623 دقیقه
پژوهشگران روش نوینی برای بازگرداندن انرژی به سلولهای انسانی پیر ابداع کردهاند: با افزایش شمار میتوکندری در سلولهای بنیادی دهنده و سپس واگذاری این اندامکهای تازهساخته به سلولهای ضعیفتر همسایه. این رویکرد از نانوذراتی با مهندسی ویژه استفاده میکند که با کاهش استرس اکسیداتیو موجب فعال شدن ژنهایی میشوند که تولید میتوکندری را افزایش میدهند — تکنیکی که میتواند روزی برای درمان آسیبهای قلبی، بیماریهای عضلانی و دیگر شرایط مرتبط با پیری سلولی بهکار رود. این روش با هدف تقویت ظرفیت طبیعی سلولها برای تعمیر و بازیابی بافت طراحی شده و به جای دستکاری مستقیمِ DNA یا تجویز داروهای سیستمیک، از مکانیسمهای بومی سلولی بهره میبرد.
چگونه یک «تعویض باتری» میکروسکوپی سلولهای خسته را احیا میکند
میتوکندریها نیروگاههای کوچک درون سلولی هستند که انرژی لازم برای عملکردهای حیاتی را تولید میکنند. با افزایش سن، هم تعداد و هم کارایی میتوکندری کاهش مییابد و این کاهش میتواند به بروز بیماریهای قلبی، تحلیل عصبی و دیگر مشکلات مرتبط با پیری منجر شود. مطالعه جدید از دانشگاه Texas A&M نشان میدهد که میتوان سلولهای بنیادی سالم را تشویق کرد تا میتوکندریهای بیشتری بسازند و سپس این اندامکها را به سلولهای سالمند یا آسیبدیده منتقل نمایند — عملاً یک «تعویض باتری» در سطح میکروسکوپی انجام میشود.
تیم تحقیقاتی نانوذراتی به شکل گل طراحی کردند که به آنها «نانوفلاور» گفته میشود و از دیسولفید مولیبدن ساخته شدهاند. این ذرات متخلخل مانند اسفنجهای میکروسکوپی عمل کرده و گونههای فعال اکسیژن (ROS) — مولکولهای ناپایدار اکسیژن که بخشهای سلولی را تخریب کرده و تولید میتوکندری را سرکوب میکنند — را جذب میکنند. با حذف ROS در بافتهای هدف، نانوفلاورها استرس اکسیداتیو را کاهش داده و برنامههای ژنتیکی درون سلولهای بنیادی را تحریک میکنند که منجر به افزایش بیوژنز میتوکندری میشود. در نتیجه، سلولهای بنیادی فعالتر شده و قابلیت تولید و اهدای میتوکندری را بهطور قابل توجهی بالا میبرند.
بهطور طبیعی، سلولهای بنیادی در فرایند ترمیم بافت میل به اشتراکگذاری میتوکندری با سلولهای مجاور دارند. اما در آزمایشها، سلولهای بنیادی دهنده که با میتوکندری اضافه تغذیه شده بودند حجم بسیار بیشتری برای اهداء داشتند و این مکانیسم تعمیر جزئی را به روشی مؤثر برای بازتوانی انرژی سلولی پیر یا آسیبدیده تبدیل کردند. این فرایند میتواند مانند یک عملیات امدادِ همکارانه در سطح سلولی عمل کند که سلولهای قویتر منابع خود را با سلولهای ضعیفتر تقسیم میکنند تا کارکرد بافت حفظ یا بازیابی شود.

آنچه آزمایشهای آزمایشگاهی نشان دادند
نتایج بسیار برجسته است. سلولهای بنیادی تحت درمان بهطور میانگین تقریباً دو برابر تعداد معمول میتوکندری را آزاد کردند و برخی از انواع سلولهای هدف شاهد افزایشهای حتی بزرگتری بودند: سلولهای ماهیچه صاف (smooth muscle cells) سه تا چهار برابر میتوکندری اهدایی بیشتری دریافت کردند. هنگامی که سلولهای قلبی در معرض شیمیدرمانی قرار گرفتند — شرایطی که معمولاً باعث آسیب شدید میتوکندری میشود — نرخهای بقا پس از دریافت میتوکندری از سلولهای بنیادی تقویتشده بهطور چشمگیری بهبود یافت. این یافتهها نشان میدهد که انتقال میتوکندری میتواند حفاظت مستقیم از عملکرد سلولی فراهم کند و توانایی بافت را برای مقاومت در برابر آسیب بالا ببرد.
نکته مهم این است که این روش به جای اصلاح ژنوم یا تجویز داروهای سیستمیک، از ماشینآلات زیستی موجود سلولها استفاده میکند؛ بنابراین محققان معتقدند این مسیر ممکن است بهنسبت ایمنتر باشد. سرپرست مهندسی زیستپزشکی پروژه این مفهوم را بهعنوان یک عملیات نجات همکارانه در سطح سلولی توصیف کرد: «ما سلولهای سالم را آموزش دادهایم تا باتریهای اضافه خود را با سلولهای ضعیفتر به اشتراک بگذارند.» این تصویر مفهومی نشان میدهد که چگونه تقویت مبادله میتوکندری میتواند یک استراتژی مکمل و ملایم برای بازتوانی بافت باشد، بدون آنکه نیاز به مداخلات ژنتیکی تهاجمی یا داروهای سیستمی فراگیر باشد.
