119 دقیقه
نظریه پترسون: قتل یا بازگویی هیجانی؟
کتاب جدید جیمز پترسون با عنوان آخرین روزهای مرلین مونرو که در تاریخ ۱ دسامبر منتشر شد، دوباره دنیای سینما و ژانر «جرم واقعی» را به موضوعی بازگردانده که هالیوود سالهاست به آن بازمیگردد: مرگ مرلین مونرو در سال ۱۹۶۲. پترسون در این کتاب مطرح میکند که زندگی شخصی پیچیده و پرتنش مونرو — از جمله روابط ادعاشدهاش با جان اف. کندی، رابرت کندی، فرانک سیناترا و ارتباطات گزارششده با شبکههای جنایی سازمانیافته — او را در وضعیت خطرناکی قرار داده است و ممکن است نشاندهنده دستهایی بیرون از خودکشی ساده باشد. این دیدگاه تلاش میکند بین روایت رسمی و مجموعهای از شواهد و حدسها تمایز برقرار کند و خواننده را به بازاندیشی درباره علت مرگ ترغیب نماید.
کتاب مجدداً به حقایق آشنا میپردازد: مونرو در اوت ۱۹۶۲ در سن ۳۶ سالگی درگذشت و قرصهای خوابآور در محل یافت شدند. پترسون این حقایق شناختهشده را در قالب روایتی گستردهتر میبافد و میگوید احتمال دارد او اطلاعات حساسی را میدانسته که زندگیاش را در معرض تهدید قرار دادهاند. او همچنین به جزئیات کمتر شناختهشدهٔ زندگینامهای اشاره میکند — از جمله گرفتاریهای دوران کودکی مانند مشکل تپق و سختیهای خانوادگی — و به محققانی استناد میکند که سالها است نسبت به روایت رسمی شک داشتهاند. این گونه اطاله بحث و ترکیب منابع مختلف، نقطه قوت روایت پترسون است اما همزمان پرسشهایی درباره استانداردهای مدرکی مطرح میکند.
زمینه و روندها: چرا این داستان بارها بازگشت میکند؟ علاقه به ساعات پایانی زندگی مرلین را میتوان در قالب روند بزرگتری دانست که به «جرم واقعی» و افسانهسازی درباره سلبریتیها مربوط میشود. مستندهایی که در سالهای اخیر پخش شدهاند، از جمله مستند شبکه HBO با عنوان The Mystery of Marilyn Monroe: The Unheard Tapes، منابع جدیدی را بررسی کردند و بحث عمومی را دوباره دامن زدند؛ کتاب پترسون نیز از همین تکانهٔ فرهنگی برای بازبینی مرگهای نمادین با لنزهای تحقیقی معاصر پیروی میکند. در این زمینه، هم عوامل رسانهای و هم علاقهمندان به تاریخ سینما و جرم واقعی میتوانند دلایل متفاوتی برای بازگشت مکرر به این پرونده داشته باشند: کنجکاوی درباره زوایای پنهان زندگی عمومی، جذابیت تئوریهای توطئه، و تلاش برای بازخوانی اسناد و مصاحبههای فراموششده یا نادیدهگرفتهشده.

مقایسهها و چشمانداز نقادانه: برخلاف مستندهای آرشیوی که بر مصاحبهها و ضبطهای صوتی تکیه دارند، کتاب پترسون برای خوانندگانی نوشته شده است که انتظار یک لبهٔ روایی دارند — بیان مدعایی بیشتر و تکیهٔ کمتر صرف بر شواهد سخت و مستند. همین سبک روایتِ جذاب اما ادعاگرایانه، اثر کتاب را خواندنی میکند و همزمان آن را در کانون بحث قرار میدهد: تاریخنگاران و برخی از کارشناسان پزشکی قانونی هشدار میدهند که ظرافت روایت و درامپردازی را نباید به عنوان جایگزینی برای شواهد قضایی و پزشکی تلقی کرد. برای مثال، گزارش کالبدشکافی و نتایج رسمی آن در آرشیوها موجود است و بسیاری از محققان موضوع را در قالب خودکشی یا مصرف تصادفی بیش از حد دارو تعبیر کردهاند؛ در مقابل، خوانندگان متمایل به تئوری توطئه، پیوندهایی را که پترسون میان چهرههای سیاسی و عناصر سازمانیافتهٔ تبهکار برقرار میکند، متقاعدکننده میدانند. در نتیجه، اختلاف دیدگاهها نه تنها درباره شواهد بلکه درباره معیارهای قبول یک تفسیر نیز بروز میکند.
