متفاوتی دربارهٔ نحوهٔ ستایش، جمعآوری و خیالپردازی پیرامون هایپرکارها بیان میکنند؛ یکی روی اصالت و میراث تمرکز دارد و دیگری روی نمایش بصری و هیجان خام.
در پایان، ارزش تاریخی و فرهنگی برویار به تصمیم مالک و جامعهٔ کلکسیونی وابسته است: آیا این خودرو در یک موزه یا مجموعهٔ خصوصی بهعنوان نمادی از هنر مهندسی نگهداری خواهد شد، یا روزی تبدیل به بستر تغییرات بصری و عملکردی برای نمایشهای تیونینگ خواهد شد؟ پاسخ به این سؤال نهتنها دربارهٔ یک خودرو بلکه دربارهٔ چگونگی تعامل ما با خودروهای فوقالعادهٔ مدرن و میراثساز است.
منبع: autoevolution
ارسال نظر