کاربردهای بالقوه و اهمیت این یافته
پیامدهای این تحقیق گسترده است. تحویل موضعی سلولهای بنیادی پرانرژی میتواند در مجاورت قلب برای محافظت یا ترمیم بافت قلبی پس از آسیب کاربرد داشته باشد، یا به عضلات تزریق شود تا در برابر اختلالات تحلیلروندهای مانند دیستروفی عضلانی کمک کند. همچنین میتوان از این روش برای ترمیم بافتهایی که بر اثر سموم مانند شیمیدرمانی آسیب دیدهاند بهره برد. تقویت انتقال میتوکندری ممکن است به کند کردن یا حتی معکوس کردن جنبههایی از پیری سلولی کمک کند و تابآوری بافتها را افزایش دهد، که این مسئله در پزشکی بازساختی و درمان بیماریهای مزمن اهمیت فراوانی دارد.
با این حال، نویسندگان مقاله تأکید میکنند که این یک اثبات مفهوم در مرحله ابتدایی است. آنچه در یک ظرف کشت سلولی کنترلشده کار میکند باید در موجودات زنده مورد آزمایش قرار گیرد تا توزیع دارو، دوز مناسب، مسیرهای تحویل و ایمنی بلندمدت مشخص شود. پاسخهای ایمنی به نانوذرات، اثرات خارجهدف (off-target)، و پایداری میتوکندریهای منتقلشده از جمله سؤالات کلیدی هستند که باید پیش از استفاده بالینی پاسخ داده شوند. بهعلاوه، نیاز است تا مطالعات سمشناسی، ایمنی ایمونولوژیک و پیگیریهای طولانیمدت انجام شود تا اثرات جانبی احتمالی و دوام مزایای درمانی روشن شود.
چالشهای پیش رو: ایمنی، روش تحویل و مقیاسپذیری
انتقال فناوری از آزمایشگاه به مدلهای حیوانی و سپس به انسان نیازمند بررسیهای دقیق است. پژوهشگران باید تعیین کنند که بهترین محل کاشت سلولهای بنیادی دهنده برای دستیابی به بیشترین اثر درمانی کجاست، چه میزان میتوکندری امن و مؤثر است که منتقل شود، و آیا تکرار درمانها ضروری است یا خیر. همچنین مسیر تنظیمی برای چنین درمانهایی پیچیده است: زیستداروهای مبتنی بر نانوذرات ویژگیهایی از هر دو دسته دستگاهها (devices) و داروها را دارند و بنابراین دادههای پیشبالینی قوی و طراحیشدهای برای گذر از آزمونهای نظارتی لازم است.
علاوه بر مسائل فنی، چالشهای عملیاتی نیز مطرحاند: تولید نانوذرات بهصورت استاندارد و قابل تکرار، تضمین کیفیت میتوکندریهای تولیدشده در سلولهای بنیادی، و طراحی فرایندهای تحویل بالینی که بتوانند در حجم مورد نیاز تولید و به کار گرفته شوند. پاسخ ایمنی میزبان به ذرات و سلولهای پیوندی، همچنین ریسکهای احتمالی مانند تحریک التهابات مزمن یا واکنشهای خودایمنی باید به دقت بررسی شوند. در نهایت، تعیین معیارهای روشن برای موفقیت بالینی، مانند بهبود عملکرد بافتی، کاهش مرگ و میر سلولی و ارتقای کیفیت زندگی، برای پیشبرد این فناوری حیاتی خواهد بود.
با وجود این موانع، ژنتیکشناس جان سوکار در اظهار نظری نسبت به پتانسیل پروژه خوشبین است و گفت این پلتفرم میتواند درمانهای جدیدی را در طیف وسیعی از بیماریها آشکار کند — اما احتمال دارد که حوزه تحقیق «تا ابد روی این موضوع کار کند و هر روز چیزهای جدید و درمانهای بیماریهای تازهای بیابد». این خوشبینی محتاطانه بازتاب هم وعده و هم پیچیدگی مسیر تبدیل نتایج کشت سلولی به درمانهای انسانی است.
دیدگاه کارشناسی
دکتر النا مورالس، استاد زیستشناسی سلولی که در این مطالعه مشارکت نداشته است، این استراتژی را «زیبا و از نظر راهبردی هوشمندانه» توصیف میکند: زیرا از مکانیزمهای طبیعی ترمیمی سلولها بهره میگیرد بهجای آنکه از طریق ویرایش ژنی تغییر را تحمیل کند. او میافزاید: «اگر پروفایل ایمنی در مطالعات حیوانی پایدار بماند، تقویت گزینشی انتقال میتوکندری میتواند به ابزاری همهکاره در پزشکی بازساختی تبدیل شود.» ولی در عین حال او بر نظارت دقیق التهاب و اثرات سیستمیک تأکید میکند، زیرا پاسخهای التهابی غیرقابل پیشبینی یا اثرات افزایشی روی سیستم ایمنی میتوانند محدودیتهای قابلتوجهی ایجاد کنند.
در حال حاضر، مطالعهای که در مجله PNAS منتشر شده گامی امیدوارکننده در جهت استفاده از انتقال میتوکندری بهعنوان یک استراتژی درمانی بهشمار میرود. با انجام اعتبارسنجیهای بیشتر در مدلهای حیوانی و طراحی کارآزماییهای بالینی دقیق، مفهوم «شارژ مجدد» بافتها از طریق تقویت سامانههای درونی بهاشتراکگذاری انرژی میتواند به یک گزینه واقعی برای درمان بیماریهای وابسته به سن و اختلالات تحلیلرونده تبدیل شود. این مسیر پژوهشی نه تنها امکان بازسازی عملکرد سلولی را فراهم میکند بلکه چشمانداز نوینی برای تلفیق مهندسی نانو، بیولوژی سلولی و پزشکی بازساختی پدید میآورد که میتواند افق درمان بسیاری از بیماریهای مزمن را گسترش دهد.
منبع: sciencealert
ارسال نظر