برای ارزیابی جامعتر باید چند محور را در نظر گرفت: استانداردهای روزنامهنگاری تحقیقی در برابر روایتهای عامهپسند، نقش اسناد رسمی و نحوه دسترسی به آنها، و نحوهٔ بررسی ادعاهای مربوط به شخصیتهای سیاسی و گروههای جنایی. همچنین تفاوت میان شواهد مستقیم (مانند گزارشهای رسمی پلیس، نتایج آنالیز دارویی و سوابق پزشکی) و شواهد غیرمستقیم یا روایتی (گزارشهای شاهدان، یادداشتها، یا شایعات منتشرشده در مطبوعات آن زمان) باید روشن شود؛ کتابهای پرروایت معمولاً روی دستهٔ دوم تمرکز میکنند و این همان چیزی است که خواننده باید هنگام خواندن پترسون مورد توجه قرار دهد.
نکات کلیدی و برداشتها: آسیبپذیری مرلین — فشارهای حرفهای، مشکلات روانی-عاطفی، و روابط پیچیدهٔ شخصی — همچنان در مرکز تحلیل باقی میماند. این عناصر نه تنها در بازنمایی تاریخی او بلکه در تولید روایتهای معاصر نیز نقش دارند؛ عواملی مانند افسردگی، وابستگی به داروهای خوابآور، و تنشهای شغلی میتوانند به شکلگیری شرایط مرگ او کمک کرده باشند. اینکه نسخهٔ پترسون بتواند نظر جمعی کارشناسان را تغییر دهد یا تنها آتش گمانهزنیها را شعلهورتر کند، بستگی به نحوهٔ وزندهی خوانندگان میان مدارک اماراتی (circumstantial evidence) و سوابق رسمی دارد. به عبارت دیگر، اگر خواننده به مدارک غیرمستقیم توجه بیشتری کند، احتمال پذیرش قیاسهای پترسون بالاتر خواهد بود؛ ولی اگر معیار اصلی، شواهد بالینی و قضایی باشد، تفسیرهای متمایل به خودکشی یا مصرف اضافی تصادفی اولویت خواهند داشت.
گفتنی است این کتاب یادآورِ این حقیقت است که اسطورههای هالیوود هرگز به طور کامل از بین نمیروند؛ آنها مانند آینهای بازتابدهندهٔ دغدغههای تاریخی، اجتماعی و فرهنگی هر دورهاند و دائما به صفحهٔ نمایش، صفحات کتاب و میزهای بحث شبانه بازمیگردند. در همین راستا، انتشار آثار جدید درباره مرگهای نمادین، همانقدر که میتواند بینش تازهای فراهم آورد، میتواند بازار شایعات و روایتهای اغراقآمیز را نیز گرم نگه دارد. برای منتقدان، ارزش افزودهٔ پترسون در این است که موضوع را دوباره به میز گفتگو آورده و خوانندگان جدید را به بررسی اسناد و مستندات تاریخی سوق داده است؛ برای موافقان روایت رسمی، این کتاب یادآور ضرورت پایبندی به روشهای تحقیقی سخت و شفافیت در نقل منابع است.
منبع: smarti
نظرات
راهگر
واقعا؟ پترسون هم وارد ماجرای مونرو شد؟ همیشه یه حس کنجکاوی دارم، اما اینقدر حدس و گمان… آخه چی واقعا؟
ارسال نظر