147 دقیقه
تغییرات ظریف در نحوهی رانندگی سالمندان — کاهش تعداد سفرها، انتخاب مسیرهای سادهتر و کاهش سرعتگیرها — میتواند نشانهای اولیه از افت شناختی باشد. پژوهشهای جدید نشان میدهد که الگوهای روزمرهٔ رانندگی که با دستگاههای ردیابی GPS ثبت میشود، در کنار آزمونهای شناختی استاندارد، ممکن است به تشخیص اختلال شناختی خفیف (MCI) قبل از بروز تصادفات یا علائم بزرگتر کمک کند.
How researchers turned GPS data into an early-warning signal
دانشمندان دانشگاه واشینگتن در سنتلوئیس داوطلبان را تا 40 ماه دنبال کردند و رفتار رانندگی را بهصورت خودکار از طریق دستگاههای GPS نصبشده در خودرو ثبت کردند. گروه مطالعه شامل 56 نفری بود که پیشتر با اختلال شناختی خفیف (MCI) تشخیص داده شده بودند — وضعیتی که معمولاً پیشدرآمد بیماری آلزایمر است — و 242 همسال شناختی نرمال. میانگین سنی شرکتکنندگان حدود 75 سال بود. این نمونه، بازتابدهندهٔ جمعیت سالمندان شهری و پیرامون آن بود و شامل طیفهای متفاوتی از سطح تحصیلات و پیشینه پزشکی میشد.
تیم تحقیقاتی شاخصهای پیوستهٔ رانندگی — مانند فرکانس سفرها، فاصلهٔ طیشده، پیچیدگی مسیر و میزان سرعتگیری در هر سفر — را با آزمونهای شناختی مرسوم که حافظه، توجه و عملکرد اجرایی را میسنجند و نیز با عوامل جمعیتشناختی مانند سن، سطح تحصیلات و یک نشانگر ژنتیکی شناختهشده ریسک آلزایمر مقایسه کرد. زمانی که اطلاعات رانندگی استخراجشده از GPS با دادههای بالینی و جمعیتشناختی ترکیب شد، محققان توانستند کاهش شناختی را در افرادی که پیشتر MCI داشتند با دقت حدود 87٪ تشخیص دهند. حتی استفاده از دادههای رانندگی بهتنهایی نیز تقریباً در 82٪ موارد MCI را شناسایی کرد.

B) سفرهای طولانیتر و C) سرعتگیری در هر سفر در طول 40 ماه کاهش یافته است، مقایسه بین افراد از نظر شناختی طبیعی (قرمز/خطچین) و MCI (آبی/ساده) (Chen et al., Neurology, 2025)
What these driving patterns actually look like
در طول دورهٔ مطالعه، شرکتکنندگانی که اختلال شناختی خفیف داشتند، به شکل قابلتوجهی سفرهای کمتری انجام دادند، کمتر به مقاصد متنوع سر زدند و معمولاً به مسیرهای آشنا و سادهتر پایبند بودند. میزان سرعتگیری در هر سفر و مدتزمان سفرهای طولانی هم به مرور کاهش یافت. بخشی از این تغییرات احتمالاً بازتاب خودتنظیمی است: رانندگان سالمند اغلب بهصورت ارادی رفتارهای پرخطر را کاهش میدهند؛ برای مثال از بزرگراههای شلوغ پرهیز میکنند یا در زمانهای اوج ترافیک کمتر خروج میکنند. با این حال، تغییرات پیوسته و قابل اندازهگیری نشان میدهد که الگوهای رانندگی میتوانند بهعنوان یک نشانگر رفتاری کمهزینه و غیرتهاجمی برای تغییرات شناختی اولیه عمل کنند.
نظارت بر الگوهای رانندگی از طریق GPS امکان ثبت دادههای طولانیمدت و واقعی از عملکرد روزمره را فراهم میکند که در کلینیک و در یک بازهٔ کوتاه زمانی ممکن است دیده نشود. این اطلاعات میتواند شامل کاهش تدریجی در مسافتهای پیمودهشده، کاهش تنوع مقصدها، کاهش سرعتهای ناگهانی یا تغییر در زمانهای حرکت (مثلاً اجتناب از رانندگی در تاریکی) باشد. همهٔ این شاخصها در کنار هم میتوانند روندهای نامحسوسی را نشان دهند که به تشخیص زودهنگام افت شناختی کمک میکنند.
«شناسایی زودهنگام رانندگان سالمند که در معرض خطر تصادف هستند یک اولویت بهداشت عمومی است، اما تشخیص افرادی که ناامن هستند چالشبرانگیز و زمانبر است،» گفت گانش بابولال، پژوهشگر نورولوژی. «ما دریافتیم که با استفاده از دستگاه ردیابی GPS، میتوانیم با دقت بیشتری تعیین کنیم چه کسانی دچار مشکلات شناختی شدهاند تا اینکه تنها به عواملی مثل سن، نمرات آزمون شناختی و وجود یک عامل ژنتیکی ریسک آلزایمر تکیه کنیم.»
Why this matters for safety, diagnosis and care planning
رانندگی مجموعهای از کارهای پیچیدهٔ همزمان را میطلبد: ناوبری فضایی، تصمیمگیری سریع، توجه دو-یاچندگانه و هماهنگی حسی-حرکتی. کاهشهای کوچک در این حوزهها میتواند انتخابهای رانندگی را تغییر دهد پیش از آنکه یک فرد یا پزشک کاهشهای قابلاندازهگیری شناختی را در آزمایشهای کلینیکی مشاهده کند. شناسایی این تغییرات در مراحل اولیه میتواند امکان مداخلههایی را فراهم کند که ریسک تصادف را کاهش داده، برنامهریزی مراقبتی بهتری را تسهیل کنند و خودمختاری فرد را برای مدت طولانیتری حفظ نمایند.
مهم است که بدانیم ردیابی GPS بهتنهایی یک ابزار تشخیصی نیست. پژوهشگران بر این نکته تأکید میکنند که این روش میتواند مکمل ارزیابیهای معمول در مراکز درمانی باشد و افرادی را که ممکن است از ارزیابی شناختی عمیقتر یا مشاورهٔ ایمنی جادهای سود ببرند، نشانهگذاری کند. همچنین نویسندگان مطالعه از لزوم توجه دقیق به مسائل حریم خصوصی، رضایت آگاهانه و ملاحظات اخلاقی هنگام استفاده از دادههای رفتاری پیوسته برای غربالگری پزشکی سخن گفتهاند. فرایندهایی مانند رمزنگاری دادهها، تفکیک هویتی و مکانیزمهای شفاف اطلاعرسانی دربارهٔ نحوهٔ استفاده از دادهها باید بهعنوان استانداردهای حفاظت از حقوق افراد در نظر گرفته شوند.
از منظر تشخیص و برنامهریزی مراقبتی، استفاده از دادههای رانندگی میتواند به خانوادهها و مراقبان نیز اطلاعات عملی بدهد: آیا فرد هنوز برای رانندگی ایمن است؟ آیا نیاز به اصلاح برنامههای رفتوآمد، آموزشهای هدفمند یا تغییرات در محیط زندگی وجود دارد؟ این نوع اطلاعات میتواند در تصمیمگیریهای پیچیده دربارهٔ حفظ استقلال، تحرک و ایمنی نقش مهمی ایفا کند — همه با هدف حفظ کیفیت زندگی در سالمندی.
Next steps: bigger studies and broader data
تیم دانشگاه واشینگتن قصد دارد این روش را در جمعیتهای بزرگتر و متنوعتر اعتبارسنجی کند و متغیرهای بیشتری مانند نوع وسیلهٔ نقلیه، محیط جغرافیایی رانندگی (شهری در برابر روستایی)، شرایط پزشکی همراه (مانند دیابت، بیماری قلبی یا اختلالات بینایی) و دسترسی دیجیتال و فناوری را در تحلیلها وارد نماید. این آزمونهای گستردهتر کمک خواهند کرد تا مشخص شود آیا سیگنالهایی که مشاهده شدهاند در فرهنگهای رانندگی مختلف، مناطق شهری در مقایسه با روستایی و در سطوح متفاوت دسترسی به فناوری نیز تعمیمپذیرند یا خیر.
علاوه بر افزایش اندازه و تنوع نمونهها، ترکیب منابع دادهٔ بیشتر مانند اطلاعات حسگرهای خودرو (ADAS)، دادههای تلفن همراه و گزارشهای خوداظهاری میتواند به بهبود مدلهای پیشبینی کمک کند. استفاده از روشهای یادگیری ماشین و شبکههای عصبی در تحلیل دادههای طولی رانندگی میتواند الگوهای پیچیدهتری را کشف کند که با روشهای سنتی قابل رؤیت نیستند. با این حال، گسترش چنین روشهایی نیازمند چارچوبهای شفاف اخلاقی، مقررات حریم خصوصی و زیرساختهای فناوری امن است تا از سوءاستفاده یا تبعیض جلوگیری شود.
پژوهشهای بعدی باید همچنین به جنبههای عملیاتی شدن این ایده بپردازند: چگونه میتوان ابزارهای ردیابی را به صورت مقرونبهصرفه و در دسترس برای سیستمهای مراقبت سلامت و خانوادهها پیادهسازی کرد؟ چه پروتکلهایی برای هشداردهی و ارجاع به ارزیابیهای بالینی لازم است؟ پاسخ به این سوالات برای تبدیل یافتههای تحقیقاتی به راهکارهای بالینی و عمومی مفید ضروری است.
Expert Insight
دکتر النا موریس، یک نوروساینتیست فرضی متخصص در پیری و تحرک، دیدگاهی عملی ارائه میدهد: «سیگنالهای رفتاری مثل الگوهای رانندگی قدرتمندند، زیرا عملکرد واقعی فرد را ثبت میکنند. آزمونهای کلینیکی ضروریاند اما تنها یک نما از وضعیت را نشان میدهند. پایش پیوسته و غیرفعال میتواند روندها را پیش از وقوع بحرانی آشکار کند — به شرطی که حریم خصوصی محافظت شود و دادهها به منظور حمایت از سالمندان و نه تنبیه آنان بهکار روند.»
ادغام شاخصهای رانندگی استخراجشده از GPS با غربالگری شناختی سنتی میتواند مسیر حساستر، اخلاقیتر و عملپذیرتری برای تشخیص زودهنگام افت شناختی فراهم آورد. چنین مدلی به پزشکان، خانوادهها و خود رانندگان زمان بیشتری میدهد تا برنامهریزی کنند، سازگار شوند و ایمنی در جاده را افزایش دهند. در عین حال، توسعهٔ این رویکرد نیازمند تعامل بین رشتهای متخصصان نورولوژی، علوم رفتاری، مهندسی داده، حقوق و سیاستگذاری عمومی است تا راهحلهایی جامع، قابلاعتماد و منطبق با اصول حقوق بشری شکل گیرد.
بهطور خلاصه، ردیابی رفتار رانندگی با GPS یک ابزار نویدبخش در زنجیرهٔ تشخیص افت شناختی اولیه است که میتواند به تکمیل دادههای بالینی کمک کند، اما نباید بهعنوان جانشینی برای ارزیابیهای پزشکی مورد استفاده قرار گیرد. با رشد جمعیت سالمندان و افزایش تقاضا برای راهکارهای پیشگیرانه در سلامت شناختی، پژوهشهای میانرشتهای مانند این مطالعه نقش مهمی در طراحی سیاستها و خدمات مراقبتی آینده خواهند داشت.
منبع: sciencealert
ارسال نظر